حجتالاسلام علی کشوری دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی در گفتگو با خبرگزاری دانشجو درباره «پیوست الگوی پیشرفت اسلامی» در برنامه ششم گفت: در مقدمه ابلاغ سیاست های برنامه ششم و البته در مقاطع دیگری هم مقام معظم رهبری تاکید فرمودند که برنامه ششم کشور باید زمینه ساز تغییر در برنامه ریزی کشور باشد.
انتظار نخبگان برای شفافسازی و عملیاتی ساختن الگوی پیشرفت اسلامی
حجتالاسلام علی کشوری دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی در بخش نخست گفتگو با خبرگزاری دانشجو درباره «پیوست الگوی پیشرفت اسلامی» در برنامه ششم توضیحاتی داد و به بیان نقاط ضعف و قوت این طرح پرداخت در بخش دوم بر آن شدیم تا با بررسی مصداقیتر نقش الگوی پیشرفت ایرانی اسلامی مجموعه ای از کدهای عینی را برای ملموس بودن مباحث ارائه کنیم.
دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی با بیاناینکه در 9 سال گذشته ایشان 9 تا سخنرانی مجزا در اینخصوص داشته اند تصریح کرد: ابلاغیه هایی که معظمله درباره برنامه های توسعه پنجم و ششم داشته اند؛ با محوریت تاکید بر الگوی پیشرفت اسلامی بوده و طرح ضرورت تغییر در برنامه ریزی کشور،اختصاص به برنامه ششم ندارد؛ ولی به دلیل اینکه فصل برنامه ششم با سال نهم گفتمان الگوی پیشرفت اسلامی تلاقی یافته؛ به صورت طبیعی انتظارها را از الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بالا رفته است. به عبارت دیگر چون 9 سال است در مورد این موضوع گفتگو می شود؛ نخبگان انتظار دارند حرف های عملیاتی الگوی پیشرفت اسلامی برای برنامه ریزی کشور روشنتر و شفافتر مطرح شود.
حجت الاسلام کشوری ادامه داد :به همینجهت ما پیشنهاد داده ایم؛ تا پیوست الگوی پیشرفت اسلامی به برنامه ششم کشور الصاق شود. این پیوست حدود 20 حکم برنامه است و این احکام برنامه، در واقع زاییده و متولد شده از نگاه الگوی پیشرفت اسلامی به مسائل کشور است. به نظر ما اگر این پیوست الگوی پیشرفت برای برنامه ششم خوب تبیین شود آغاز تغییر در برنامه ریزی توسعه گرا خواهد بود. شما می دانید نظام تصمیم سازی کشور به یک بیماری مزمن مبتلا است که ما ازآن به بیماری توسعه گرایی تعبیر میکنیم
اولین برنامه توسعه بعد از انقلاب در دوران سازندگی تدوین و اجرایی شد
حجتالاسلام کشوری با اشاره بهاینکه نخبگان جبهه فکری و فرهنگی کشور تلاش ها برای بهبود این بیماری را آغاز کرده اند ؛ ادامه داد: این دومین جلسه ای است که با این موضوع در خدمت رسانه ها هستیم . اولین گفتگوی ما ،گفتگوبا پایگاه 598 در قم بودکه پیوست الگوی پیشرفت برای برنامه ششم را توضیح دادیم.
ایشان در دامه به ضرورت بازخوانی برنامه های گذشته اشاره کردند و گفتند: اولین برنامه توسعه ای که در ایران اجرا شده مربوط به سال 1327الی 1333 است- برنامه های توسعه ای که قبلا از انقلاب پیاده شدند هفت ساله بودند- یکی دو سال منتهی به انقلاب به دلیل حوادث انقلاب و دهه اول انقلاب که کشور درگیر دفاع مقدس بود خوشبختانه برنامه توسعه در ایران پیاده نشده؛ ولی بعد از آن دوران با برکت؛ در دوران سازندگی ، مجددا برنامه های توسعه تدوین و اجرایی شدند.
اولین برنامه را آقای هاشمی در سال 1370 تدوین کردند و تا الان ما بر اساس توسعه غربی برنامه می ریزیم. بنابراین ما یک سابقه 70 ساله برنامه ریزی در ایران داریم و یکی از کارهایی که باعث فهم الگوی پیشرفت اسلامی در جامعه می شود؛ بازخوانی این 70 سال برنامه ریزی است. به عبارت دیگر چون الگوی پیشرفت اسلامی در تقابل با نگاه توسعه غربی مطرح شده؛ ضروری است که ما انتقادات خودمان را به نگاه توسعه گرا مطرح کنیم و به نظر من با باز خوانی برنامه های توسعه گذشته معایب توسعه واضح می شود.
البته در شرایط فعلی؛ هر کس می خواهد نگاه توسعهگرایانه را نقد کند متاسفانه از لایه مبانی نظری بحث را شروع کرده است. مثلا گفته است که در نگاه توسعه غربی تنها نیازهای اقتصادی انسان در نظر گرفته می شودو انسان به انسان اکونومیک تعریف می شود و یا گفته اند که در توسعه غربی عوامل قبل و بعد از حیات دنیوی انسان مد نظر قرار نگرفته و توسعه گرایان فقط همین زندگی محدود چند ده ساله ای که در عالم دنیا است را موضوع برنامه ریزی قرار داده اند. مجموعه نقدهایی که به توسعه زده شده عمدتا از پایگاه مبانی نظری است و البته جایگاه نقدهای نظری صرف به توسعه محفوظ است.
دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی افزود: کاری که ما در اولین نقشه الگوی پیشرفت اسلامی شروع کردیم- که به نظرم این کار به اندازه همان نقدهای نظری ناکارآمدی برنامه های توسعه را به مخاطب نشان می دهد-این است که بیائیم واین ده برنامه توسعه ای که در ایران پیاده شده را بازخوانی کنیم. ما این کار را به صورت مستمر انجام میدهیم . این برنامه ها تدوین شده و بودجه لازم به آن اختصاص پیدا کرده است ولی بخش عظیمی از آن در ایران اجرایی نشده و این علامت سوال بزرگ مقابل جریان توسعه گرا است که چرا بسیاری از برنامه ها و محاسبات شما اجرایی و عملیاتی نمی شود?
عدم لحاظ شرایط فرهنگی در محاسبات جریان توسعه گرا ضعف بزرگی است
وی با اشاره به اجرای قانون هدفمندی یارانهها گفت: مثال معروفی از برنامه های مبتنی بر توسعه که سال ها در کشور ما اجرا نشد؛ قانون هدفمندی یارانه هاست؛ این قانون جزو قانون برنامه های گذشته است ؛ که در برنامه پنجم هم تمدید شد و هیچ کس آن را تا زمان دولت نهم اجرائی نکرد. به عنوان نمونه ی دیگر عرض می کنم: یکی از مسئولین سازمان مدیریت و قتی روند تدوین برنامه چهارم را گزارش می داد، اعتراف کرد که 73 ماده را از برنامه سوم را به برنامه چهارم انتقال داده اند! این یعنی اینکه محاسبات جریان توسعه گرا غیر واقعی و غیر کاربردی است.
بازخوانی این برنامهها حکایت از نقاط ضعف توسعه است و همانطور که گفتم نقدنظری به ادبیات توسعه تا اینحد این نقاط ضعف را روشن نمیکند. می دانید فرایند برنامه ریزی در جمهوری اسلامی یکی از دقیق ترین فرآیندهای برنامه ریزی در دنیا است یعنی از چند جا برنامه ریزی توسعه در کشور شروع می شود یک سری مطالعات را مجمعتشخیص مصلحتنظام ومرکز تحقیقاتش شروع می کنند که در حکم مشاور برای مقام ولی فقیه محسوب میشوند؛ یک سری مطالعات را خود مجلس شروع می کند و یک سری مطالعات را وزارتخانه ها و معاونت های طرح و برنامه شروع می کنند.
حجتالاسلام کشوری یادآور شد: بنده حداقل دو دوره تلاقی این نظرات کارشناسی را رصد کرده ام- این سه تا مرکز و کارشناسان دیگر وقتی نظرات کارشناسیشان با هم تلاقی می کند؛ باعث می شود تا بحثهایشان دقیقتر شود؛ ولی با این که ظرفیت کارشناسی عظیمی در تدوین برنامه توسعه به کار گرفته می شود به دلیل عدم تناسب ذاتی توسعه غربی با شرایط فرهنگی جامعه ایران- که متاسفانه این عدم لحاظ شرایط فرهنگی در محاسبات جریان توسعه گرا ضعف بزرگی است - این برنامه ها عمدتا اجرا نمی شود.
باید ماهیت توسعه گرائی در برنامه ریزی تغییر کند و نه شکل و اسلوب برنامه ریزی
دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی با بیاناینکه الان دولت محترم مدعی این است که میخواهد برنامه های توسعه را-به دلیل ناکارآمدی- به خلاف روال این هفتاد سال پیاده کند؛ افزود: برای اجرای برنامه های میان مدت در کشور باید ماهیت توسعه ای برنامه ها را تغییر دهیم و نباید فقط قصد تغییر در فرم وشکل برنامه ریزی را داشته باشیم. به عبارت دیگر به نظر بسیاری از کارشناسانی که در کشور نظر می دهند علت ناکارآمدی احکام توسعه عدم لحاظ شرایط فرهنگی ایران است؛ این که مردم ما یک جور دیگری فکر میکنندو کارشناسان توسعه گرا آنها را اکونومیک فرض می کنند؛ این مشکل اصلی است. تحریک های اقتصادی در جامعه ای که فرهنگش اقتصاد محور است؛ جواب می دهد و نه در اینجا. البته اگر بخواهم دقیق تر بگویم در آن جوامع هم جواب نداده!
بنابراین این مسئله هم یکی دیگر از مواردی است که از بازخوانی این 70 سال برنامه ریزی به دست می آید. با این که اسم برنامه ها، برنامه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بوده است ؛ولی همیشه حجم برنامه ریزی در این دوره ها به شکلی بوده که بخش اقتصاد به عنوان بخش اصلی تعریف شده است. بهعنوان مثال برنامه پنجم 235 ماده دارد از مجموع 235 ماده، 109 ماده فقط احکام اقتصادی است. یعنی تقریبا نصف احکام به اقتصاد اختصاص پیدا کرده است . بخش فرهنگ برنامه پنجم فقط 14 حکم دارد.
من غرضم از این بازخوانی ها این است که نشان دهم که جریان توسعه گرا به چه صورتی فکر می کند اون هایی که برنامه پنجم را نوشته اند فقط 14 حکم برای فرهنگ گذاشته اند ولی 109 حکم برای اقتصاد در نظر گرفته اند. این 14 حکم هم بررسی که کردیم؛ تا الان که سال آخر برنامه هستیم؛ تقریبا اجرایی نشده است.
متاسفانه جریان توسعه گرا اقتصاد را محور ساماندهی جامعه می داند
وی تصریح کرد: بند اول برنامه پنجم-که بند اول فصل فرهنگ است- دولت را مکلف کرده تا برنامه ششم را براساس لایحه الگوی توسعه اسلامی ایرانی پیشرفت تنظیم کند؛ ولی الان دو سال از آن تاریخ گذشته ولی دولت این لایحه را به مجلس نداده است. متاسفانه دولت محترم و جریان توسعه گرا از اجرای این بند استنکاف می کند حتی وقتی که موضوع فرهنگی بسیار مهمی بهعنوان تکلیف قانونی تصویب میشود شاهد آن هستیم که عملا اجرایی نمی شود.بند دوم برنامه پنجم- که موضوعش پیوست های فرهنگی است- الان اجرائی نشده است. این درحالیستکه کارشناسان خبره مسئله می دانند که مسئله پیوست فرهنگی یعنی دربحث فرهنگ کار حداقلی انجام شود.
.بنابراین یکی دیگر از مشکلاتی که برای ما از بازخوانی برنامه های توسعه گذشته واضح می شود این است که برخلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی که می فرماید اقتصاد وسیله است و هدف نیست عملا در برنامه های توسعه، اقتصاد تبدیل به محور برنامهها شده یعنی یک جوری باآن رفتار می شود که گویی اقتصاد متغییر اصلی است. این مهم است که همه بدانیم؛ جریان توسعه گرا فکر می کند ، اقتصاد محور سازماندهی جامعه است. این موضوع را از رفتاراین گروه در حوزه برنامه ریزی متوجه می شویم. وقتی فقط 14 حکم برای فرهنگ می گذارند و آن را اجرایی نمی کنند؛ معنایش این است که فرهنگ در نظام برنامه ریزی کشورموضوعیت ندارد. ادامه دارد.......