اخبار دانشگاهی را از «کانال اخبار دانشگاهی SNN.ir» دنبال کنید
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- یادداشت دانشجویی؛ در جنگ داخلی و بحران سوریه که در سال 2011 اتفاق افتاد گروهی شبه نظامی با پیشنه تروریستی(باتوجه به اظهارات مقامات بلند پایه آمریکایی این گروه 20 سال قبل جهت حفظ منافع آن کشور ایجاد شد)وارد سوریه شدند و دست به کشتار و تصرف اراضی سوریه و عراق زدند که نام خود را "داعش" (مخفف دولت اسلامی عراق و شام) نهادند.
بعد از حضور این گروه تروریستی در مناطقی از آسیا و حتی اروپا بود که دنیا در حیرت جنایاتی وحشیانه و باورنکردنی ماند، اما مشاهده عملکرد و شیوه کشتار و جنایات این گروه برای ملت ایران یادآور خاطراتی تلخ در سال های نخست انقلاب اسلامی بود سربریدن ها و مثله کردن های مردم بی گناه توسط داعش تداعی کننده عملیات های مهندسی و شهادت 15 هزار نفر از مردم بیگناه در کف خیابان های تهران به جرم داشتن ریش و محاسن، حجاب، نصب عکس امام(ره) در مغازه ها و... است؛ وقتی اخباری از بمب گذاری ها و ترورهای داعش در رسانه ها پخش می شود برای ملت ایران خاطرات غم انگیز بمب گذاری 7 تیر سال 60 و ترور مسؤلین بلندپایه انقلاب از جمله شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید باهنر، شهید رجایی و... در ذهن های پاک دوباره زنده می شود.
وقتی اسنادی از همکاری داعش با سرویس های جاسوسی و رژیم اشغالگر قدس کشف می شود تاریخ دهه 60 ایران و همکاری منافقین با رژیم بعث در گرماگرم جنگ تحمیلی برای مردم کشورم مرور میشود، وقتی بی طرفانه به این وقایع می نگری و کارنامه سیاه گروهی که خود را مجاهد خلق می نامیدند را ورق میزنی کم کم این سؤال که چرا برخی با اعدام این حیوانات درنده مخالفت می کردند و میکنند برایت تبدیل به یک ابهام بزرگ می شود!!!
یعنی به راستی اعتراض به اعدام این جانیان از سر دلسوزی و مطالبه گری حقوق ملت مظلوم ایران است؟؟؟ یا منافعی برای خودشان و دشمنان این ملت دارد؟؟؟ شاید عطش شهرت و مطرح شدن در میان مردم است؟؟؟ واقعا شنیدن آن از زبان برخی ها درکش سخت است...
اما ظلمی که در حق منافقین صورت گرفت از این قرار بود؛ مسعود رجوی در شب آغاز عملیات فروغ جاویدان گفت: "براساس تقسیمات انجام شده، 48 ساعته به تهران خواهیم رسید... کاری که ما میخواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت بزرگ است زیرا فقط یک ابرقدرت است که می تواند سه روزه یک کشور را فتح کند"
یکی از طرح های راهبردی منافقین برای پیروزی در این عملیات،شورش در زندانهایی بود که اعضا و هواداران منافقین در آنجا زندانی بودند. مطابق این طرح قرار بود بعد از نزدیک شدن منافقین به تهران، در برخی زندانها شورش شود و آنان با استفاده از سازماندهی تشکیلاتی در داخل شهرها، زمینه را برای پیروزی منافقین هموار سازند.
بعد از اینکه منافقین 150 کیلومتر وارد خاک ما شدند حضرت امام(ره) حکمی را مبنی بر بررسی مجدد وضعیت منافقینی که هنوز بر موضع خود مانده اند و قصد شورش در زندان همزمان با برنامه بیرون سازمان را داشتند را به مسؤلان مربوطه صادر کردند.
نکته مهم اینجاست که اگر منافقین محبوس در زندان توبه می کردند و از اعمال خود پشیمان شده و ابراز ندامت می نمودند، مورد عفو واقع می شدند.
بعد از دو دهه که از بحران آن دوران عبور می کنیم چنان برخی حق و باطل را باهم قاطی می کنند که به مجریان که با شجاعت و درایت بهترین تصمیم را گرفتند که باید به آنها مدال افتخار عطا شود، مورد توهین و حمله دوست و دشمن قرار می گیرند اگر این افراد در صدر اسلام هم حضور داشتند از سر نادانی و یا از بهر منفعت طلبی با تصمیم پیامبر(ص) مبنی بر اعدام سران قبیله بنی قریظه که جاسوسی دشمن را کرده بودند و قول همکاری به آنها داده بودند، قطعا مخالفت می کردند.
می گویند که حسین بن منصور حلاج را که به دار آویختند، جماعتی فریب خورده یا زر گرفته و حق به ناحق فروخته، پای چوبه دار گرد آمده و به او سنگ می زدند و حلاج لب فرو بسته بود. نه سخنی به اعتراض می گفت و نه از درد فریادی می کشید.
در این میان شیخ شبلی نیز که از آن کوی می گذشت، سنگی برداشته و به سوی او پرتاب کرد. منصور حلاج از ژرفای دل آه سردی کشید و به فریاد از درد نالید. پرسیدند از آن همه سنگ که بر پیکرت زدند گلایه ای نکردی، مگر سنگ شبلی چه سنگینی داشت که فریاد برآوردی؟
منصور در پاسخ گفت: از آن جماعت فریب خورده انتظاری نیست. چرا که مرا نمی شناسند و علت بر دار شدنم را نمی دانند، شبلی اما از ماجرا باخبر است. از او انتظار دلجویی و حمایت داشتم ،نه سنگ پرانی و ملامت .
علیرضا علیزاده- دانشجوی کارشناسی مسائل سیاسی- دانشگاه آزاد مشهد
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است