گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، یادداشت دانشجویی*؛ اما آيا مگر اين زنان تا هميشه يار جز نگاهي سرشار از باور ، لبريز از اعتماد ، جز نگرشي تهي از تحقير جز احترام به بديهي ترين و ابتدايي ترين حقوق که همه ي اينها جزء لاينفک منشور انسانيت است چه مطالبات ديگري دارند ، به هر رو کاشهاي ما که تمامي ندارد ، پس کاش لختي بيانديشيم ..
درگفتار قبلی از انديشه مسلط انديشمندان موجهاي آغازين از جمله مري ولستون کرافت صحبت به ميان آورديم ، اما يکي ديگراز مهمترين سخنگويان انديشه فمينيسم ليبرال سده نوزدهم در دفاع از حقوق زنان جان استوارت ميل است .
اگرچه او نيز همچون مري ولستون کرافت به آراء و انديشه متفکراني چون روسو حمله نمود و نيز اگرچه با اعتقاد روسو سرد وسخت برخورد نمودند چرا که تاسف برانگيز است که کم نبودن بسياري از متفکراني که همچون او محروم بودن زنان از بعضي حقوق را به دلايلي نظير طبيعت متفاوت نقص ايمان ، نقص خرد و غيره سوق ميدادند واين قبيل را در چارچوب ظلم تلقي نمي نمودند .
به هر رو ، جان استورات ميل بر اين مطلب اصرار مي ورزد که : زنان در اثرتبعيض سياسي و اجتماعي آن چنان سرکوب شده اند که محال است بتوان طبيعت واقعي آن را کشف کرد .
از ديدگاه وي ، طبيعت زن با طبيعت مرد هر قدر هم فرق داشته باشد بسيار محتمل است که اين فرق معلول پرورش و تربيتي باشد که مسخ کننده و سرکوبگر بوده است .
ميل نماينده انديشه اي است که چون در خردورز بودن زنان ترديد نميکند ، برآن است که حتي اگراز اين نظر تفاوتي بين زنان و مردان ديده ميشود ناشي از آموزشهاي متفاوت است و به اصطلاح جامعه پذيري يا فرهنگ پذيري برميگردد .
ميل ، که او نيز تحت تاثير همکار و همسر خود هريت تيلور قرار دارد ، کلاً زنانگي را داراي ماهيتي اجتماعي ميداند و نه طبيعي و ازهمين جا به برابري وشابهت حقوق زن و مرد مي رسد و از همين رو مي نويسد :
من از منظر فهم متعارف ( موجود ) در ذهنيت بشري منکر آن هستم که کسي ماهيت دو جنس را تازماني که در روابط فعلي شان با يکديگر قرار دارند بشناسد يا بتواند به چنين شناختي دست يابد .....
آن چه در حال حاضر سرشت زن ناميده ميشود چيزي اساساً مصنوعي است که در نتيجه سرکوب بخشي از ابعاد ( وجود انساني ) و تحريک غير طبيعي ساير ابعاد ممکن است . به نظر ميل اين شرايط انکار ناپذير اجتماعي است که شخصيت زنانه اي را که تحقير هم مي شود به وجود مي آورد .
ميل معتقد است که زنان محصول نظامي هستند که به آنها ستم ميکند و نظام آموزش رسمي و غير رسمي در خدمت تداوم آن است . به نظر او تفاوتهاي ذهني که فرض ميشود ميان زنان و مردان وجود دارد تنها نتايج طبيعي تفاوت در آموزش وشرايط متفاوت آنها يعني زنان و مردان است و حاکي از وجود هيچ نوع تفاوت بنيادي نيست چه رسد به اين که فرودستي بنيادي زنان باشد .
ناگفته نماند که ، مردان فعال در اين جنبشها با زنان رفتار مناسبي نداشتند و جالب تر آنکه زنان حتي در اين موقعيت هم مورد تحقير قرار ميگرفتند از همين رو زنان راه خود را در اين جنبشها از مردان جدا نمودند .
هريت تيلور ( همسر جان استورات ميل ) زن پژوهي که درباره موقعيت سياسي زنان مطالب زيادي را به رشته تحرير درآورد که از برجسته ترين آنها مقاله آزادي زنان را ميتوان اشاره نمود . درباره ي وي همين نکته بس که ، او علاوه برآن که مشتاق بود براين واقعيت تاکيد کند که طبيعت زن در اثر رفتار حقير خود او مسخ شده است ؛
اين واقعيت را نيز پيش بيني مي کند که حتي اگر به زنان حقوق سياسي و قانوني برابر با مردان اعطا شود ، با اين حال آنها آن حقوق مربوط به حوزه عمومي را استيفا نمي کنند و ترجيح مي دهند در خانه بمانند و به دنبال همان مشاغلي مي روند که به طور سنتي به آنها اختصاص پيدا کرده است
اسرا, داودی مسئول کارگروه مطالعات زنان قرارگاه دانشجویی شهید وزوایی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.