به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، محمد ایمانی در کانال تلگرامی خود نوشت: تحریم و ترور ، دو ابزار در هم تنیده دشمنی هستند. نشان به آن نشان که چهارشنبه گذشته در هیاهوی عملیات تروریستی داعش، سنای آمریکا با ۹۲ رای موافق و 7 رای مخالف ، "پیشنویس" طرح تصویب تحریمهای جدید علیه ایران را تصویب کرد .
بهانه این تحریم ها، برنامه موشکی ایران، و ادعای حمایت از گروههای تروریستی و نقض حقوق بشر است اما در واقع ضمن نقض برجام، تحریم های موجود را توسعه می دهد. قرار بود بررسی این تحریم ها در ماه آوریل (اردیبهشت ) انجام شود اما به گفته باب کورکر رئیس جمهوریخواه کمیته روابط خارجی سنا " به خاطر نگرانی ها از تاثیرگذاری طرح بر انتخابات ریاست جمهوری ایران به تاخیر افتاد".
تار و پود تحریم و ترور در هم تنیده اند. چنان که به بهانه چالش هسته ای، امکان تولید رادیو داروی 850 هزار بیمار صعب العلاج و سپس انواع داروها را تحریم کردند. اما برای اتاق عملیات و فرماندهی ضد ایرانی در آمریکا، نه ترور اصالتا موضوعیت دارد و نه تحریم. صهیونیسم مسیحی ، 38 سال است که با وجود کاربست این دو حربه، به هدف راهبردی خود دست نیافته است. آخرین نقشه مشترک و به روز رسانی شده "سیا ، ام آی سیکس و موساد"، جنگ هوشمند با هدف تغییر محاسبات و رفتار جمهوری اسلامی (بدل از تغییر ساختار) است .
نفوذ و دستکاری در ارزیابی ها و محاسبات، حرف اول را در این نبرد پیچیده می زند. در واقع ، اگر جنگ هوشمند ترکیب جنگ سخت و نرم است، بخش سخت این منازعه (تهدید، ترور، تحریم) صرفا ابزار و چاشنی عمل کننده برای جنگ نرم است؛ یعنی آنجا که ایمان و اراده و امید یک ملت و تصمیم گیران و تصمیم سازان آن، آماج حمله اصلی است. بدین معنا همچنان باید فار اصلی جنگ دشمن را در حوزه نفوذ فرهنگی و سیاسی رصد نمود و مابقی اتفاقات را ذیل همان فاز تحلیل کرد.
به راستی چه کسانی ملت ایران را در خدمت سیاست ارعاب آمریکا، از تحریم می ترساندند؟ آیا به خاطر سرنوشت همان طیف در ایران نبود که تصویب تحریم های جدید را تا پس ازانتخابات به تعویق انداختند؟ و آیا به علت مرعوبیت و رعب افکنی (تروریسم سیاسی و رسانه ای ) همین طیف نیست که دشمن در 6 سال اخیر طمع کرده تحریم ها را تشدید کند؟ ملت ما از این دوست نمایان ضربه می خورد. به قول حکیم ناصر خسرو :
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست
...ناگه ز کمینگاه یکی سخت کمانی
تیری ز قضا و قدر انداخت بر او راست
بر خاک بیفتاد و بغلتید چو ماهی
وآنگاه پر خویش گشاد از چپ و از راست
گفتا عجب است اینکه ز چوب است و ز آهن
این تیزی و تندی و پریدنش کجا خاست
چون نیک نگهکرد و پر خویش بر او دید
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماس