به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، حجتالاسلام علیرضا پناهیان در شب شام غریبان امسال سخنران مراسم عزاداری در بیت مقام معظم رهبری بودند؛ وی در این سخنرانی در محضر رهبر معظم انقلاب به تشریح «چهار عمل اصلی» برای اصلاح جامعه بر اساس آیات قرآن پرداختند؛ در ادامه خلاصه این سخنرانی به همراه صوت کامل این جلسه تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم شده است:
ـ «چهار عمل اصلی» که در بیانیۀ مأموریت انبیاء در قرآن بیان شده را میتوان چارچوب اصلاح یک جامعه دانست: «هوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ؛ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ، وَ یُزَكِّیهِمْ، وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ، وَ الْحِكْمَةَ»(جمعه/2)
مرحلۀ اول: تلاوت (یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ)
ـ تلاوت، کارِ عمیق تعلیمی نیست، مواجه کردن مردم با آیات قرآن است؛ بعضیها همین که حقایق را بشوند، بیدار میشوند و پرواز میکنند. تلاوت، نفوس مستعد را بیدار میکند و پرواز میدهد؛ تلاوت محدود به آیات قرآن نیست؛ دیدن «خوبان عالم» یا بیان بسیاری از حقایق تاریخ اسلام، آثار تلاوتگونه دارد و میتواند در انسان تحول ایجاد کند؛ آشنایی با تاریخ اسلام یعنی در معرض تابش قرآن ناطق قرار گرفتن که متاسفانه در جامعه و حوزه کمتوجهی میشود؛ تلاوت یعنی مرور خوبیها و آیات حق. برای دلهای بیدار، تلاوت کفایت میکند؛ به شرطی که با جامعیت و زیبایی اجرا شود و تلاوت به مثابۀ یک روش، کار فرهنگیای است که مدیران جامعه باید انجام دهند.
مرحلۀ دوم: تزکیه (و یُزَكِّیهِمْ)
ـ پیامبر(ص) چگونه باید مردم را تزکیه کند؟ درس اخلاق بدهد؟ خُب درس اخلاق که در همان عملیات اول یعنی «تلاوت» بود! و اگر عمیقترش را هم بخواهید، در «یُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ» هست.
ـ پس پیامبر(ص) چگونه مردم را تزکیه و پاک میکند؟ دست میبرد در قلبشان و قلبشان را تزکیه میکند؟! خیر، پیامبر(ص) برای تزکیۀ آدمها، راهی جز دست بردن در اندیشه یا رفتار آدمها ندارد؛ «تعلیم» که در همین آیه آمده، پس یزَكِّیهِمْ چیزی غیر از تعلیم معارف دینی و اخلاقی است؛ چیزی که به اثرگذاری بر رفتار ربط دارد، نه بر اندیشه؛ یُزَكِّیهِمْ یعنی جامعه را مدیریت کن و قوانینی بگذار که رفتارهای مردم بهصورتی هدایت شود که باعث تزکیۀ آنها بشود.
ـ «یُزَكِّیهِمْ» کار حاکمیتی و قانونگذاری است نه معلمان اخلاق ... حکومت و سیاست است که میتواند اخلاق را آباد یا نابود کند! «یُزَكِّیهِمْ» اصلش با قانونگذاران است؛ بسیاری از «مشکلات اخلاقی» جامعۀ ما، ناشی از شباهت قوانین ما با «قوانین غربی» است.
ـ رسول خدا(ص) فرمودند: اجرای یک حدّ ـ یعنی اجرای قانون الهی و اجرای عدالت ـ از 60 سال عبادت پاککنندهتر است.
ـ اجرای قانون و عدالت، کار حکومت است نه علمای اخلاق ... اگر مردم در دولتمردان تبعیض ببینند، هزاران معصیت خواهد شد و گناهش بر گردن همان دولتمردان است؛ یتْلُوا عَلَیْهِمْ: کار فرهنگی، یُزَكِّیهِمْ: کار حاکمیتی
مرحلۀ سوم: تعلیم کتاب (وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ)
ـ بعد از پیامبر، بعضیها اجازۀ تفسیر قرآن هم نمیدادند؛ «یُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ» نیاز به حکومت دارد.
مرحلۀ چهارم: تعلیم حکمت (وَ الْحِكْمَةَ)
ـ پیامبر(ص) باید به مردم حکمت هم بیاموزد تا جامعه سعادتمند شود؛ حکمت یعنی بصیرت و خوب فهمیدن؛ آیا دانشآموزان ما حکمت فرا میگیرند؟
ـ مهمترین بخش حکمت، حکمت سیاسی است که باعث سعادت یک جامعه میشود؛ حکیم اولویتها را تشخیص میدهد؛ امیرالمؤمنین(ع) درمقابل پافشاری مردم بر برخی بدعتها در نماز کوتاه آمد اما در مقابل فشار برخی برای تقسیم نامساوی بیتالمال، به قیمت جنگ داخلی هم کوتاه نیامد! یعنی نماز را اگر غلط خواندند، اشکال ندارد اما پول باید درست تقسیم شود؛ اگر حکمت نداشته باشیم، از امیرالمؤمنین(ع) هم ایراد میگیریم! و اگر حکمت و بصیرت نباشد، کربلا پیش میآید.
ـ حکمت و بصیرت سیاسی حضرت زینب(س) این بود که فرمود: آیندگان بدانند کسی حسینِ ما را کُشت ـ عمر سعد ـ که ما از او چشم یاری داشتیم! یعنی آدم خوبها، حسین(ع) را کشتند! ای خوبان جامعه؛ ما کربلا دیدهایم! عمر سعد هم برای حسین(ع) گریه میکرد! پس عمر سعد، عاطفه هم داشته و قبلا آدم خوبی بوده!
ـ عصر عاشورا، عمر سعد میگفت: خیمهها را غارت نکنید.. اما اراذل گوش نمیکردند؛ شباهت فتنهگرها و عمرسعد این است که وقتی کار را خراب کردند، اراذل و اوباش کار را از دستشان گرفتند در حالیکه اگر آدم خوبها جلو نمیافتادند که 30هزار نفر راه نمیافتادند بروند کربلا!