به گزارش خبرگزاری دانشجو، محمدرضا کردلو؛ اخیرا رئیس جمهور محترم جمله ای انشا کردند از این قرار که: «آموزش و پرورش باید به تدریج و قدم به قدم از حالت دولتی بودن خارج شود». اینکه این خارج شدن از دولتی بودن به چه معناست سئوال مهمی است که در ادامه به ابعادی محدود از این قضیه پرداخته شده است.
نظام آموزش و پرورش ما در طی سالیان پس از انقلاب سیاست های کلانی را همواره ابلاغ می کرده و مدارس مسئول اجرایی کردن آن سیاست ها بوده اند.
طی سال های اخیر و با رشد روز افزون مدارس غیر دولتی یک معضل بزرگ درست شده است و آن نقطه محور شدن و اصطلاحا کپسولی شدن آموزش و پرورش است.
به چه معنا؟ به این معنا که ما زمانی که باب فالستبقو الغیر انتفاعی را برای برخی باز می کنیم عده ای به فکر کسب و کار اقتصادی از دل مدرسه می افتند. حال ما که تمام نتیجه آموزش دوازده ساله مان را در چند ساعت کنکور و ۲۵۰ تست درسی خلاصه می کنیم باید انتظار داشته باشیم اگر کسی بتواند به هر شیوه ای این چهار ساعت را برای دانش آموزان ما به خیر رقم بزند، طبیعتا دانش آموزان و خانواده ها به سمت او متمایل می شوند. اینجاست که چارچوبی که در حالت قشنگش بایستی افراد خلاق و دارای بنیه ی علمی قوی تربیت می کرد به چارچوبی تبدیل می شود که ربات هایی تربیت می کند که می توانند خوب تست بزنند.
اما نکته در کجاست بین تفاوت مدرسه دولتی و غیر دولتی؟ در مدرسه دولتی اصولا بنا بر عدم تفاوت جدی بین مدارس مختلف است در نتیجه مسئول مدرسه می داند که هر سال مدرسه اش پر می شود و در نتیجه سعی عمده اش جذب دانش آموز نیست بل به فکر پیاده کردن سیاست های کلان آموزشی است. اما در چاچوب غیر دولتی، آن مدیر مدرسه تمام تمرکزش بر جذب دانش آموز بیشتر است و در نتیجه به دنبال نقطه ی ضعف نظام آموزشی می گردد. و اتفاقا در اولین نگاه به همان می رسد – و رسیده اند- که ما رسیدیدم. یعنی بازار را گرم می کنند که آی بیایید کنکور قبول شوید. و این یعنی ابتدای فشل شدن نظام آموزشی! به بهای دو قران سود بیشتر عده ای سود جو!
یکی از مشکلاتی که همواره می تواند جامعه را تحت تهدید جدی قرار دهد خطر اختلاف طبقاتی است. همان چیزی که مثلا زمانی عده ای از خانواده های حکومتی فقط می توانسته اند درس بخوانند و در شیوه ی امروزی اش می شود تفاوت جدی نظام اموزشی برای سطوح مختلف طبقاتی.
به عبارتی آن قشری که پولش نمی رسد به مدارس خاص برود بایستی در مدارس دولتی بماند و از طرفی عده ای مدارسی احداث خواهند کرد که خود به خود به سمت رغابت در جذب دانش آموز – بخوانید مشتری- پیش میروند و این یعنی به مرور زمان آن چنان فاصله ای بین مدارس مختلف ایجاد می شود که دقیقا یاد آور همان ۲۰۰۰ سال قبل خواهد شد.
یعنی دانش آموزی در مدرسه ای درس می خواند که هر نفر یک کامپیوتر شخصی دارد و کلاس ها مجهز به انواع امنات اند و آزمایشگاه ها سرشار از امکانات و داخل مدرسه از استخر و زمین تنیس تا ده ها مدل امکانات دیگر پیدا می شود و دانش آموزی هم هنوز باید تخته گچی اش را بعد هر زنگ پاک کند.
یکی دیگر از برداشت هایی که از غیر دولتی شدن می توان داشت؛ تغییر سیاست های کلان اجتماعی در بازوهای اجرایی است که همان مدارس باشند. و این تغییرات می تواند مدارس را به مکان هایی تبدیل کند که خود سبب تکثر هر چه بیشتر اجتماعی شوند که می تواند چالش های بسیار زیادی را برای دهه های آینده ی ایران اسلامی بوجود آورد.