گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ سینماگران و پزشکان به جان هم افتادهاند. یک جنگ به تمام معنا که روزهاست بدل به خوراک رسانههای مکتوب و مجازی شده. این وسط اما گوشت قربانی عباس کیارستمی است. سینماگران میگویند کوتاهی پزشکان باعث مرگ کیارستمی شده، پزشکان اما نظر دیگری دارند. آنها میگویند انتقال کیارستمی به پاریس مرگ او را نزدیک کرد. اختلافی که حالا بالا گرفته و به اردوکشی خیابانی هم انجامیده. تجمع چند نفر از اهالی سینما در برابر بیمارستان «جم» با واکنش مشابه پرسنل و پزشکان این بیمارستان مواجه شده. موضعگیری اهالی این دو صنف در حمایت از یکدیگر دارد به جاهای باریک میکشد. اما چه کسی مسئول مرگ عباس کیارستمی است؟ ماجرای نزاع سینماگران و پزشکان چیست؟
«وضعیت درمان پدرم بسیار نامناسب بود و صدمههایی غیرقابل برگشت ایجاد شد که عمدتاً به دلیل اشتباه پزشکان معالج بود». همه چیز از این یادداشتِ فیسبوکی پسر کیارستمی آغاز شد. او بعدتر در گفتگویی با رادیو فرانسه گفت مرگ پدرش بر اثر «آمبولی» (لخته شدن خون) و سکته وسیع مغزی بوده است. پرونده پزشکی کیارستمی که به جریان افتاد، پیگیریها نشان داد که ماجرا چندان هم ساده نبوده. میگویند سیزده روز مانده به عید نوروز، کیارستمی جهت عمل پولیپ روده، به اعتبار دکتر میر در بیمارستان جم بستری شد. در این میان، دکتر میر برخلاف تعهد اخلاقی که بر دوشش است، بیمار را به فرزند خود میسپارد. خود کیارستمی اما در واکنش به عملکرد پزشکان معالجش در ایران به گفتن «خراب کردند» بسنده کرد. کمی بعد او به پاریس رفته و در همان جا از دنیا میرود. مرگ کیارستمی سیل انتقادات سینماگران به سمت پزشکان را آغاز میکند.
«پزشکان بیعرضه، احمق، گوهر گرانبهایی را کشتند و ما وظیفهمان این است که آنها را به محاکمه بکشیم.!» این را داریوش مهرجویی در مراسم یادبود عباس کیارستمی گفت. جملاتی که آتش در تنور پزشکان انداخت. جالبتر اینکه مهرجویی در یادداشتی که بعد از فوت کیارستمی منتشر کرده بود از عملکرد پزشکان ایرانی دفاع و سفر کیارستمی به فرانسه را عامل مرگ او عنوان کرده بود. او گفت «انتقال به پاریس زمینه ساز فوت کیارستمی شد». کمی متوجه رفتار متناقض مهرجویی نشد. با این حال آنها که خود را محکوم میدیدند به صفگیری علیه مهرجویی و دیگر سینماگران حامی او پرداختند. ماجرا با تجمع سینماگران جلوی بیمارستان جم بیخ پیدا کرد. حدود صد نفر از اهالی سینما به نشانه اعتراض به قصور پزشکان «تجمع سکوت کمپین مدافعان عباس» برگزار کردند. در واکنش ده نفر از پرسنل بیمارستان جم برای دفاع از حیثیت حرفهای پلاکاردهایی آماده کرده بودند. روی یکی از پلاکاردها که دست ارتوپد بیمارستان جم بود نوشته بود: «هر معرفتی که مرد بنگی گوید»! او به طعنه و کنایه از اعتیاد مهرجویی سخن گفت! رفتاری که خشم سینماگران را برافروخت و بر آتش فتنه بیش از پیش دمید.
«ما همچنان باور داریم اگر مرحوم کیارستمی در ایران می ماندند، مانند بسیاری از بیمارانی که چنین سیر درمانی را طی می کنند و گاهی اوقات هم عارضه ای برایشان پیش می آید و رفع میشود، به سلامت از بیمارستان مرخص میشدند. شما اما تصمیم متفاوتی گرفتید، پس تبعاتش را نیز بپذیرید و انگشت اتهام را به سوی دیگران نگیرید.» این احتمالاً مهمترین دفاع جامعه پزشکی در پرونده عباس کیارستمی است. جملاتی که سید جواد حاجی میر اسماعیل رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران در یادداشتی به فرزند کیارستمی نوشت. حالا کمیسیونی برای رسیدگی به پرونده پزشکی عباس کیارستمی با حضور تیمی از پزشکان، نماینده سینماگران و همچنین پسر کیارستمی تشکیل شده. همه منتظر شنیدن نتیجه بررسیها هستند. نتیجهای که هرچه باشد مثل آب روی آتش بین سینماگران و پزشکان صلحی برقرار خواهد کرد. لابد یکی از دیگری عذرخواهی میکند و همه چزی فراموش میشود. چرا که مسأله اصلی برای هیچ کدام از دو طرف کیارستمی نبوده. و همه چیز بیشتر به یک شوی رسانهای میماند.
از دعوای سینماگران و پزشکان درسهای بسیاری میتوان گرفت. جنگ بین این دو گروهِ همیشه پر مدعا با هم خیلی چیزها را روشن کرد. دو گروهی که هیچکس حق نداشت به آنها بگوید بالای چشمتان ابروست، حالا در یک اتحاد نامبارک، یعنی مرگ مرحوم کیارستمی، بهم پیچیدهاند و دارند پته هم را روی آب میریزند. تا پیش از این پزشکان و سینماگران، خودشان را بدل به قدیسهای غیر قابل نقدی کرده بودند که نمیشد سمتشان رفت. تا نقدی در میگرفت فوری انگشت اتهام و سیاهنمایی و مظلومنمایی را سمت منتقدان میگرفتند و کسی نمیتوانست چیزی بگوید. حالا در این جنگ زرگری واقعیتها دارد عیان میشود؛ آدمهای عادی حق اعتراض ندارند. آنها در این دعوا محلی از اعراب ندارند. اگر پزشکی در پرونده یک آدم بیچاره و معمولی کوتاهی کرد عیبی ندارد و بهتر است رسانهای نشود. اگر سینماگری تصویر چرکی از مردمش نشان داد نباید نقدی کرد چون این ممکن است برود آن طرف آب علیه مملکتش فیلم بسازد! واقعیت این است که در این روزگار وارونه هیچکس به فکر مردم نیست! نه پزشکان، نه سینماگران، نه رسانهها!
به نظر من ، نوشته فوق به نکات جالبی پرداخته و عمق مطلب و درواقع حقیقت موضوع همین هست که شما در بندهای پایانی گزارشتون نوشتین. آرزوی توفیقات روزافزون برای هموطن های ایرانی مسلمان و لاغیر
دقیقااااااااا!احسنت