به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ ثبت مشترک «مثنوی معنوی» با همکاری دو کشور ایران و ترکیه حرف و حدیثهایی را چه بین ایرانیان و چه در میان غیر ایرانیان در پی داشته است. برخی گمان میکنند که با ثبت مشترک این اثر، ترکیه به هدف خود طی سالهای اخیر رسیده و توانسته تا حدود زیادی مولانا را به نام خود مصادره کند؛ بیآنکه به افغانستان و ایران به عنوان موطن اصلی این شاعر نامآشنا و پر آوازه توجهی کند. شاید اگر این ثبت در زمینه اثر دیگری صورت میگرفت، حواشی کمتری به همراه داشت؛ چه آنکه در سالهای گذشته این کار درباره مفاخر ایران از سوی برخی از کشورهای تازه به استقلال رسیده انجام شده و صدایی برنخاست؛ اما گویا مولانا حدیثی دیگر دارد.
در پی انتشار خبری مبنی بر ثبت مشترک این این اثر، هزارتن از شاعران فارسیزبان در ایران و افغانستان، با امضای بیانیهای خواستار فعالیت بیشتر مسئولان فرهنگی افغانستان در این زمینه و مشارکت بیشتر در این زمینه و تجدیدنظر برای ثبت این اثر از سوی دو کشور شدند؛ راهی که اگر صورت بگیرد انتظار میرود که افغانستان، به عنوان زادگاه مولوی نیز در این کار شریک باشد.
مولانا هرچند محدود به دایره خاصی از جغرافیا و یا ملیتی نمیشود، اما میتواند مایه پیوند انسانها در دورهای که همه بر طبل جنگ میکوبند، باشد. به نظر میرسد که در صورت اقدام مؤثر از سوی افغانستان در این رابطه و شنیدن صدای اعتراض و درخواست شاعران، ثبت مشترک این اثر میتواند یکی از عوامل پیوند میان سه کشور با پشتوانه قوی فرهنگی و تمدنی باشد.
هرچند تعدادی از شاعران امضاکننده این بیانیه چندان امیدوار به نتیجه روشن در این رابطه نیستند، اما گویا امضای این بیانیه به نوعی اعتراضی است به برخی از مسئولان کشوری که نسبت به گنجینههای فرهنگی خود بیشتر بیندیشند و قدر غنیمت رسیده از گذشتگان را بدانند.
بیانیۀ نخبگان فارسیزبان در مورد ثبت انحصاری «مثنوی معنوی» به عنوان میراث معنوی ایران و ترکیه:
به نام ایزد دانا
مسئولان محترم سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل (یونسکو)، مسئولان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، جمهوری ترکیه و جمهوری اسلامی افغانستان.
ما بدین میبالیم که مولانا جلالالدین بلخی شاعر بزرگ زبان فارسی، از مفاخر جامعۀ بشری و دارای نام و آوازهای بلند در سراسر دنیاست. هم از این خرسندیم که افزون بر اهالی این وطن زبانی، اهالی کشورهای دیگر نیز به او افتخار میکنند. از منظر ما این که شاعری از بلخ برخاسته و در قونیه زیسته و میراث معنوی او در سراسر این منطقه تأثیرگذار بوده است، میتواند مایۀ وفاق و سببِ همدلی باشد.
این سرزمینها در طول تاریخ مرزها، نامها و پایتختهایی متغیّر و سیّال داشتهاند، به گونهای که انطباق دقیق آن نامها بر کشورهای کنونی دشوار است و حتی مایۀ سوء برداشت میشود. از این روی ما بر این باوریم که منحصرساختن این بزرگان به مرزهای سیاسی کنونی شایسته نیست، بلکه درست این است که آنان را با زادگاهشان بشناسیم و به وطن زبانیشان نسبت دهیم.
«مثنوی معنوی» اثر جاودانۀ خداوندگار بلخ، مولانا جلالالدین محمد بلخی، یکی از آثار ماندگار جامعۀ بشری و بهخصوص زبان فارسی است. درست است که مولانا بیشتر عمرش را در قونیه گذرانده و هم در آنجا مدفون است، اما شخصیت علمی و ادبی او در سایۀ خاندان دانشمند و به ویژه پدرش بهاءالدین ولد شکل گرفته است که از بلخ بدان دیار کوچیده بودند. همچنین شخصیت عرفانی او متأثر از نفس گرم شمسالدین تبریزی است. آثار او در همه این قلمرو زبانی، به ویژه افغانستان و ایران درس مدرسه و وِردِ خانقاه بوده و شاعران، پژوهشگران و هنرمندان بزرگی از این دو کشور، در حفظ این میراث سهم داشتهاند.
با این وصف، به نظر میآید که انحصار و اختصاص میراث معنوی مولانا به دو کشور ایران و ترکیه (با درنظرداشت مرزهای کنونی) و نادیده گرفتن کشور افغانستان که زادگاه مولانا در آن واقع است، کاری است نامنصفانه و مایۀ ایجاد کدورت در میان مردمی که با آثار این شاعر بزرگ زیستهاند و او میتواند حلقۀ وصلی بین آنان باشد.
به باور ما، شایسته است که ترکیه و جمهوری اسلامی ایران، برای پرهیز از جنجالهای بیحاصل میان کشورهای منطقه، تدبیری بسنجند که این اثر گرانقدر، با انتساب به هر سه کشور، مایۀ وفاق و همدلی این ملل شود، نه وسیلۀ نزاع و بددلی. به همین گونه از دولت اسلامی افغانستان هم تقاضامندیم که پای پیش نهد و بکوشد که در این تعاملات و انتسابها نقشی پررنگ داشته باشد.
جمعی از شاعران، داستاننویسان، محققان، هنرمندان و فرهنگیان فارسیزبان
اسامی تعدادی از شاعرانی که این بیانیه را امضا کردهاند، به این شرح است:
سهیل محمودی، محمدعلی بهمنی، مصطفی محدثی خراسانی، مصطفی علیپور، اسماعیل امینی، امید مهدینژاد و حامد عسکری.