آذین: لامپ 100، از کلیشهی نگاه تلخ و سیاه به اعتیاد پیروی نمیکند
جبار آذین در آغاز بخش گفتوگو، در توصیف کلیت فیلم لامپ 100 گفت: علیرغم ضعفهای موجود در پرداخت، میتوان گفت که سعید آقاخانی به عنوان یک عضو تئاتر که از تلویزیون به سینما راه یافته، کار موفقی را از آب درآورده است. اعتیاد، موضوعی است که بارها بدان پرداخته شده و با کمی بیدقتی ممکن بود فیلم آقاخانی، به دام یک درام تلخ و سیاه و یا یک داستان پلیسی و حادثهای بیفتد اما او توانسته با نگاهی فارق از شعار و به دور از کلیشه، روایت خود را از اعتیاد بسازد که این نگاه، نگاه قابل بحثی است.
این منتقد در پاسخ به سوال مجری مبنی بر علت دوری از کاراکتر طنز همیشگی آقاخانی و پرداختن به یک موضوع تلخ اجتماعی افزود: اگرچه رگههایی از طنز در این اثر دیده میشود اما به درستی مشخص است که آقاخانی خوب میدانسته که شوخی با معضلی چون اعتیاد، آن را از جدیت خواهد انداخت و در واقع آقاخانی، میخواسته از درون یک معتاد، در رابطه با زندگی او اطلاعاتی را در اختیار قرار دهد.
قریشی: نگاه آقاخانی به معتاد، منفعلانه نیست
آریان قریشی نیز در پاسخ به چرایی روی آوردن یک هنرپیشهی طنز به سوژهای جدی گفت: این موضوع در سینما بسیار سابقه دارد و حتی امسال نیز در یکی از بازیگران اسکاری مشاهده شد و علت آن این است که معمولا بازیگران کمدی، پس از بازی در یک نقش جدی معمولا موفق میشوند تواناییهای خود را اثبات نمایند و بیشتر دیده شوند.
وی همچنین در ارتباط با محتوای لامپ 100 و رویکرد آن بیان داشت: این که کارگردان تلاش کرده تا موضع شخصیت اصلی نسبت به اعتیاد عملگرایانه باشد و انفعالی برخورد نکند، تحسینآمیز است ضمن این که در سالهایی که شاهد پرداختن به سوژههای سرد و تلخ و سیاه هستیم، میتوان گفت که رویکرد این فیلم به این معضل اجتماعی، رویکرد قابل قبولی است.
عبور از تیپ به شخصیت در پرداخت کاراکتر معتاد
سپس مجری-کارشناس برنامه، لامپ 100 را فیلم شریفی دانسته و افزود که بهتر است سعید آقاخانی، در مقام کارگردان ظهور جدیتری را پیگیری نماید. سپس به سراغ آذین رفته و پرسید که با توجه به نوع پرداخت سایر سینماگران به معضل اعتیاد، ویژگی برجسته و متفاوت نگاه آقاخانی را در چه میدانید؟ آذین پاسخ داد: به نظرمن آقاخانی، در انتخاب سوژه، انتخاب بازیگران، نگارش فیلمنامه و در نحوهی نگاه به اعتیاد و شخص معتاد و ترک اعتیاد، از زاویهی بدیعی به ماجرا نگاه کرده است که دوری از کلیشههای مرسوم، برجستهترین ویژگی آن است. برخلاف سایر آثاری که از معتاد، یک تیپ ساده به نمایش میگذارند که یا در درگیریهای پیداکردن مواد غوطهور است و یا با خانوادهاش، دعوا دارد، «فرزین» با بازی خوب تنابنده، کاملا به یک شخصیت نزدیک میشود و از مکنونات او به مخاطب خبر میدهد.
همت و غیرت، ویژگی متفاوت قهرمان لامپ 100
آذین ادامه داد: آقاخانی با تکیه بر عنصر غیرت و همت و استفاده از تصاویری عاطفی چون مادر، ترک اعتیاد فرزین را باورپذیر جلوه میدهد تا بگوید که خانوادهها نیز در ترک اعتیاد فرد معتاد به شدت سهیمند
.
قریشی نیز در رابطه با شخصیتپردازی و فیلمنامه اضافه کرد: در 20 دقیقه ابتدایی فیلم، شخصیت پرداخت خوبی دارد و قصه درست و جذاب جلو میرود اما کمی بعدتر گویی فیلمنامه از ریتم و عمق میافتد و داستان انگار، کش میآید و اتفاق خاصی نمیافتد. قریشی با نقل قول از رابرت مککی، نویسنده کتابهای فیلمنامهنویسی گفت: مککی 4 راهکار را برای شیوهی جذاب جلو بردن قصه پیشنهاد میدهد. اول آن که هر قدر داستان جلو میرود شخصیتهای جدیدی به آن اضافه گردند که این اتفاق در لامپ 100 نمیافتد و همه شخصیتها همان ابتدا معرفی میشوند. راهکار دوم آن است که داستان به جای رشد در عرض، در عمق پیشرفت کند و در شخصیت، درونیتر شود و این اتفاق نیز در فیلمنامه نیفتاده است.
قریشی در رابطه با تفاوت بصری لامپ 100 با کارهای مشابه گفت: آقاخانی برخلاف سایرین که در این دست سوژهها به دنبال مکانهای تنگ و تاریک و سرد میروند، شیوهی دیگری را اتخاذ میکند. خصوصا برخورد همسر او و پلانی که در آن امید وی را به نمایش میگذارد، بسیار با تصور ذهنی قالبی ما از معتاد و خانوادهاش متفاوت است. درکنار اینها، به نظر میرسد ایدهی آزمایش اعتیاد و مسئلهای که نهایتا باعث غیرتی شدن فرزین میشود، تمهید جالبی نیست و زمان زیادی هم برای آن به هدر میرود.
سپس جاوید، مسیر بحث را به سمت جشنوارهی سیودوم فیلم فجر و تاثیری که طرح و شاخصسازی یک فیلم خصوصا در جهت دادن به کارگردانان کاراولی، دارد برده و پرسید: چگونه است که فیلمی چون لامپ 100، در رقابت با سایر آثار نگاه نوی جشنوارهی قبل کم میآورد و مورد توجه مسئولین جشنواره نیز قرار نمیگیرد؟
مسئولین سینمایی، خاستگاه سیاسی دارند نه فرهنگی
آذین پاسخ داد: همانگونه که شیار 143 دیده نشد، این فیلم و خیلی فیلمهای دیگر نیز دیده نشدند. اما علت چیست؟ از نگاه بنده، علت آ ن است که مسئولین سینمایی کشور، عمدتا از اهالی سینما نیستند بلکه از آوردگاهی سیاسی وارد سینما شدهاند و به همین خاطر کسانی که هنر را نمیشناسند از دغدغههای هنرمند مطلع نیستند، نگاه درستی به فرهنگ جامعه نمیتوانند داشته باشند. متاسفانه برخورد سلیقهای با شیوهی انتخاب فیلمهای برتر و نه برخوردی از روی تخصص و تعهد، که غالبا سیاستزده و جناحی است، سبب شده جشنواره سمتوسوی دیگری غیر از فرهنگ و هنر داشته باشد و تا زمانی که سینما بر دوش پول نفت سوار است و از مردم فاصله دارد، همین معضل وجود خواهد داشت.
سردرگمی میان هستها و بودها
جاوید در ادامه بیان داشت: امسال هم چون سالهای گذشته شاهد بودیم که برخی فیلمهای منتخب، درست همانهایی بودند که حتی خود اهالی سینما نیز نتوانستند 10 دقیقهشان را تحمل کنند و دستهدسته از سالن خارج میشدند. اما با این حال با برجسته کردن و جایزه دادن به این فیلمها، بازهم روند الگوسازی روی آنها پیاده میشود و به کارگردانان تازهواردشان خطدهی میگردد. قریشی در این رابطه افزود: به نظر میرسد روزی باید دقیقتر به نقد جشنواره وارد شویم چرا که گویی همه به نوعی سردرگم و سرگردانیم. ابتدای دههی شصت که جشنوارهی فجر راهاندازی شد، توقع این بود که جشنواره مسیری را با جوایز و ساختار خود در سینما به وجود آورد که به بهبود وضعیت فرهنگی یاری رساند اما در ادامه با مدل سیاستگذاریهای ناپخته، این مسیر گم شد. نتیجتا امروز میتوان گفت که هست ما با بودمان، همخوان و همآهنگ نیست.