به گزارش خبرنگار حوزه دین و اندیشه "خبرگزاری دانشجو"، آیت الله سید احمد خاتمی در مقاله ای تحت عنوان "سیاست و حکومت در سیره امام سجاد(علیه السلام)" به بررسی موضع حضرت زین العابدین علیه السلام نسبت به قیام مختار و قیام توابین می پردازد که بخشی از این مقاله که مربوط به قیام مختار و نظرات حضرت نسبت به اوست در زیر می آید:
در رابطه با قیام مختار باید سه بحث مطرح شود:
1 شخصیت مختار؛ 2 ماهیت قیام مختار؛3 ارتباط امام سجاد(ع) بااین قیام.
شخصیت مختار
از مجموع شواهد تاریخی استفاده میشود، مختار چهرهای سیاسی و محبو شیفته اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بوده و هر چند ممکن است، در مسیر عمل نقدهایی بر او وارد کنند، ولی در اصل نیت و انگیزه والا و مقدس مختار درانتقام گرفتن از خون شهدای کربلا بحثی نیست.
او در یکی از سخنانش گفت: اصلا زندگی برای من گوارا نیست، مگر آن که انتقام خون سالار شهیدان را بگیرم.
و ماجرای منهال و سپاسگزاری مختار از این که نفرین امام سجاد(ع) در حق”حرمله”قاتل علی اصغر به دست او تحقق پذیرفته، شاهد دیگری بر ارادت مختار به اهل بیت است
او انتقام خون شهیدان کربلا را گرفت و بااین کار دل اهل بیت را شاد کرد؛ تاقبل از این انتقام پیوسته اهل بیت داغ دار بودند.
در رابطه با مختار دو گروه روایت رسیده است: روایاتی که مختار را می ستاید عمده این روایات از امام باقر(ع) است که فضای نسبتا باز سیاسی پدید آمده بوده است.
در روایتی آمده است: هیچ زن هاشمی های بعد از شهادت امام حسین(ع) موهایش را شانه و خضاب نکرد تا زمانی که مختار سر ابن زیاد را برای امام سجاد(ع)فرستاد.و هیچ روزی امام سجاد(ع) خوشحال تر از روزی که مختار سر ابن زیاد رابرای امام سجاد(ع) فرستاد نبود.حضرت به شکرانه این خبر خوش یک بار شتر خرماصدقه داد.در روایات ما ستایشهای فراوانی شده، از آنان که سبب شادی وخوشحالی مومنی شوند!حال قضاوت کنید اجر و پاداش کسی را که دل امامی را شادکند!
در روایتی دیگر حضرت امام باقر(ع) فرمود:به مختار ناسزا نگویید چوناو قاتلین ما را به سزای عمل ننگین آنها نشاند و زن های بیشوهر ما را شوهرداد و در شرایط تنگدستی مختار ما را کمک کرد.
در روایتی آمده امام باقر(ع) در “منی”مشغول تراشیدن سر بود. دراین هنگام شخصی اجازه خواست و وارد شد و خواست دست امام(ع) را ببوسد امام(ع) پرسید توکی هستی؟ او گفت من پسر مختارم، امام باقر(ع) از او تجلیل کرد، سپس خدمت امام(ع) درد دل کرد که خیلی علیه پدرم سخن گفته می شود.امام (ع) فرمود چه میگویند؟ او گفت: می گویند مختار کذاب است.حضرت با رد این اتهام تجلیل شایسته ای از مختار کرد و خدمات او را برشمرد!
گروه دوم روایاتی است که مختار را مورد مذمت و نکوهش قرار میدهد از جمله:
روایتی از حضرت امام صادق(ع) نقل شده که: کان المختار یکذب علی علی بن الحسین(ع) مختار پیوسته به امام سجاد(ع) دروغ می بسته است.
روایت دوم روایتی است که میگوید امام سجاد(ع) هدایای مختار را رد کرد.
در پاسخ این روایات دو نکته قابل ذکر است:
1 این که سند این روایات ضعیف است، آن چنان که محققان فن اثبات کردهاند.
2 در رابطه با شخصیتی که دشمنان اهل بیت را نابود کرده و خانه های آنها راویران کرده و آنها را به اشد مجازات رسانده باید انتظار آن را داشت که دشمنانشان برای لکه دار کردن چهره آنها احادیث دروغین جعل کنند.
و شاهد ضعف این روایات تجلیل فوق العاده علمای شیعه از مختار است:
مرحوم علامه امینی (ره) در باره او میگوید:“و قد اکبره و نزهه،العلماءالاعلام؛ علماء بزرگ از مختار تجلیل کرده و او را از اتهامات بری دانسته اند.”آن گاه نام 21 کتاب از عالمان شیعه را ذکر میکند که از اوتجلیل کرده اند!با توجه به آن چه گفته شد روشن می شود که بسیاری از اتهاماتی که بر مختار وارد کرده اند، بی اساس است: میگویند مختار مدعی وحی بوده ومی گفته جبرئیل بر او نازل میشود.این اتهام، اتهامی است آن قدر واهی که زن جوان مرده را به خنده وامی دارد.می گویند:
او کیسانی و طرف دار امامت محمدبن حنفیه بوده است و معتقد بوده که او مهدی موعود است که غایب شده است.جواب این اتهام آن است که:اولا، کیسانیه بعد ازمرگ محمدبن حنفیه اعلام موجودیت کردند و مختار در زمان خود محمدبن حنفیه کشته شد.ثانیا، نه مختار قائل به امامت محمدبن حنفیه بود و نه خود محمدبن حنفیه قائل به امامت خودش، بلکه او به تصریح روایت امام صادق(ع) اقرار به امامت امام سجاد(ع) داشت “عن الصادق(ع) ما مات محمدبن حنفیه حتی اقر لعلی بنالحسین(ع).”بلی محمد بن حنفیه به نمایندگی از امام سجاد(ع) چهره معنوی وتقدس قیام مختار بوده است و مدرک آن را بیان خواهیم کرد.پس تهمت کیسانی گری که متاسفانه بعضی نویسندگان معاصر هم نوشته اند، بی اساس است.
می گویند:وقتی امام مجتبی(ع) در مدائن در خانه عموی مختار بستری شد، مختار به عموی خودپیشنهاد کرد که امام حسن(ع) را به معاویه تحویل دهیم! پاسخ این اتهام آن است که اولا، سند روایت ضعیف است، چون مرسل است.
ثانیا، در روایتی آمده مختار به این وسیله میخواسته عمویش را امتحان کند واگر عمویش تصمیم می گرفت که امام حسن(ع) را به معاویه تحویل دهد.اولین کسیکه با او برخورد میکرد مختار بود.
ثالثا، ما قائل به عصمت مختار نیستیم، اگر فرضا این پیشنهاد از مختار صادرشده باشد، یک اشتباه و لغزش بزرگ در بره های از عمر اوست، و این سبب نمیشودکه ما او را به کلی ضد اهل بیت بدانیم و بر فرض اگر چنان پیشنهادی از اوصادر شده باشد، عملکرد بعدی مختار توبه عملی اوست.
میگویند:مختار ابتدا به خوارج اعتقاد داشت و بعد زیدی شد و سپس به شیعه گرایش پیدا کرد!این نیز اتهامی بیش نیست، به ویژه آن که زیدیه سال ها بعداز مرگ مختار اعلان موجودیت کردند.
اینها برخی از اتهاماتی است که به مختار زده میشود و نسبت به شخصیتی که کاری آن چنان بزرگ انجام داد، باید انتظار اتهاماتی بیش از این را هم داشت!
ماهیت قیام مختار
آن چه از مجموع عملکرد قیام مختار استفاده میشود، این است که او میخواسته اقتدار پیدا کند تا در سایه آن انتقام خون قاتلین کربلا رابگیرد.او همکاری بسیار خوبی با حضرت مسلم بن عقیل سفیر امام حسین(ع) داشت ودر زمان وقوع حادثه عاشورا در زندان بود.
و مشاهده جنایات ابن زیاد به ویژه بر نیزه کردن سرهای شهدا اندیشه انتقام رادر وجود او زنده کرد و بالاخره این انگیزه مقدس رابه ظهور رساند و انتقام خوبو جانانه از جنایت کاران کربلا گرفت.آنها را کوچه به کوچه تعقیب کرد و ازمخفی گاه ها به در آورد و به سزای اعمالشان رساند.
مختار می کوشید حتی الامکان مقابله به مثل کند و همان گونه که جنایت کردهاندبه سزای اعمالشان برساند، آنها را که اسب بر بدن عزیز خدا حسین تاخته بودند،او هم اسب بر بدنشان تاخت، قطعه، قطعه کرد و آن گاه آنها را سوزاند.
نقل عملکرد مختار در مورد جنایتکاران کربلا به درازا می کشد و از سبک اختصاری که در این مجموعه داریم بیرون است.
لیکن شبه های که در این جا طرح می شود این است که:مختار قاتلان امام حسین(ع)را”مثله”می کرد، اعضایشان را می برید و این کار حتی در جنگ با کفار ممنوع است.پیامبر اکرم (ص) فرمود:“ایاکم والمثله و لو بالکلب العقور!از مثلهکردن حتی نسبت به سگ هار بپرهیزید.”نیز از سفارش های پیوسته پیامبر(ص) بهرزمندگان قبل از آغاز جنگ این بود که “لاتمثلوا”دشمن را مثله نکنید.
پاسخ به این اشکال این است که:اولا، همان گونه که گفتیم دفاع از مختار هرگزبه معنای مطلق کردن او و مهر تایید بر همه کارهای او نیست.چه بسا بتواناین کار را از اشتباهات مختار حساب کرد.
ثانیا، نهی از “مثله”در روایات به صورت مطلق نیست، بلکه در شرایط عادیاست، ولی اگر وضعیتبه گونهای شد که چارهای جز آن نبود، هم شرع و هم عقلاجازه چنین کاری را میدهند.
خوشبختانه در روایتی هم که نهی از مثله و برخی از امور دیگر آمد یک استثنادارد:“الا ان تضطروا الیها؛ مگر به اینها اضطرار پیدا کنید.”چه میدانیم شاید مختار در وضعیتی بود که برای زهره چشم گرفتن از دشمنان اهل بیت بایدصاعقه وار عمل می کرده و این گونه عمل کند.و به گفته بعضی از محققان “امروزوقتی ما داستان کشتار مختار پسر ابی عبیده ثقفی را میخوانیم اگر سری به کتابهای حقوقی زده باشیم، ممکن است چنان انتقامی را تا حدی خشن بدانیم و بگوییم چرا چنان کردند؟ یکی را چون گوسفند سر بریدند.یکی را شکم پاره کردند.دیگریرا که تیری به فرزندی از فرزندان حسین افکنده و آن جوان دست را سپر ساخته وتیر دست و پیشانی او را شکافته بود همان کیفر دادند، دیگری را در دیگ روغن جوشان افکندند، دست و پای آن یکی را به زمین دوختند و اسبان را از روی اوگذراندند، چنان که نوشته اند در یک جا 248تن که در قتل حسین و یاران او شریک بودند این گونه کیفرها چشاندند.
مااین داستانها را میخوانیم در آن نوعی قساوت می بینیم، اما باید دانست قضاوت مردم سیزده قرن بعد در باره کردار پیشینیان درست نیست.دیگر آن که چون خشم انقلاب زبانه زد معیارها دگرگون می شود، انقلاب معمولا با خشم و قساوت همراه است، بلکه اگر خشم با انقلاب همراه نباشد، انقلاب نیست....”
ارتباط امام سجاد(علیه السلام) بااین قیام
نکته مهم و اساسی بحث ما این است که بدانیم آیا امام سجاد(ع) با این قیام در ارتباط بوده یا خیر؟
همان گونه که در مباحث گذشته آوردیم، انتظار این که بیان صریحی از امام سجاد(ع) به حمایت از قیام مختار در آن وضعیت خفقانی داشته باشیم انتظاری نابه جا و دور از واقعیت است. براین اساس ما باید به دنبال شواهد و قرائن درمورد رضایت امام(ع) به این قیام باشیم.
شواهد و قرائن نشان میدهد که امام از این قیام راضی بوده است:اولا، انقلابیهای کوفه نزد محمدبن حنفیه آمدند و به او گفتند مختار قیام کرده است،نمیدانیم آیا این قیام مورد تایید استیا نه ؟ اگر مورد تایید است ماهم واردشویم.او گفت:
“قوموا بنا الی امامی و امامکم علی بن الحسین؛ برخیزید نزد امام من وامامتان علی بن الحسین برویم.”“فلما دخلوا علیه اخبر خبرهم الذی جاوالاجله؛ وقتی بر حضرت وارد شدند محمدبن حنفیه خدمت امام گزارش داد که اینان باچه هدفی آمدهاند».
حضرت فرمود: عموجان! اگر برده سیاهی به حمایتاز ما برخاست بر مردم واجب است که او را کمک کنند و من مسئولیت این امر”ورود در قیام مختار را”به تو واگذار کردم هر گونه که خواستی عمل کن.”
از این متن استفاده میشود که محمدبن حنفیه نماینده امام سجاد(ع) در این قیام بوده است.ثانیا، پس از آن که مختار سر ابن زیاد را برای امام سجاد(ع(
فرستاد و چشم امام به سر این جنایتکار افتاد حضرت در حق مختار دعا کرد وفرمود:“الحمدلله الذی ادرک لی ثاری من اعدائی و جزی المختار خیرا؛ خدا راشکر که خداوند انتقامم را از دشمنان گرفت، خداوند به مختار جزای خیر دهد.”
شیخ حسن صاحب معالم، در کتاب “التحریرالطاوس”می گوید:علما ترحیم امام برکسی را دلیل بر حسنش می گیرند، تا چه رسد به امثال این تعابیر.با توجه بهاین دو شاهد میتوان حمایت امام سجاد(ع) از این قیام را فهمید و بر داشت کردکه این قیام با اذن امام(ع) بوده است.فقیه و رجالی بزرگ معاصر مرحوم آقای خویی گوید:“و یظهر من بعض الروایات ان هذا کان باذن خاص من السجاد(ع)؛ازبعضی روایات استفاده میشود که این قیام به اذن خاص امام سجاد(ع) بوده است.