به گزارش "خبرگزاری دانشجو"، حتماً برای شما هم پیش آمده که در برخورد با افرادی که طرز فکر متفاوتی با شما دارند یا ظاهرشان مورد پسندتان نیست، رفتار چندان مناسبی از خود نشان ندهید؛ پوزخند، تمسخر، طعنه و کنایه کارهایی است که در این مواقع از ما سر میزند. فرقی هم ندارد؛ مذهبیها، شلوار جین پوشها را مسخره میکنند و فشنهای خوشتیپ پیراهنهای سفید یقه بسته مذهبیها را.
چادریها به به حال مانتوییها افسوس میخورند و پوزخند میزنند و مانتوییها به چادریها طعنه و کنایه تحویل میدهند.
اصلاً این کار تبدیل شده به یک اپیدمی به یک نوع بیماری مُسری، که بخش عظیمی از جامعه ما را در برگرفته؛ و متاسفانه در بین قشر دانشجو که بیش از همه مردم جامعه توهم نخبگی دارد، این درد عمیقتر است.
اما آیا تا به حال فکر کردهاید که چرا تا این اندازه به این کار ناپسند عادت کردهایم؟
بدون شک تفاوت افکار و ظواهر در همه جوامع امری طبیعی است؛ مسئلهای که بودنش باعث زیبایی جهان میشود؛ و به گفته خالق هستی همین تفاوت هاست که عامل شناخت انسانها از یکدیگر است.
اما آن چه که گاهی باعث میشود تا ما دست به تمسخر انسانهای متفاوت با خودمان بزنیم، غفلت از شباهتهای بی شماری است که با یکدیگر داریم؛ شباهتهایی که به خصوص در یک جامعه، در یک کشور و در یک منطقه جغرافیایی بیشتر میشود. حتی در یک دید کلان در کل عالم هستی همه انسانها نقاط اشتراکشان به مراتب بیشتر از نقاط افتراقشان است؛ همه انسانها از هر طبقه اجتماعی یا از هر جامعهای باشند، نیازهای یکسانی دارند.
بر همین اساس اگر انسانها نقاط مشترک بیشتری بین خود بیابند کمتر دست به تمسخر میزنند و راحتتر در کنار هم زندگی میکنند. به عنوان مثال هرگز اتفاق نخواهد افتاد که دو فرد اصفهانی در شهر تهران یکدیگر را مورد تمسخر قرار دهند، زیرا بین خود مشترکات بیشتری نسبت به دیگر مردم احساس میکنند. حال آن که همان دو فرد در شهر خودشان ممکن است به دفعات با پوزخند و طعنه و کنایه یکدیگر مواجه شوند.
در محیط دانشگاه نیز به همین گونه است؛ افرادی که شباهتهای بیشتری با هم دارند کمتر اتفاق میافتد که دست به تمسخر یکدیگر بزنند، اما کسانی که در ظاهر و افکار متفاوتند گاهی حتی تندترین توهینها را نسبت به هم روا میدارند.
اجازه دهید کمی بی تعارفتر بگویم در دانشگاه برخلاف آن چه تصور میشود که یک محیط کاملاً باز به لحاظ فکری است، بسیاری حاضر نیستند بپذیرند که این محیط متعلق به همه فرهنگهایی است که در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی تعریف شده است.
حال این که در این چارچوب هر کس چگونه میاندیشد اساساً یک مسئله شخصی است و کسی حق ندارد به کسی بابت طرز تفکرش اهانتی کند؛ اگر میشود در فضای گفتگو به اشتراک دست یافت که چه بهتر و اگر نمیشود باید بیاموزیم در کنار هم زندگی مسالمت آمیز داشته باشیم.
متاسفانه باید گفت اغلب اوقات این اهانتها از سوی کسانی انجام میشود که بیشتر ژستهای روشنفکری دارند. کسانی که در حرف همیشه از دموکراسی دم میزنند؛ اما در بزنگاه عمل به حرفهایشان، هیچ گاه اعتمادی نیستند. کسانی که کافیست تا در برابر یک فرهنگ یا فرد با آداب روستایی یا شهرستانی قرار بگیرند آنگاه با فراموشی همه آنچه در ذهن داشتند ناجوانمردانه به چنین سبکهای زندگی تهاجم میبرند.
آری بد نیست گاهی یاد بگیریم علاوه بر پزهای بی محتوای سیاسی باید در عمل هم حداقل در ظاهر به برخی اصول اولیه انسانی پایبند بود.
فرستنده: سجاد بخشی
انتشار یادداشت دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط "خبرگزاری دانشجو" نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.