اخبار دانشگاهی را از «کانال اخبار دانشگاهی SNN.ir» دنبال کنید
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، یادداشت دانشجویی؛ * حضور برخی نامزدهایی که سابقه عملکرد آنها به موضوع هسته ای گره خورده بود در رقابت انتخابات ٩٢ و نیز فشار اقتصادی حاکم بر جامعه در نتیجه تحریم های هسته ای -و البته غیرهسته ای- فضای انتخابات کشور را تا حدود زیادی به سمت رویکرد نامزدها در موضوع هسته ای سوق داد. در این بین اظهارات و نوع تبلیغات برخی از نامزدها مباحث انتخابات را بیش از پیش به این موضوع محدود کرد تا جایی که دو قطبی ای با محوریت هسته ای-معیشت رفته رفته تکمیل شد. البته نامزد پیروز این دوقطبی در تبلیغاتش ضرورت حفظ فناوری هسته ای را نفی نکرد و با شعار «چرخش سانتریفیوژها در کنار چرخش چرخ کارخانه ها یا چرخ زندگی مردم» موضوع معیشت را در کنار موضوع هسته ای قرار داد و با توجه به مشکلات معیشتی و اقتصادی کشور توانست با وعده هایی اعتماد مردم را به دست آورد.
فارغ از آنکه نتیجه آن اعتماد چه شد و آیا چرخ سانتریفیوژ همچنان می چرخد و یا چرخ کارخانه ها و زندگی مردم به حرکت درآمده یا کندتر شده است، شواهد نشان می دهد دولت و جریان پشت آن در تلاش برای ایجاد دوقطبی جدیدی در انتخابات پیش رو بر محور جبهه مقاومت و اقتدار-معیشت هستند.
مدت ها پیش بود که اصلاح طلبان و جریان های حامی دولت بدون هیچ دلیلی از سردار سلیمانی به عنوان گزینه احتمالی انتخابات ٩۶ نام بردند. هرچند این ترفند با بی توجهی سردار سلیمانی و اطرافیان او بی نتیجه ماند؛ اما به نظر می آید تلاش نافرجامی برای وسوسه وی یا اطرافیان ایشان که به مجموعه سپاه مرتبط هستند، برای حضور در انتخابات بوده است تا دو قطبی جبهه مقاومت و اقتدار-معیشت با حضور یک نماینده از سپاه و جبهه مقاومت قطعی شود.
پس از شکست این پروژه جریان غربگرا که به تدریج در حال اجرایی کردن خواسته های غرب در کشور است و «انقلاب زدایی» و «انقلابی زدایی» از جمهوری اسلامی را در دستور کار دارد، با انعقاد و اجرای پنهانی قرارداد با کارگروه اقدام مالی موسوم به FATF دو راهبرد را در پیش گرفت:
١- اگر موفق شدند این قرارداد مملو از فرصت نفوذ را به جامعه و افکار عمومی و نهادهای قانونی ای چون مجلس و شورای امنیت ملی تحمیل کنند که بدون زد و خورد انتخاباتی یکی از اساسی ترین شروط آمریکا را برای انجام تعهدات خود در برجام، یعنی قطع حمایت مالی از جبهه مقاومت توسط ایران و تضعیف و تحریم نهادهای انقلابی و دفاعی ای چون سپاه و وزارت دفاع، عملی کرده اند و می توانند منتظر انجام تعهدات آمریکا و کمک آنها در آستانه انتخابات باشند. شاهد این مدعا که آنها به دنبال تحمیل این توافق به نهادهای انقلابی هستند گفته های مجید تخت روانچی است که گفته بود در صورت تصویب توافق با FATF در شورای امنیت همه ارگان ها باید به آن عمل کنند.
٢- اما اگر افکار عمومی هوشیار ایران و نهادهای قانونی از این توافق ضد امنیت و اقتدار ملی جلوگیری به عمل آوردند، دولتی ها با پیوند زدن عدم تحقق وعده های دولت و برآورده نشدن تعهدات غرب به توافقات بین المللی ای چون FATF سعی خواهند کرد، برداشته نشدن تحریم ها و بهبود نیافتن وضع اقتصادی کشور را نتیجه رفتارهای نهادهای انقلابی ای چون سپاه و حضور ایران در منطقه نشان دهند و بدین وسیله پازل دوقطبی جبهه مقاومت و اقتدار-معیشت را کامل کنند؛ توجیه این القای ناجوانمردانه بیان این استدلال خواهد بود که بانک ها و شرکت های خارجی به دلیل نگرانی از وجود پولشویی در اقتصاد ایران و تامین مالی تروریسم با ایران همکاری نمی کنند؛ چرا که به تنبیه آنها به دلیل ورود به مبادلات و تجارت با ریسک پولشویی و تامین مالی تروریسم می انجامد.
بدین وسیله نهادهای انقلابی و نظامی و نیز حضور ایران در منطقه مقصر رفع نشدن تحریم ها و عدم بهبود وضع اقتصاد ایران معرفی می شوند و دوقطبی ذکر شده در انتخابات شکل می گیرد. مؤید این راهبرد صحبت های چند وقت پیش آقای هاشمی رفسنجانی است که نهادهای نظامی را مانع پیشرفت کشور دانسته بود و توصیه کرده بود نهادهای نظامی و تامین امنیت را کنار بگذاریم تا پیشرفت کنیم!
راهبرد اول راهبردی به مراتب خطرناک تر است؛ چراکه در صورت تحقق نه تنها نهادهای انقلابی و نظامی که محور اقتدار و امنیت کشورند، تضعیف می کند و راه دستیابی به اطلاعات سیستم بانکی و اقتصادی کشور را تماما برای طرف های غربی باز می گذارد، که ممکن است دولت را در رقابت انتخاباتی اش به دلیل برخی کمک های عوام فریبانه آمریکا به پیروزی برساند و این یعنی ادامه ماجرای استحاله انقلاب و تن دادن تدریجی به خواسته های آمریکا در دولت آینده که قطعا اقتصاد و مسیر پیشرفت کشور را نیز متضرر می کند.
راهبرد دوم در صورت شکست راهبرد اول، احتمالا در آستانه انتخابات با صریح تر شدن انتقاد از سپاه و جبهه مقاومت بروز خواهد کرد. صراحتی که در صحبت های نایب رئیس اصلاح طلب مجلس دیده شد و پزشکیان در گفتاری صریح اما عوامانه گفتند «سپاه برود با بانک های خودش کار کند!». همچنین ربط دادن عدم همکاری بانک ها و به تبع آن شرکت های خارجی با ایران به عدم پذیرش توافق با FATF و به حمایت مالی از جبهه مقاومت و وجود نهادهای انقلابی با شدت و وضوح بیشتری انجام خواهد شد. رویه ای که حتما دولت خطرش را به جان خریده است که بخواهد این گونه پل های پشت سرش را خراب کند.
جریان انقلابی تنها در صورتی می تواند در مقابل این دو راهبرد بایستد که اولا در مقطع فعلی با همراه کردن افکار عمومی به وسیله آگاهی دادن در مورد تبعات توافق با FATF و نیز بسیج کردن قوا و نهادها در مقابل این توافق بسیار خطرناک، از یک فاجعه ملی جلوگیری کند. ثانیا در مسیر انتخابات و برای خنثی کردن راهبرد دوم، ضرورت وجود نهادهای نظامی و انقلابی را به جامعه تفهیم کند که نه تنها مانع پیشرفت و بهبود وضع اقتصاد نیستند که تسهیل کننده آن هستند و نیز بانی امنیت کشور. همچنین جریان انقلابی باید این مسئله را به درستی تبیین کند که عدم تحقق وعده های آمریکا تنها به دلیل نقض عهد آن در برجام است که در برابر تعهدات هسته ای دولت -که نقدا دریافت کرده است- تعهدات اندک خود را نیز به موضوعاتی خارج از برجام ارتباط داده است و با وعده های نسیه، بیش از نقد فعلی از دولت مطالبه می کند.
جریان انقلابی در این مقطع و در انتخابات پیش رو، بیش از هر زمانی به هوشمندی و انسجام نیاز دارد تا بتواند نقشه های پیچیده ای که با آن روبه رو است خنثی کند. از طرفی نامزدهای با مواضع انقلابی باید سعی کنند در دام دو قطبی دولت نیفتند و بدانند جامعه چه چیز را از آنها مطالبه می کند و آنها را در محورهای تبلیغاتیشان قرار دهند و آن چیزی نیست جز برنامه های مشخص اقتصادی برای تغییر وضع اقتصادی و معیشت مردم و نیز احیای عزت ملی.
مرتضی امین پور، دانشجو دانشگاه علوم پزشکی مازندران
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.