به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از شیراز، هر جهدی جهاد نیست، آنگاه که تلاشی مضاعف در برابر دشمنی مشخص صورت بگیرد، جهاد اتفاق افتاده و لازمه این کار دارا بودن از یک روحیه حسینی است روح که بلند شود گام هایش نیز به اندازه قامتش خواهد شد.
حال وقتی گروهی عزم چنین حرکت زیبایی می کنند و این روحیه حسینی آنان را با خود می برد تا دور دست ترین نقاط محروم تا آنجا که دیگر نه وسیله نقلیه ای می گذرد و نه خبری از هیاهوی زندگی شهری است، تنها هیاهوی موجود بازی کودکان معصوم و بی آلایش در کوچه پس کوچه های روستاست هم آنجا که جاده های خاکی، با دیوارهای کاه گلی خانه ها هم رنگ اند، آنجا که مردم روستا خاکی برخورد می کنند و تو باید خاکی تر از هر زمان دیگر بساط سفارت خودت را در آن منطقه به پا کنی، سفارتی برای کار و تلاش.
اگر کارهایی که در اردو جهادی انجام می دهی تو را به سمت سازندگی بکشاند جهاد کرده ای و گرنه باید به آن صرفا عنوان تلاش بدهی و چه فاصله ای است بین تلاش و جهاد!
باید سازندگی کنی دو مکان را ابتدا درونت و سپس منطقه را و در برابر این دو دشمنی است که در نگاه اول می بینی سخت چنبره انداخته و به تو امکان ورود نمی دهد، دشمن درونت نفس توست و دشمن منطقه محرومیت، که هر دو چهارشانه و بلند قامت اند اما دستان مهربان مردم منطقه تو را توان می بخشند که قدم قدم پیش بروی و پیروز شوی و این راه مجرب است؛ چرا که انسان های زیادی این مسیر را رفته اند و آمدشان با پیروزی بوده است.
گروه جهادی سفیر تهران هم از همین جنس اند که همه اعضای خواهر و برادرش طلبه هستند ۱۰ سال است که فعالیت جهادی خود را در قالب کارهای فرهنگی و تربیتی در روستاهای محروم استان کرمان، آغاز کرده اند.
در همین رابطه آشنایی بیشترمان را با این گروه در قالب یک گفتوگو شماره اول با حجت الاسلام حسن بابانژاد مسئول گروه جهادی سفیر با می گنجانیم.
متن زیر ادامه مصاحبه ما با حجت الاسلام حسن بابانژاد، مسئول گروه جهادی سفیر است.
وقتی موسسه شما در یک روستای محروم کرمان استعدادیابی می کند، در آینده چگونه با آنها ارتباط می گیرد؟
تصور شما با روند کار موسسه سفیر متفاوت است؛ چرا که اعضا با توجه به مشغله های درسی و تعطیلی حوزه های علمیه در ماه های خاص، توان تمرکز بر فعالیتهای فرهنگی، جهادی و تبلیغی دارند.
ماه مبارک رمضان، دهه محرم، صفر و فاطمیه تنها دو ماهی هستند که موسسه سفیر در مناطق محروم فعالیت های جهادی انجام می دهد و در واقع ۱۰ ماه از سال ارتباط حضوری با مخاطب ندارد.
تقریبا هر ۴۰- ۵۰ روز یک برنامه جهادی در منطقه انجام می شود، به این صورت که محرم یک برنامه، بعد اربعین، دو ماه بعد فاطمیه و سپس ماه مبارک رمضان، تقریبا سه ماه بعد دوباره محرم شروع می شود و مبلغ در این چرخه به منطقه اعزام می شود.
با وجود برگزاری برنامه های عمومی، اولویت و مخاطب اصلی، دانش آموزان هستند که با توجه به شرایط منطقه در مدرسه های شبانه روزی مرکز شهر با شعاع ۱۰۰ کیلومتری از خانه، مستقر هستند و هر دو هفته یک بار به خانه برمی گردند حال مبلغ ما به مدت یک هفته در خوابگاه دانش آموزی متمرکز می شود.
میزان حضور در منطقه
ملزم بودن طلبه مربی به اسکان دو هفته ای در مدرسه و بیست و چهار ساعت در کنار دانش آموز بودن هر لحظه اش امکان بروز یک اتفاق است؛ در حالی که در ارتباطهای گسیخته گروه های جهادی دانشجویی با دانش آموزان این حساسیت ها وجود ندارد و این یکی از تفاوت های گروه های جهادی طلبه و دانشجو است.
از دیگر تفاوت های این دو گروه جهادی اینکه؛ ورود دانشجوها به روستا در حد یک هفته یا نهایتا ۱۵ روز است؛ اما اعضای گروه سفیر ۱۰ سال است که در یک روستا فعالیت های فرهنگی و تربیتی مشخص انجام می دهند.
بیشترین تمرکز این دو ماه گروه برای دانش آموزانی است که ضمن تاثیرپذیری افزون تر از مربی، بیشتر هم در اختیار باشند؛ چراکه برای عمر و هزینه محدود باید مخاطب محدود و خاص را در نظر گرفت.
گروه به علت شرایط تعطیلی مدارس یا امتحانات و موقعیت هایی از این دست حتی بعضی مواقع سالی ۱۰ روز با مدارس ارتباط داشته؛ اما این سالی ۱۰ روز حتما مخاطب، مربی و بدنه و پشتوانه اش را می شناسد و به راحتی ارتباط می گیرد.
تاثیرگزاری بر مخاطب در فضای عمومی
بدون هیچ گونه تشویق یا توصیه ای، یک درصد قابل توجهی از دانش آموزان فضای عمومی طرح سلمان، طلبه شده اند؛ این در حالی است که سال اول شروع کار گروه سفیر، آنها دانش آموزان سوم ابتدایی بودند.
یعنی عمق تاثیرگذاری چنان بوده که مخاطب با دیدن رفتارهای مربی در آن منطقه محروم، خودش را به حوزه علمیه رسانده و در خلوت اندیشه خود، حوزه را محل تمام این تاثیرگذاری ها دانسته است.
از دیگر تفاوت های گروه های جهادی حوزوی و غیرحوزوی همین نگرش های عمیق و تاثیرپذیری های فرهنگی است و طی کردن این پیچ نیازمند کار و تلاش مضاعف است.
بررسی گذشته ۱۰ ساله گروه سفیر از جهت مشکلات زندگی، تحصیلی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و مقایسه آن با شرایط امروز گویای سختی راهی است که این ثمره ها را به همراه داشته حتی؛ در ابتدای شروع کار کسی فکر نمی کرد این ایده ۱۰ سال از گروه عمر بگیرد.
چنین ثمره هایی نیازمند پرداختن این هزینه سنگین است که اغلب گروه ها چنین توان و انگیزه ای را ندارند، این تاثیرگزاری ها در فضای عمومی بوده و هنوز وارد فضای تربیتی تخصصی نشده ایم.
متفاوت بودن شرایط افراد شرکت کننده در اردو جهادی، یکی از معضل های فضای عمومی است، در هر مجموعه ای حتی با دادن حقوق به مربی باز هم به علت وجود مشکلات خانوادگی، تحصیلی، کاری یا حتی مرگ شاهد عدم حضور مستمر مربی در برنامه ها هستیم.
برنامه ریزی محتوا محور نه مربی محور!
برنامه ریزی محتوایی، چاره این معضل است یعنی به جای تنظیم برنامه حول محور مربی، بدون هیچ تغییری در اصل برنامه، تا حد امکان با مربی پیش رفت و این یک کار تلفیقی خوبی است.
وجود یک سری نیازهای عمومی مشترک در همه مناطق محروم از شمال تا جنوب و شرق تا غرب، به وجود آورنده یک فضای عمومی اند که یک محتوا و برنامه ریزی خاص را می طلبند.
نیازهای اختصاصی مردمان هر شهر
هر منطقه با توجه به نیازهای بومی اش یک سری برنامه های اختصاصی را می طلبند مثلا در شیراز پایگاه داشتن بعضی از اقلیت ها و خرافه ها، درگیری هایی را به وجود آورده که در سایر شهرها وجود ندارند در عوض آنها معضلات اجتماعی خودشان را دارند.
تولید برنامه و محتوا با توجه به نیاز منطقه مورد نظر و گنجاندن آن در یک محدوده زمانی(سال) به وجود آورنده یک جغرافیا شده که فعلا گروه سفیر در منطقه مورد نظرش مشغول اجرای برنامه عمومی است و هنوز به بخش تخصصی نرسیده است.
آیا می شود کارهای جهادی تلفیقی بین گروه های جهادی طلاب به عنوان جهادگران فرهنگی و گروه های جهادی دانشجویی به عنوان جهادگران سازندگی و بخش های مطالبه گری انجام داد؟
به دلیل اینکه کار جهادی تشکیلاتی باید همه بخش ها را پوشش دهد نگاه به غیر از این بی معناست و این بلوغی است باید به سمتش حرکت کنیم.
جامع نبودن انسانها، عامل نگاه های تک بعدی است، بنابراین هر کسی خودش به صورت جداگانه می خواهد جهان را تغییر دهد در نتیجه انجام کار جمعی با هر عقل،منطق و شرعی سازگار است.
قدم اول وحدت حوزه با حوزه و دانشگاه با دانشگاه
فاصله زیاد بین وحدت حوزه و دانشگاه، در ابتدا نیازمند وحدت دانشگاه با دانشگاه و حوزه با حوزه است، آنگاه به نگاه ایده ال و کلان، وحدت حوزه با دانشگاه می رسیم.
قالب کوچکتر وحدت حوزه و دانشگاه، یک گروه جهادی دانشجویی و طلبگی با هم است؛ اما در مرحله عمل مشکلات زیادی وجود دارد، به دلیل طولانی تر بودن خروجی حوزه، طلبه ها تخصص اما دانشجویان با سن کمتر وقت و انگیزه بیشتری دارند.
عملی کردن تشکیلات در گروه؛ محرومیت زدایی را به عنوان یکی از معانی جهاد محقق می کند در همین راستا یک تشکلی با نگاه سامان دهی به فعالیت های گروههای جهادی طلاب، شکل گرفته که باید این دو با هم لینک شده و به هم کمک کنند.
با توجه به گسترده بودن محرومیت زدایی، ورود هر گروه به منطقه و آسیب شناسی شان متناسب با تخصص شان است؛ اما بهتر آن است که ابتدا مشکل های یک منطقه ریشه ای بررسی شوند.
مثلا ورود یک گروه پزشکی به منطقه همراه با مشکل گوارشی بیشتر مردم آنجا است، اولین راه حل به ذهن رسیده این گروه برای حل این مشکل، تجویز دارو به مردم است اما؛ آنها با بررسی ریشه ای این مشکل متوجه آلودگی آب شده و لوله کشی آب آن منطقه را درست می کنند.
خود اعضای گروه جهادی چه ویژگی هایی باید داشته باشند؟
نگاه های دو طرفه در اردوهای جهادی این است که اردوی جهادی می خواهد برای من کار کند؛ اما این وسط من سود بیشتری را نسبت به منطقه می برم!
سه ضلع اصلی اردو جهادی «منطقه هدف، فرد و تشکیلات» است، در این بین «تشکیلات» به علت ساختار غیر انتفاعی، سودی نمی برد؛ اما «منطقه هدف و فرد» از نظر دنیوی و معنوی منفعت می برند.
اردو جهادی نمود یک کار فرهنگی برای دانشجو
ورود به یک منطقه با نگاه های خدمت رسانی یک طرفه سودی برای خود شخص به دنبال ندارد نمونه های این افراد کسانی اند که برای خدمت به منطقه حاضرند دروغ هم بگویند! چون اصلا عاقبت خودشان مهم نیست در صورتی که در اردو جهادی هدف اول رشد شخص است، مردم یک منطقه عامل رشد گروه اند.
در کدام استان و منطقه بودن و برای کدام قشراز شیعه و انقلابی گرفته تا سنی و غیر انقلابی، از زن و مرد تا پیر و جوان ، هیچ تفاوتی برای شخصی که با نگاه دو طرفه و به قصد فعالیت وارد اردو جهادی شده ندارد چرا که؛ او به دنبال نفع خودش است دنیایی بودن این هدف، تحریک حس انسان دوستی بعد از دیدن انسان محروم است و رضایت خدا هدف معنوی می شود، در هر صورت نفع خودش را برده است.
اردو جهادی یک اتوبان و شاهراه است که با آن می توان کارهای زیادی کرد؛ اما قطعا تنها راه نیست. باید با تشکیل یک فرد یا ستاد و کمیته ای در دانشگاه و القای ایدئولوژی به اعضا، محوریت اردو جهادی به آنها شناسانده شود نه اینکه تازه با ورود منطقه می شوند گروه کورمال کورمال پیش برود در صورتی که اگر اعضا از قبل با دیدی روشن وارد منطقه شوند خیلی خوب به هدف می زنند.
چه محتوایی برای بچه های اردو جهادی مهم است و باید چه خروجی ای داشته باشند؟
تربیت جوان دانشجو با قالب اردو جهادی در راستای آشنایی با نگاه انقلاب اسلامی یک شاه کلید است به طوری که جوان با این نگاه مانوس و سپس عمیق شده وقتی خودش چشمه ای جوشان شد، رشد کرده و به قول حضرت آقا تربیت جوان در تراز انقلاب به عنوان یک هدف اتفاق می افتد.
حال این جوان تراز انقلاب اسلامی گزاره هایی مثل بصیر، متدین، انقلابی و عالم بودن را دارد باید روی همه این گزینه ها با استفاده از صحبت های امام خمینی و حضرت آقا و کارهای مطالعاتی و تراوش های ذهنی مسئولان اردو جهادی فکر جمعی شود، در بخش مطالعاتی یکی از کارها بررسی تاریخ معاصر است.
لطفا به این سئوال ها جواب یک کلمه ای بدهید.
کتاب هایی که برای کار مطالعاتی پیشنهاد می کنید؟
کتاب های شهید مطهری بعد کتاب های مصباح یزدی
رسانه های جمعی و اردو های جهادی؟
کار فرهنگی باید یک کار آرام باشد و من با این تضاد درونی دارم.
مناطق محروم و نظام جمهوری اسلامی؟
خیلی نسبت به گذشته ای که داشتند و امروزشان شاکرند.
مسئولان و اردوی جهادی؟
همه را نمی شود با یک چوب زد.
سیاست و اردوی جهادی؟
قطعا اردوهای جهادی ما در نگاه های سیاسی مردم خیلی دخیل است. ما انقلاب را با اردو جهادی شروع کردیم.
اردوی جهادی و بی پولی؟
لذت اردو جهادی به بی پولی اش است اردو جهادی جنگ است و خصوصیت جنگ این است که عوامل خلاف میلت زیاد است عامل اصلی اش دشمنی است که در مقابل ات وجود دارد، عامل فرعی اش هم مشکلاتی که در جبهه خودت داری و لذت اش همین است، این مشکلات شیرین اند اردوی جهادی ای که پول داشته باشد مثل جنگی است که دو طرف با هم والیبال بازی می کنند.
ماهواره و مناطق محروم؟
نفوذ شدید تاثیر پذیری شدید برنامه ریزی شدید و عدم پدافند فیزیکی فرهنگی و اجتماعی.
گروه های جهادی و مطالبه گری؟
اگر نباشد اردو جهادی یکی از مهم ترین ماهیت های خودش را از دست داده است. اردو جهادی نماد انقلابی گری است.
روز آخر اردو جهادی؟
بغض و لذت، بغض از اینکه در حال رفتنیم و لذت برای توفیقی که حاصل شد تا یکی از تکلیف هایی که برای اسلام و انقلاب بر روی دوش خود حس می کردیم را انجام دادیم.