گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، یادداشت دانشجویی*؛ سکانس اول: وقتی که جنگ شروع شد اکثر افراد به اصطلاح روشنفکر و متمول کشور را ترک کردند، و عده قلیلی نیز از آنها ماندند، بهشون گفته شد که دشمن اهوازو گرفته نمیخواهید از وطن تون دفاع کنید؟! جواب دادند که اهواز چه ربطی به ما داره؟ اهوازو مردم اهواز بروند ازش دفاع کنند، وقتی هم که دشمن به تهران رسید حالا فکری میکنیم!!
حال کسی که چنین فکری در مورد خاک کشور خودش داره چه کسی ازش انتظار داره از مردم لبنان یا فلسطین حالا بیاد زبانی هم که شده دفاع کنه؟ اگه اون روزا دشمن به تهران میرسید که هیچ، اگر وارد خونهی این آقایان به اصطلاح روشنفکر میشدند و زن و بچهشان را جلوی چشمانشان میبردند، و بهشون گفته میشد فلانی چرا از ناموست دفاع نمیکنی؟ چرا دست به سلاح نمیبری و جلوی دشمن در نمیای؟
اونوقت با بیغیرتی تمام میگفتن بله درسته این زن بنده هست ولی دختر فلانیه برید به باباش بگید بیاد دخترشو نجات بده… اگه از این همه بیغیرتی کسی سرشو به دیوار بذاردو دق کندو بمیرد بایستی بهش حق داد!!
گروهی از این آقایان اکنون کاسه لیس شبکههای ماهوارهای شدهاند و مابقی هم در کشور زندگی انگل گونهای را ادامه میدهند (این افراد گروه اول داستان ما هستند) در گروه دوم ماجرا هم افرادی که قبلا اهل جهاد و مبارزه بودهاند ولی الان به هر دلیلی دست از مبارزه برداشتهاند جای میگیرند،
این ماجرا آنجا خطرناک میشود، که افراد گروه اول روابط دوستانهای با گروه دوم برقرار کرده و بدلیل ذکاوت بیشتری هم که دارند از گروه دوم ابزاری برای اجرای نقشهها و مقاصدشان میسازند بدون آنکه دومیها بفهمند، سناریوهایی که اولیها کارگردانی میکنند را گروه دوم به مرحلهی اجرا در میآورند.
سکانس دوم:
میگویند مگر حضرت علی (ع) با زبیر یا حضرت حسین (ع) با عمرسعد مذاکره نکرد؟ حال شما چرا با مذاکره با آمریکا در همهی موضوعات اختلافی مخالفت میکنید؟
اولا از محتوای سوال بر میآید که این آقایان به اینکه آمریکا از جنس معاویه و یزید میباشد اذعان دارند، اما فراموش نکردهایم این قماش در گذشته با استدلال کردن از اندیشههای غربی به قول خودشان میخواستند اسلام و قران را جواب بدهند حال چه شده از اسلام دلیل میآورند؟ و با طرح چنین سوالاتی خودشان را دوستدار اسلام معرفی میکنند؟
جواب معلوم است هندوانه را اگر به شرط چاقو بخری منفعتش بیشتر است. این سوالو طبق سکانس اول گروه اول طرح میکنند و دومیها بر زبان میآورند. اما پاسخ اصولی و منطقی آنست که معنای امروزی کلمهی مذاکره با گذشته (۱۴۰۰ سال قبل) آیا یکی هست؟
مذاکره به معنای امروزی یعنی معامله یعنی بده – بستان یعنی یه چیزی بدی یه چیزی بگیری… اما این درحالیست که امیرالمومنین و امام حسین (ع) زبیر و عمر سعد را نصیحت کردند، آنها را به عاقبت کارشان که ختم به جهنم میشد نهیب زدند، آنها را از خشم خدا و رسولش ترساندند و به راه خدا دعوت کردند، حال آیا مذاکره با این معنا و مفهوم در گذشته (۱۴۰۰ سال قبل) با معنای امروزی آن یکسان است؟
آیا ما در مذاکره با آمریکا حرفهایی از این جنس میزنیم؟ مثلا آمریکا را از خدا میترسانیم؟ و اگر بر فرض خلف بپذیریم که امام علی (ع) و امام حسین (ع) با زبیر و عمرسعد مذاکره آن هم به معنای امروزی داشتهاند، میشه بفرمایید این دو امام معصوم چه دادهاند؟ و چی گرفتهاند؟ به قول رهبر معظم انقلاب آیا تاریخ را اینگونه میفهمید؟ و زندگی ائمه اطهار را اینگونه تحلیل میکنید؟
…مذاکره ۱۴۰۰ سال قبل بیشتر معنای نصیحت و دلسوزی میدهد نه معنای معامله و بده – بستان! در ثانی آنجا جنس مخاطب با جنس مخاطب فعلی بسیار متفاوت میباشد، زبیر و عمر سعد اهل نماز بودند، مسلمان هم بودند، صحابه پیغمبر هم بودند، محضر مبارک پیغمبر را هم درک کرده بودند ولی آیا آمریکا هم اهل نمازه یا مثلا محضر ….. و امید به سر عقل آمدن در آنها برتری به جنایت کاری چون آمریکا دارد.
در ثانی کسانیکه کمی با ادبیات فارسی آشنایی دارند خوب میفهمند که گذشت زمان عاملی بوده تا کلمات و اصطلاحات معنای دیگری به خود بگیرند،
مثلا کلمهی شوخ در گذشته به معنای چرک و آلودگی بوده ولی الان به معنای فرد بذله گو میباشد و یا کلمهی رعنا در گذشته و الان معناهای متفاوتی داشته است… حقیقتا به قول دکتر روحانی امان از این بیسوادها… اصلا بیاورید که کجای نهج البلاغه با اینکه علی امام امت است با معاویه نه بده – بستان همان اظهار دلسوزی هم کرده باشد؟ به قول آن استاد، ما دلمان برای کسی که راهو عوضی میره میسوزه ولی کسی که عوضی راه میره نه!!
ولی اگر راستی کسی حرف این آقایان را در اثر بیاطلاعی بپذیرد و بیراهه برود مسئولش کیست؟ قطعا عدهای در روز قیامت در صحنه حسابرسی باید بیشتر از بقیه بمانند و جواب بدهند.
حال ببینید این آقایان با علم به اینکه آمریکا از جنس معاویه و یزید است چه آدمهایی هستند که حاضرند با قاتلین امامشان مثلا دست بدهند و برای آنها لبخند هم بزنند و با آنها اگر لازم شد هتل کوبورگ هم بروند اگر لازم شد با آنها لب ساحل هم بروند، تلفنی هم احوالی بجویند، ببینید امت اسلام به کجا رسیده است؟ اینک بنگر به حال امت یا محمدا.
مصیبت عظما آن است که کسانیکه برای دشمن راه نفوذ را غافلانه باز کردهاند و به دشمن فرصتهایی برای ضربه به منافع ملی دادهاند قهرمان ملی هم میشوند؟ در حالیکه کلاه گشاد امیرکبیر را بر سرش گذاشتهاند خبر هم ندارد؟
سکانس سوم:
بعضی وقتها خدا را شکر میکنم که امام علی در زمان الان ما نبوده، و گرنه به آن حضرت کلماتی فراتر از افراطی میگفتند، در زمان فعلی به جوانان متدین و هیاتی به خاطر اینکه دو تا مرگ بر آمریکا گفتهاند و نمیخواهند در برابر دولت گردنکش و بد عهد آمریکا خم بشوند و منطقشان اینست که با ظالم بایستی با زبان خودش صحبت کرد و نرم خویی با ظالم، ظلم به مظلوم است و اصلا این منطق یک ایدئولوژی اسلامی میباشد مثلا در بحار داریم که ما این همه مصیبت را بر ایوب نبی فرستادیم چرا که با ظالمی دو کلمه با نرمی سخن گفت و یا وقتی پیامبر میفرمایند هر مسلمانی که صدای کمک خواهی برادر مسلمانش را بشنود و به او لبیک نگوید از من نیست تکلیف ما را در برابر مردم فلسطین مشخص میکند و اصلا بخاطر همین ایدئولوژی اسلامی بوده که در طول زمان اسلام وهابی، اسلام آمریکایی، شیعهی انگلیسی و این جدیدا عدهای از روی تغافل اسلام رحمانی را بوجود آوردهاند تا اسلام ناب را از مسیر خارج کنند و اسلام ناب را بر اساس منافع خودشان تنظیم نمایند چرا که اسلام ناب تنها برنامهی درست و حقیقی بر روی کره خاکی میباشد که میتواند ریشهی طاغوت و نوادگانش را به خشکاند، اگر اینگونه نیست پس این همه هیاهو و سرو صدا علیه اسلام و پیامبر برای چیست؟
در این برهه همه جوانان متدین موظفند که اول پازل طراحی شدهی دشمن غدار را پر نکنند و بعد با بصیرت عمارگونه قدم بردارند و مواظب باشند که دلهای مریض و عنودان بدگهر به اسم آنها و به کام خود دست به حیلهگری و عوام فریبی نزنند، و چون امت حزب ا… در حال انجام این ماموریت هستند برای خراب کردن و از میدان به در کردن نیروهای مومن، عدهای از خدا بیخبر انواع برچسپها و توهینها را به آنها روا میدارند، جوانان مومن امروز فقط علیه استکبار شعار دادهاند ولی حضرت امیر (ع) مردم را به جنگیدن با معاویه و نماد استکبار دعوت میکرد، پس اگر امروز فرزند ابیطالب بین ما بود کلمهای فراتر از افراطی به او میگفتند، حضرت امیر (ع) ۳ بار تا آستانه جنگ با معاویه مردم را جلود برد و دعوت به قیام کرد و ۲ بار آن مردم بیوفای آن روز کوفه علی را تنها گذاشتند و فقط ۱ بار از این دفعات به جنگ صفین انجامید، در اوان جنگ صفین عمروعاص به معاویه میگویدای ابامعاویه نه به قشون خودت اعتماد کن و نه روی خدعههای من، فقط دعا کن در لشکر علی افراد ساده انگار، بیبصیرت و سازشکار زیاد باشد، امروز دشمن روی همین موضوع جهت نفوذ و تسلط بر ما حساب ویژهای باز کرده است که به اذن خدا این حساب بلوکه خواهد شد.
احد امینی/فعال دانشجویی دانشگاه ولی عصر عج رفسنجان
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.