گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- یادداشت دانشجویی*؛سال ۱۹۷۹، قلب خاورمیانه مسکن واقعه ای شد که غرب را در سرگردانی و بهت نگه داشت، و هنوز هم دست و پا زدن هایی که در جهت عکس این واقعه اتفاق می افتد، نشان از عظمت پنهان شده در پستویش دارد، بزرگترین قدرت منطقه خلیج فارس که بنا به نظریه نیکسون با ۷۰۰هزار نیروی نظامی و هفت لشکر و چهارتیپ مستقل بعنوان ژاندارم منطقه انتخاب و تجهیز شده بود و در حال طی کردن یکی یکی پله های ترقی بود تا به رویای بزرگ مدرن شدن بپیوندد، توسط پیرمردی هفتاد و هشت ساله و مردمی دست خالی، ساقط شد تا همگی اولین ستیزه جدی بین اسلام و غرب را در قرن معاصر، نظاره گر باشند.
به حکومت رسیدن دین در یک کشور و بنا نهادن سیاست و اقتصاد و فرهنگ و مناسبات اجتماعی و… بر مبنای همین تفکر به کابوسی برای غرب که مبنای خود را بر اساس اومانیسم نهاده؛ تبدیل شد، بنای حکومت جدید بر مبنای آیه مبارکه لقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ، بر گسترش عدالت طلبی در جهان بر پا شده بود و قطعا در مقابل تمدن غالب جهانی میخواست قد علم کند( چیزی که در ذاتش نهفته بود).
این پدیده را برخی فهمیده و تلاش کردند مسیر رفته را به بیراه بکشند چون مشکلش نه با دولت ها و حکومت هایشان که با فلسفه ها و مکاتب و دین کشورها و مردمانشان بود، این حکومت قصد داشت تا راه کج رفته غرب را به مسیر صحیحی که باید بشریت به سمت آن حرکت کند بازگرداند، غرب با تمام پشتوانه تاریخی پشت سرش و با تمام امکاناتش در مقابل اسلام سیاسی که ۱۴۰۰ سال در کتاب ها خاک خورده بود قرار گرفت و کوشید حرکت را در نطفه خفه کند، ترورها، توطئه ها و کودتا، آغاز حرکت جدی غرب برای رویارو شدن با این نوزاد تازه زاییده شده بود که در نهایت با ملاحضه عدم موفقیت به جنگ سخت روی آورد، راه پیروزی در این جنگ نه با شیوه کلاسیک و توسط افسران ژنرالهای چند ستاره بلکه با جوانهای بیست و چند ساله ای که مبارزه با غرب را فهمیده بودند اداره و غلبه شد و این پیام را به جهان مخابره کرد که انقلاب با هیچ کسی سر شوخی ندارد و آمده با امکانات موجود در مقابل کلیت غرب بایستد.
با نگاهی به هر دو تمدن، می بینیم که هر دو با شتاب فراوانی در حال پیشروی هستند( یکی به بزرگی کل جهان و دیگری به کوچکی چند کشور)؛ در این مبارزه، تحریم، فشار رسانه ای و راه انداختن جنگ نرم برای به زانو در آوردن انقلابی با حرف تازه، عادی ترین جریانی است که می توان انتظار داشت، غرب سعی در فتح تمام کشورهای جهان و اسلام نیز نفوذ در دانه دانه مردمان تونس و مصر و عراق و بحرین و غرب اروپا و شرق آسیا داشتند (در اروپا و شرق آسیا بالاترین میزان رشد ادیان متعلق به اسلام است که به خطری برای حکومت ها تبدیل می شود؛ بعنوان مثال بواسطه انقلاب ایران تعداد شیعیان تایلند بیش از ۳۰ برابر شد)، رشد غرب در علوم به میزان زیادی و در ایران نیز با شتاب زیادی به سمت پیش رفتن است (رتبه ایران در تولید علم جهانی با سرعت رشد ۱۱ برابر متوسط جهانی، هم اکنون ۱۶ است و پیش بینی میشود تا ۴ سال دیگر بعد از چین و امریکا و انگلیس با ۹ برابر شدن تعداد مقالاتش نسبت به وضع کنونی به رتبه ۴ برسد، رتبه ایران در هفت فناوری برتر (hi tech ) نیز ۸ نانو، ۱۴ انرژیهای نو، ۱۶ فناوری اطلاعات، ۱۶ آب ، ۱۸سلول های بنیادین،۲۰ میکروالکترونیک و ۳۲ زیست فناوری است).
شرکتی را در نظر بگیرید که در حال رقابت با شرکت های حریف خود است، او برای تبلیغ و بالا بردن فروش خود از کوچکترین وسایل موجود هم استفاده می کند؛ چون مبارزه و رقابت را فهمیده است، مثلا از طرح ساختمان گرفته تا قاب های درون اتاق کارکنان و فنجانهای شرکت و غیره همه نشانی از شرکت دارند برای کارکنان این شرکت که مبارزه را فهمیده اند، دیگر سوالاتی از قبیل می توانم بیشتر از حد اعلام شده به مرخصی بروم و میتوانم در زمان کار شرکت، مهمان دعوت کرده و ساعتی را از وی پذیرایی کنم و… که سوالات رایجی در محیط های کاری هستند، هیچ معنایی ندارد و طرح این سوالات برای تک تک افراد خنده دار است، چون متوجه شده اند که در مبارزه هستند.
استفاده از تمام امکانات موجود، اگر شیوه راهمان قرار گیرد، می توان امیدوار به فتح دروازه های جهان بود، در این مبارزه نقش دانشگاه، تئوری دهنده و کوتاه کننده راه برای نیل به هدف است، دانشگاه باید متناسب با علم، سیاست، فرهنگ و اقتصاد یک کشود به وجود بیاید تا بتواند در این مبارزه بهترین راهها را ارائه کند، در غرب نیز دانشگاهها با همین تفکر بوجود آمدند شاید به همین جهت است که در این سیستم، دانشگاه هایش با این اقبال فراوان از طرفشان روبرو می شود و دانشگاه غیردولتی مانند هاروارد که با ۲۰ هزار دانشجو و ۱۱ دانشکده دارای ۲۲۰۰ هیات علمی ( شامل ۱۰۰۰ استاد، ۲۰۰ دانشیار و ۳۵۰ استادیار)، و ۱۶,۲۵۰,۱۱۷ کتاب و ۳ میلیارد دلار بودجه است( که تنها ۱۹درصد این بودجه از محل دولتی است) وجود دارد (مقایسه کنید با بزرگترین دانشگاه ایران با ۳۰ هزار دانشجو و ۲۴ دانشکده و ۱۶۰۰ عضو هیات علمی و و ۷۰۰هزار جلد کتاب و جمعا ۱۲۲ میلیارد تومان بودجه در سال مقایسه).
نقش دانشگاهها در پیشبرد اهداف انفلاب ما چقدر است؟
متاسفانه بطن دروس دانشگاهی به جای فرصت برای تبیین مبانی تمدن اسلام، به تهدیدی برای نفی آنها در میان قشر تحصیل کرده تبدیل شده؛ علت آن هم متعلق نبودن این دروس به ما و نگاشته شدن برای رفع نیازهای تمدن رقیب است، وضعیت عمومی دانشگاههایمان بدین صورت است که اگر فرد خود را در این دریا بیندازد و فقط نظاره گر باشد که ببیند موج او را به کدام سمت می برد، قطعا راه او از راه توحیدی زاویه دار می شود، در حالی که در بنای دانشگاه در غرب( که در ایران هم از آن تقلید شد) آنان را روز به روز به آمالشان نزدیک تر می کند.
توطئه جدا کردن حوزه از دانشگاه برای بی خاصیت شدن حوزه ها و گرفتن معنویت و تکلیف شناسی از دانشگاهها، بسنده کردن به مقالات و پایان نامه های دانشگاهی که در بهترین شرایط ۳۰ درصد استفاده داخلی و ۱۰۰ درصد استفاده خارجی دارد، منفک کردن دانشجو از جامعه و بار آوردن اساتید دانشگاه بعنوان افرادی برای انتقاد از نظام، مدیریت کشور و بزرگنمایی مشکلات در کلاس ها به جای تلاش برای رفع نیازها با قبول تمام بی مهری ها و ناملایمات احتمالی مسئولین و… توسط غرب، اتفاقی است که یک روند عادی برای دانشگاه هایمان با طراحی کنونی است.
به نظر می رسد که برای غلبه در این مبارزه، بایستی دو کار را توامان انجام داد:
اول پیش رفتن در همین علوم روز جهانی برای عقب نماندن از قافله علم بشری و استفاده از نقاط مثبت آن است که لازمه آن نیز کاربردی تر شدن تولید علم در ایران و توجه به نیازهای داخلی میباشد، امام خمینی(ره) در این باره می فرمایند: مهمترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی توسعه مراکز علمی و تحقیقات و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهای متعهد و متخصصی است که شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاک نگرش انحصاری علم به غرب و شرق به در آمده و نشان دادهاند که میتوانند کشور را روی پای خود نگه دارند، ان شاء الله این استعدادها در پیچ و خم کوچههای ادارهها خسته و ناتوان نشوند. (۱۱/۷/۶۷)
دوم نیز ارائه مبنایی جدید برای علم و ارائه سبک زندگی جدیدی بر مبنای علوم و ماهیت اسلام است، مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند: بخش حقیقى تمدن، آن چیزهایی است که متن زندگى ما را تشکیل میدهد؛ که همان سبک زندگى است که عرض کردیم؛ این، بخش حقیقى و اصلى تمدن است؛ مثل مسئله ى خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوى مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزى، تفریحات، مسئله ى خط، زبان، کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسى، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانه هاى که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، با همسر، با فرزند، با رئیس، با مرئوس، با پلیس، با مأمور دولت، سفرهاى ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ نخبگان موظفند، حوزه موظف است، دانشگاه موظف است(۲۳/۷/۹۱).
ایشان می افزایند: ما در همین شرایط تهدید پیشرفت کردیم، در طول این سالهاى متمادى، ما در همه حوزهها جلو رفتیم؛ در حوزهى دانش هاى پیچیده پیشرفت کردیم؛ در حوزه فناورىهاى مورد نیاز کشور پیشرفت کردیم؛ در زمینهى دارو، حمل و نقل، مسکن، آب، راه، کشور پیشرفت هاى برجستهاى کرده؛ با وجود همهى این فشارها، کشور در طول این سالها مرتب جلو رفته است، در حوزهى بعضى از دانش هاى مهم و انحصارى و منحصربهفرد – در لیزر، در نانو، در سلول هاى بنیادى، در صنعت هستهاى– کشور رتبه پیدا کرده؛ خب، اینها الگوسازى در دنیاى اسلام است؛ این یک واقعیتى است. ما متوقف نماندیم، ما دائم پیش رفتیم. نظام جمهورى اسلامى با همهى این تهدیدهائى که وجود داشته است – از قبیل تحریم و غیرتحریم و تهدید و کارهاى گوناگونِ پیچیدهى امنیتى و سیاسى و غیره – این پیشرفت ها را داشته است. این هم یک واقعیت است؛ این هم تحلیل نیست؛ این هم محسوساتى است که جلوى چشم همهى ماست. (مقام معظم رهبری۳/۵/۹۱)
احمد همتی-فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.