به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، اندیشکده انگلیسی «روسی» در گزارشی به قلم جاستین برانک ــ متخصص نیروی هوایی رزمی و علوم نظامی ــ به بررسی استقرار هواپیماهای روسیه در فرودگاه همدان پرداخت. این اندیشکده در گزارش خود نوشت:
توانایی روسیه در تجهیز و بکارگیری بمبافکنها در ایران برای انجام حملات هوایی ناگهانی در سوریه، نسبت به آنچه به نظر از تعاملات تهران و مسکو برداشت میشود، اهمیت عملیاتی کمتری دارد. اما پیامد ژئوپلیتیک این تعامل هم برای ادعاهای جایگاه ابرقدرتی از جانب روسیه و هم برای جایگاه ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای قابل توجه است.
از دیدگاه عملیاتی، استفاده از همدان بهعنوان یک پایگاه برای بمبافکنهای تییو-22 ام زمان لازم برای انجام هر پرواز عملیاتی در سوریه را در مقایسه با زمان لازم برای پروازهای صورت گرفته از پایگاههای داخل روسیه حداقل به میزان 60 درصد کاهش میدهد. به هر حال، با اینکه این کاهش قابلیت بالقوه روسیه برای انجام حملات ناگهانی با تییو-22 ام در سوریه را افزایش خواهد داد، ولی این تأثیر احتمالاً نسبتاً ناچیز خواهد بود، چراکه مدت زمان سورتیها فقط یکی از چندین عاملی است که تعداد حملات مداوم توسط ناوگان هوایی تییو-22 ام روسیه را محدود میکند.
به دلیل وضعیت نامناسب اعتبارات مالی که ناوگان بمبافکن روسیه از زمان ورود تییو-22 ام به بخش عملیاتی در اواخر دهه 1970 میلادی تجربه کرده است، استانداردهای نگهداری و کنترل کیفی همیشه ناکافی بودهاند، و استاندارد آموزش و تجربه خدمه به طور متوسط در مقایسه با همتایان آمریکایی خیلی پایین است. با وجود کارایی پایین و تعداد کم خدمه پرواز کنونی و همچنین هواپیماهای قدیمی نیازمند نگهداری زیاد، تییو-ام 22 هواپیمایی نیست که بتواند حملات ناگهانی بسیاری را حتی تحت بهترین شرایط عرضه کند.
همچنین مشخص نیست آیا روسیه برای مقادیر عظیم مهمات، تعداد زیاد پرسنل نگهداری و همچنین حجم بالای قطعات یدکی که برای عملیاتهای تییو-22 ام در یک شتاب بالا برای بیش از چند روز لازم هستند، سرمایهگذاری کرده یا قصد دارد در این زمینه سرمایهگذاری کند. بدون یک چنین سرمایهگذاری – که مستلزم یک تعهد طولانی مدت به تجهیز هواپیماها در ایران است – و با یک زیرساخت پشتیبانی محدود، میزان حملات ناگهانی انجام شده توسط بمبافکنهای پروازکننده از ایران به سوریه شاید به واقع کمتر از چیزی باشد که با همین هواپیماها وقتی به دست میآمد که آنها برای مأموریتهای خیلی طولانیتر از یک ناوگان تقریباً 100 فروندی از پایگاههای مستقر در روسیه به پرواز در میآمدند.
بمبافکنهای جنگنده خیلی مدرنتر و کارآمدتر سوخو-34 که در تعداد نامعلوم به ایران اعزام شدهاند، ظرفیت ترابری کمتری دارند، اما میتوانند هر سلاح هوا به زمین در اختیار ارتش روسیه از جمله بمبهای هدایتشونده و موشکهای پشتیبانی نزدیک هوایی از نیروهای پیاده خودی را بکار گیرند. بنابراین، آنها نسبت به تییو-22 امها منبع خیلی مفیدتری برای اغلب موقعیتهای نبرد در سوریه هستند. به هر حال، سوخو-34 در گذشته از مبدأ لاذقیه در سوریه عملیاتهایی را انجام داد، پس حالا زمانهای انتقال از پایگاه به هدف بیشتری را نسبت به مشارکتهای قبلیاش در نبرد تجربه میکند.
پس نمیتوان گفت ارسال سوخو-34 ها به ایران مزیتهای عملیاتی قابل توجهی نسبت به تمهیدات پیشین به روسیه میدهد. اما از آنجا که در ماه مه 2016 در جریان بمبارانهای یک فرودگاه در شرق حمس توسط داعش چهار بالگرد جنگی پیشرفته روسیه از بین رفتند، و سوخو-34 جدیدترین هواپیمای جنگی عملیاتی روسیه با ارزش پروپاگاندای چشمگیر است، قرار دادن آنها در ایران میتواند بهعنوان یک گزینه کمخطرتر از سوی مسکو تلقی شود.
اعزام هواپیماهای بمبافکن روس به ایران مزایای ژئوپلیتیکی بیشتری را نسبت به مزایای عملیاتی برای هردو کشور دربردارد. از دیدگاه روسیه، این اقدام راهی برای نشان دادن این مسئله است که نیروی هوایی کشورش میتواند کاری که زمانی تنها در ید قدرت نیروی هوایی آمریکا بود را انجام دهد: اعزام بمبافکنهای استراتژیک برای مأموریتهای نظامی در پایگاههای عملیاتی کشورهای متحد. این یکی از ارکان نمایش قابلیتهای نظامی آمریکا بود، و روسیه نشان داد که، گرچه در یک مقیاس کوچکتر و با هواپیماهای خیلی کمتوانتر، میتواند همین کار را انجام دهد.
به همین شکل، درحالیکه متحدان آمریکا در منطقه مانند امارات متحده عربی با داشتن حجم بالایی از قدرت استراتژیک آمریکا در فرودگاههایشان، جایگاه قابل توجهی را برای خود کسب میکنند، ایران حالا میتواند این ادعای منطقی را مطرح کند که متحدی ابرقدرت دارد که بمبافکنهای استراتژیک خود را بدون در اختیار داشتن پایگاه نظامی اختصاصی، در قلمروی ایران مستقر کرده است.