گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ اکران فیلم های خارجی در سینماهای ایران جزو برنامه های تمامی افرادی است که در حوزه سینما مسئولیتی را بر عهده می گیرند و بسیار مشتاقانه و با شعار " نگاه به دنیای بیرون" طرح ها و الزامات و موانع موجود بر سر راه را در آسیاب تحلیل می گذارند و همه ی مستمعین خود را سر ذوق می آورند که گویا تحولی در راه است، اما پس از گذشت مدتی از مدیریت شان و یا گذران دوره استفاده ی تبلیغاتی شان؛ دوباره آرمان ها، سیاست ها، اهداف و برنامه هایشان کما فی السابق می شود. این نوع از مدیریت ها را بسیار در کشور تجربه کرده ایم، خصوصا در عرصه سینما. هر کسی خواسته؛ تا سینما را به مانند مرکبی به راهی ببرد که خواست خودش است و در این میان ذوق هنری جوانان، تنها چیزی بوده که اهمیتی نداشته است. و جالب آنکه دقیقا این تفکر در جمع کسانی که ظاهر روشنفکری به خود می گیرند موج می زند. و نه در بدنه ی فرهنگی و اعتقادی جامعه.
سیاسی بازی در روز روشن
برخی اکران فیلم های خارجی را موجب رونق سینماها و آشتی مخاطبان با این هنر می دانند و به همین خاطر هر از چندگاهی برای حفظ پرستیژ مدیریتی خود هم که شده فتح بابی می کنند و در این باره سخن می رانند، و برای رسیدن به مقصودشان همه ی دستگاه ها و ارگان های مربوط و حتی نا مربوط را مقصر دانسته و آنها را مورد بازخواست قرار می دهند.
مشاور رییس دولت تدبیر و امید در صحبتهای خود با موضوع اکران فیلمهای خارجی در سینماهای کشور؛ ضمن تحلیلی شگرف صدا و سیما را مقصر اصلی دانست و علت آن را انحصار پخش فیلمهای خارجی توسط تلویزیون در ایران دانست. اما براستی تا چه حد می توان این حرف را یک تحلیل دانست و نه یک بازی سیاسی؟
در جایی دیگر از سخنان مشاور رییس جمهور؛ خودشان به این امر اذعان می کنند که در دهه 50؛ قبل از انقلاب؛ که نمایش فیلم های خارجی در سینماها رونق بسیار گرفته بود، صنعت سینمایی کشور با مشکلات جدی روبرو شد و عملا تولیدی به غیر از 7 یا 8 فیلم نداشتیم. اما با این حال بدون در نظر گرفتن عواقب ورود سینمای خارج از کشور؛ باز در جایگاهی منتقدگونه و روشنفکرانه، دم از آشنا شدن با نگاه سایر جهانیان می زند و در کنار این امر؛ صنعت سینما و تلویزیون را تهدید به دچار شدن به مشکلاتی همانند مشکلات صنعت خودروسازی می کند. و این در حالی است که صنعت خودروسازی نه تنها با واردات خودروهای خارجی رونق نگرفته بلکه کیفیت آن نیز کاهش یافته است. و این دقیقا در مورد سینما نیز صدق خواهد کرد، نه بالعکس.
انحصار!
آقای آشنا در اختیار داشتن انحصار پخش فیلم های خارجی توسط تلویزیون را درحالی مطرح می کند که از ابتدای انقلاب و از همان دوره ی 10 ساله ی اول ریاست صدا وسیما که آن را آقای محمد هاشمی برعهده داشت، سیاست ها بر همین منوال طرح و پذیرفته شده و اکنون پس از سال ها؛ ایشان کشفی جدید را به سرانجام نرسانده اند، چون از همان ابتدا عملکرد سازمان و سیاست های حرکتی آن بر همین منوال بوده است. و در آن زمان بعضا مورد تایید و تشویق بسیاری از دولتمردان کنونی نیز بوده است.
اگر دستگاه های دولتی عادت به کم کاری کرده اند، دلیلی ندارد که تلویزیون برای مخاطب های خودش احترام قائل نشود و خواسته های آنها را برآورده نکند. آقای آشنا در جایی از صحبت های خود گفته که مردم ما اگر خودشان فیلم ها را نمی گرفتند و نمی دیدند از سایر جهان بی خبر بودند! گویا ایشان تا کنون نگاهی به شبکه های تلویزیونی نینداخته اند، چون صدا و سیما اولین رسانه ای بود که مردم را با تولیدات جهانی فیلم آشنا می کرد و آنها را به نمایش می گذاشت. هر چند که با پیشرفت رسانه های جمعی مردم ترجیح دادند که سریع تر، به روز شوند، اما این بدان معنا نبوده و نیست که تلویزیون دست از کار کشیده و به نظاره نشسته، بلکه همچنان پا به پای مخاطب خود پیش می رود.
انجمنی که مرده متولد شد!
این توصیفی است برای شورای عالی سینما؛ که توسط مشاور رییس دولت تدبیر و امید عنوان شد. شورایی که به علت خسته شدن از وعده و وعید های دولتمردان؛ لایق دریافت چنین نشانی می شوند. و در عوض پیشنهاد تشکیل شورایی ناظر بر سینما توسط نمایندگانی از سه قوه و ... را مطرح کرد. و همین پیشنهاد هاست که صدای میرکریمی را هم در آورد که خطاب به جنتی؛ وزیر فرهنگ گفت: پس از سه سال عمر دولت؛ باز هم وقتی از سینما حرف می زنید بازگشایی خانه سینما را مطرح می کنید. و این یعنی پس از سه سال دولت هیچ رزومه ای را نمی تواند برای خود در این زمینه ارائه دهد و تنها راه اینست که شیپور به دست جارچی خود بدهد؛ که ما می خواهیم فیلم های خارجی را در کشور اکران کنیم.
چرا تلویزیون؟
قصور تلویزیون در حوزه سینما! برچسب جدیدی است که به صدا و سیما زده شد، شاید تنها به خاطر تعجب و تحیر از سرپا بودن و پر نشاط و پرسرعت حرکت کردن صدا وسیما است؛ در حالی که بودجه ندارد و حق اش پرداخت نمی شود و مورد کم لطفی و بی مهری قرار می گیرد، اما با این حال هنوز سرپا و زنده است. در واقع با تحلیل و بررسی داده ها تا اکنون دیگر باید مسئولان صدا وسیما توبه نامه می نوشتند و امثال آشنا را به عنوان حَکَم ما بین دولت و تلویزیون انتخاب می کردند. اما عدم رخ داد این اتفاق و مستقل ماندن همچنان صدا و سیما از دولت؛ موجبات آهی را فراهم آورده است که حسام الدین آشنا در جمع سینماگران کشید و موضوع را هر طور که بود به سمت این سازمان سوق داد.