به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، بیکاری خیل عظیمی از فارغ التحصیلان دانشگاهی امروزه به عنوان یکی از مسائل مهم کشور رخ نمایانده است. تفاوت محسوس بین آموختههای فارغ التحصیلان دانشگاهی و مهارتهای مورد نیاز بازار کار مسئلهای است که بر عمق و دامنه این مشکل دامن زده است. مسابقه مهارت سنجی «فن آورد» (fanavard. com) با توجه به همین واقعیت سعی کرده است در بستری عملیاتی، افراد مختلف را بیتوجه به مدارک تحصیلیشان در مسیر حل مشکلات واقعی کشور قرار دهد. در همین زمینه با بیژن وثوقی وحدت؛ معاون دانشگاه صنعتی شریف به گفتگو نشستهایم. وثوقی حل مسئله ارتباط صنعت و دانشگاه را مهمترین راه حل مهارت آموزی فارغ التحصیلان دانشگاهها میداند و امیدوار است برنامههایی چون مسابقه «فن آورد» منجر به ارائه راه حلهایی عملیاتی در این زمینه شود.
یکی از علل بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی؛ مسلط نبودن آنان به مهارتهای مورد نیاز در صنعت و بازار کار است. مهمترین راه حل پر کردن خلاء بین آموختههای فارغ التحصیلان دانشگاهی و مهارتهای مورد نیاز بازار کار را چه میدانید؟
بله. این مسئله یک واقعیت و مشکل اساسی است. مهمترین دلیل این مسئله را نیز باید در فاصله موجود بین صنعت و دانشگاه در کشور ما دانست. بودجه دانشگاههای ما بر اساس نیازهای صنعت هزینه نمیشود و دانشگاهها در کشور ما تقریباً یک نهاد مستقل هستند. در حال حاضر تنها افرادی که خودشان دغدغه این مسئله را دارند سعی میکنند در جهت هم پوشانی نیازهای صنعت و دانشگاه کارهایی را صورت دهند، چون که انگیزهٔ کافی و منسجمی پشت این مسئله نیست. لذا اگر ما به دنبال راه حل ریشهای برای این مشکل باشیم، باید آن را در پروسه اختصاص بودجه به دانشگاهها و ارتباط دادن آن با نیازهای صنعت جستجو کنیم. اینکه قسمتی از بودجههای دانشگاه از طریق بنگاههای صنعتی تامین شود و دانشگاهها از این مسیر بتوانند درآمدزایی کنند، میتواند تا حد زیادی این مشکل را مرتفع کند. در این پروسه، دانشجو در پروژههای تعریف شده از طرف دانشگاه میتواند در همان زمان تحصیل خود به صورت واقعی با مشکلات و مسائل موجود در بازار کار آشنا شده، از طرفی مشکلات اساسی صنایع کشور را حل کند. دانشگاهها باید در برنامه ریزیهای مربوط به تامین هزینههای خود، مسئله ارتباط با صنعت را جدی بگیرند. البته حل این معضل بایستی در سطوح بالاتر برنامه ریزی و اجرایی شود. هماهنگی و برنامه ریزی مشترک وزاری علوم و معدن، صنعت و تجارت میتواند در این زمینه راهگشا باشد. یعنی آموختههای دانشگاهیان ما در راستای نیازها و مشکلات صنعت جهت دهی و مدیریت شود. این فاصله ایجاد شده است و در حال حاضر هم هیچ انگیزه مادی نمیتواند افراد را به سمت پر کردن این خلاء هدایت کند، مگر میل شخصی برخی افراد دغدغهمند که واقعاً تمایل دارند در این مسیر فعالیت کنند. راه حل این معضل میتواند ایجاد اتاق فکرهای مشترک بین وزارت صنعت و وزارت علوم باشد.
چرا مراکز ارتباط صنعت و دانشگاه نتوانستهاند این مشکل را به صورت اساسی حل کنند؟
به نظرم؛ برای اینکه این مسئله به صورت اساسی پیگیری شود؛ باید شاخصهایی برای ارزیابی چگونگی فعالیت دانشگاهها و صنایع مختلف در این مسیر تعریف کنیم. ما بایستی در روند اختصاص بودجه به هر دانشگاه، پروسه ارتباط با صنعت را به عنوان یکی از شاخصهای ارزیابی دانشگاهها مدنظر قرار دهیم. ما کم کم باید از این مسیر به سمت استقلال بودجهای دانشگاهها از دولت حرکت کنیم تا صنایع مختلف بودجههای مورد نیاز دانشگاهها را در ازای حل مشکلاتشان به وسیله متخصصین دانشگاهی تامین نمایند. البته الان هم به علت ارتباط معاونت پژوهشی دانشگاهها با صنعت، نمونه اینگونه کارها در حال انجام است ولی وضعیت کنونی مطلوب نیست. واقعیت این است که سطح عملکرد دانشگاهها در این مسیر با هم متفاوت است. به عنوان مثال ما در دانشگاه خودمان با مسئله شکل گیری کسب و کارهای نو و استارت آپها مواجه هستیم و سعی کردهایم این مجموعهها را با صنعت ارتباط دهیم. ولی این فعالیتها در لایههای پایین در حال انجام است. ما باید در این حوزه به سمت برنامه ریزی کلان در نهادهای حاکمیتی بزرگ حرکت کنیم.
روند این ارتباط در دانشگاه صنعتی شریف به چه صورت است؟
دانشگاه شریف به عنوان یک مکان واجد پتانسیلهای علمی و انسانی بسیار بالا و غنی کشور مطرح است. دانشجویان ما هم بسیار علاقه دارند تا وارد زمینههای اساسی فعالیت در صنایع کشور شوند و نیازهای واقعی صنایع را پوشش دهند. ولی سطح ارتباط صنعت و دانشگاه در دانشگاهی مثل صنعتی شریف نیز خیلی ضعیف است. در صورتی که این ارتباط دوسویه برای هر دو طرف میتواند بسیار سودمند باشد. ولیکن به علت عدم وجود مکانیسمهای دقیق و عمیق، در حال حاضر شکلدهی به این ارتباط تا حد زیادی به سلایق اساتید وابسته است. از طرفی وجود بروکراسیهای زیاد و تفاوت زبان صنایع با دانشگاهیان، اساتید را واقعاً از پیگیری برخی مسائل منصرف میکند. افراد واقعاً خسته میشوند. لذا ما باید مکانیسمهای میانی قوی تری را برای ارتباط صنعت و دانشگاه تعریف کنیم. معمولاً این مسئله در سیستمهای ما تعریف نشده است. فرد خاصی هم در این مسئله مقصر نیست، ما واقعاً سیستم کارا و توانمندی در این عرصه تعریف نکردهایم. به نظرم؛ اگر ارتباطات اینها از طریق یک سری مدیریتهای میانی برقرار شود، همه استقبال میکنند و این مسئله حل خواهد شد. بنده بسیار مشتاقم تا راه حلهای میانبر برای رفع این مشکل را پیدا کنم و در این زمینه هم تلاش کردهایم. فرضاً ما سعی کردهایم اینگونه ارتباطی را از حدود ۵ سال پیش با بانک مرکزی برقرار کنیم و بنده شخصاً چند سال پیگیر این مسئله در دو طرف قضیه بودهام. سعی کردهایم با سنجش نیازهای موجود در سیستمهای دولتی و همچنین پتانسیلهای موجود در دانشگاه، بخشی از نیازهای آنها را در دانشگاه برطرف نماییم. در حال حاضر اساتید و صنایع از یکدیگر دور هستند.
یکی دیگر از مسائلی که شاید بتوان ذیل همین بحث به آن پرداخت؛ مسئله نخبگی و شناسایی نخبگان است. سوال این است که چرا در کشور ما کارآفرینان و افراد دارای مهارت واقعی برای اشتغالزایی در صحنه صنعت و اجتماع-ولو با مدرک تحصیلی پایین- به عنوان نخبه شناخته نمیشوند؟ آیا سیستم کنونی معرفی افراد نخبه در کشور ما درست عمل میکند؟
بنده خودم زیاد اعتقادی به خط کشی بین افراد و نخبه معرفی کردن یک عده معدود و خاص ندارم. این مسئله بیشتر در کشور ما مطرح است. بنده با نظر شما موافقم و به نظرم افراد خلاق و کارآفرین که فرضاً زمینه اشتغال چندین فرد دیگر را فراهم میکنند و ارتباط صنعت و دانشگاه را برقرار میکنند، نخبگان واقعی هستند. متاسفانه شاخصهای ما در زمینه معرفی افراد نخبه استاندارد نیست. این مسئله هم یک مشکل فراگیر است، فرضاً الان شاخص ما برای استخدام افراد در دانشگاهها، بیشتر معدل و تعداد مقالات آنهاست، چون که اندازه گیری این مسائل راحت است. ما برای سنجش مسائلی مانند کارآفرینی یا فراهم کردن زمینه اشتغال برای افراد دیگر توسط یک فرد، شاخص معینی نداریم. ما باید اینها را هم جزء ملاکهای سنجش افراد در نظر بگیریم. اصولاً خط کشی کردن بین افراد کار صحیحی نیست. تغییر سیستم سنجش و ارزشیابی دانش آموزان مقاطع ابتدایی از نمره به یک ارزیابیهای کیفی، میتواند اتفاق خوبی باشد. چون که نمره انسانها را نمیتواند خوب جهت دهی کند. معتقدم در سیستم جدید بچهها خیلی بهتر رشد میکنند. نمره در بردارنده تمام تواناییهای دانشجویان نیست. فرضاً بنده وقتی در بین دانشجویان خودمان نگاه میکنم میبینم افرادی که معدلهای بسیار بالا دارند، غالباً یک سری مسائل و تواناییهای دیگر را از دست دادهاند. چون که تنها به دنبال تامین شاخصهای مورد نظر ما رفتهاند و در فراگیری مهارتهای اجتماعی بسیار ابتدایی مانند ارتباط گیری، کار جمعی و غیره با مشکل مواجه هستند. البته این مسئله مطلق نیست و طبیعتاً استثنائاتی هم دارد. ولی به هر حال، میتوان به صورت عمومی این مسئله را مشاهده کرد.
راه حل این معضل را چه میدانید؟
معتقدم ما برای به کارگیری افراد نباید زیاد بر معدل و تعداد مقالات تاکید کنیم. درواقع ملاک ارزیابی افراد باید ترکیبی از دانش و مهارتهای آنها باشد. به نظرم تمامی افراد میتوانند در حوزههای خاصی بسیار مستعد باشند و موفق عمل کنند، ما-به عنوان سیستم آموزشی- تنها باید استعداد آنها را در جهت صحیح، هدایت و جهت دهی کنیم. همه افراد، دارای تواناییهای خاص مربوط به خود هستند و این نظام ارزیابی ماست که افراد را مستعد و غیرمستعد جلوه میدهد. اگر سیستم درست کار کند، همه افراد به سمت توانمندیهای خود هدایت خواهند شد. واقعیت زیبایی در این زمینه وجود دارد که وجود مقدس رسول گرامی اسلام است. حضرت رسول (ص) یک فرد بیسواد بود ولی خداوند متعال ایشان را به پیامبری برگزید. یعنی یک فردی که سواد ندارد، کتابی را میآورد که موجب هدایت تمامی بشریت است. لذا آدم وقتی نگاه میکند میبیند که ملاک فقط ملاکهای معمول نیست و تاکید یکسویه بر دانش و مدرک بدون در نظر گرفتن بقیه تواناییهای افراد ما را به خطا خواهد انداخت.
نظر شما در مورد مسابقه «فن آورد» یا جشنوارههایی از این دست چیست؟
ان شاءالله این برنامه بتواند راهکارهایی برای رفع این معضل پیدا کند. اتفاقاً ما در دانشگاه شریف هم از ابتدال سال تحصیلی جاری به دنبال تاسیس مجموعهای به نام آژانس نوآوری هستیم. قرار است افراد با نگاههای مختلف را وارد این مجموعه کرده، آنها را آموزش دهیم تا بتوانند در حوزههای مورد علاقه خود کارآفرینی کنند. ارتباط دادن این مجموعه با صنعت بخش دیگری از برنامه ماست. من امیدوارم انجام حرکتهایی مانند مسابقه «فن آورد» بتواند بخشی از خلاء موجود در این زمینه را پوشش دهد.