به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ حوزه هنری انقلاب اسلامی به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای فرهنگی و هنری در کشور دارای اهدافی و شرح وظایف روشن و شفافی است. اهداف و رسالت این نهاد انقلابی اینگونه تعریف شده است: «فراهم ساختن زمینه ی رشد و شکوفایی و گسترش هنر مبتنی بر معرفت اسلامی و متعهد به ارزشهای انقلاب اسلامی»، «بهره گرفتن از هنر در تبیین و ترویج مبانی و ارزشهای اسلامی و فضائل اخلاقی»، «تبیین و معرفی وجوه گوناگون و ویژگیهای ذاتی و فنی هنر و ادبیات انقلاب اسلامی»، «دفاع از آرمان ها و اصول انقلاب اسلامی از طریق شناخت علمی و دقیق جریان های هنری معارض با تفکر اسلامی» و «کشف راههای اصولی مقابله فرهنگی با آنها/ایجاد زمینهی رشد استعدادها و خلاقیتهای هنری و ادبی از طریق شناسایی»، «تربیت، تقویت و معرفی هنرمندان برجستهی مسلمان» و «ایجاد جریانهای هدایتگر هنری بر بنیاد تولید و نمونهآفرینی هنری و ادبی».
این مرکز با برخورداری از حدود 100 سالن سینمایی فعال در سطح کشور به مثابه یکی از مراکز مهم و تاثیرگذار در مسیر حرکت، رشد، توسعه و ارتقای سینمای کشور هم به شمار می آید. در کنار نقش مهمش در تولید و خلق آثار هنری و ادبی و فیلم های سینمایی در مقام قرارگاه بصیرتی هنر انقلاب اسلامی نیز قرار دارد و به تعبیری نقش فانوس دریایی را در عرصه هنر و سینما ایفا می کند.
سالانه، حدود پنجاه فیلم در سالن های متعدد این نهاد برای استفاده عموم بویژه، خانواده ها به نمایش در می آید و با توجه به مراقبت و صیانتی که از این سالن ها و پردیس های سینمایی می شود مهمترین و مطمئن ترین فضا برای خانواده هاست.
در حالی که سالانه دو یا سه فیلم از تسهیلات اکران در سینماهای حوزه به دلایل مختلف از جمله:«فیلم های هنجارشکن و منافی عفت عمومی و مغایر با شئونات اسلامی» برخوردار نمی شوند هر از گاهی از سوی جریاناتی الم شنگه راه می اندازند و با هجمه های رسانه ای و بیانیه نویسی و فشارهای صنفی سعی دارند تا فعالیت های این مرکز را مخدوش سازند.
چرا جریانی اصرار دارد با جوسازی، اتهام زنی و برچسب «تحریم» حرکت قانونمند نهادهای انقلابی و مراکز فرهنگی دلسوز و دغدغه مند را در جهت منافع خودشان تضعیف نمایند؟ چرا تلاش میکنند تا حرکت قانونی حوزه هنری در انتخاب فیلم برای نمایش در سالن های سینمایی و صیانت و مراقبت از سینماهایش را «فراقانونی» تعبیر کنند و با جوسازی رسانه ای و فشار ژورنالیسم حوزه هنری و مسئولانش را تحت فشار قرار دهند؟
چرا وقتی بنیاد سینمایی فارابی از اکران یک فیلم خودداری میکند و به اعتراض سازندگان آن هم، وقعی نمینهد کسی از اصطلاح من درآوردی «تحریم» استفاده نمی کند؟ یا وقتی بسیاری از سینماداران دولتی از نمایش برخی فیلمها سر باز میزنند کسی به آنها انگ تحریم نمی زند؟ چرا مالکان سینماهای خصوصی وقتی فیلم یا فیلمهایی را اصلا، اکران نمیکنند کسی بیانیه نمیدهد که تا این رفتارشان را محکوم نماید؟
متأسفانه جریانی منفعت طلب با روحیه تمامیت خواهش و به پشتوانه چند رسانه و شبکه اجتماعی با دامن زدن به موضوعی کوچک در سالهای اخیر فضای نامناسب و تفرقه افکنانه ای را ساختهاند و خانواده سینما را دچار تشتت، تفرقه و کدورت نموده اند. چه کسانی از این تفرقه و حواشی سود می برد؟
حوزه هنری و همه سینماداران بخش خصوصی و دولتی وظیفه دارند از میان فیلمهایی را که توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پروانه نمایش اخذ کرده اند بر اساس اولویت ها و برندشان دست به انتخاب بزنند. در این راستا، بر اساس اساسنامه و هدفگذاری کلان سازمانی تعدادی از فیلمها در رتبه نخست و اولویت قرار می گیرند و آثاری هم همگرا با اهداف کلان و برند سازمانی نیستند و انتخاب نمی شوند و یا مشمول سبد کامل تسهیلات نمی گردند. طبیعی است، طبق قانون این حق را دارند که به سود و زیان مادی و معنویاش بیندیشد.
حوزه هنری به حق نشان داده است به عنوان متولی هنر و سینمای انقلاب همواره در کنار فیلمهای ارزشی و اجتماعی شریف و نجیب و پاک بوده و هست. البته نباید نادیده گرفت که در این مسیر، بعضا، دچار تصمیم گیری های دوگانه هم شده است.
چه کسی مدعی است که اقدام حوزه هنری در عدم نمایش فیلم های هنجارشکن غیرقانونی است؟ اگر غیر قانونی است براساس کدام مصوبه و قانون؟ کدام دستگاه نظارتی میتواند سینمادار را وادار کند که در اکران فیلمش حق انتخاب نداشته باشد و هر فیلمی را که مجوز دارد الزاما و باید اکران نماید؟ کمیسیون فرهنگی مجلس؟ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ؟ یا … پس چرا تاکنون اقدام نکرده اند؟
حال این سؤال پیش میآید اگر در تحمیل فیلمها برای اکران، سینماداران دچار ضرر مادی یا معنوی شوند این دستگاههای مسئولیت را قبول می کنند و پاسخ گو می شوند؟ آیا تشکل های صنفی که مواضع معترضانه تندی از طریق انتشار بیانیه های متوالی دارند مسئولیت این آسیب ها و زیان ها را می پذیرند؟
چرا مدعیان قانون ودموکراسی خود فراقانونی رفتار میکنند و با روحیه تمامیت خواه فقط میخواهند گلیم خویش را از آب بیرون بکشند؟ چرا عدهای اصرار دارند جنگ را مغلوبه کنند تا از آب گل آلود ماهی خودشان را صید کنند؟
بارها، در فضاهای مجازی و حقیقی اقدام حوزه هنری در عدم نمایش چند فیلم انگشت شمار را غیرقانونی و یا فراقانونی قلمداد کرده اند. چرا هیچگاه استدلال و منطقی رو نمی کنیم؟ طبق کدام بند قانون، مصوبه، لایحه و صورتجلسه رسمی این گونه اقدامات محکوم است؟ چرا همین عده اتهام زننده در مواقع دیگر و نسبت به آن فیلمهای دیگر از این اقدام حوزه هنری همیشه حمایت کرده و می کنند؟
آنچه از فحوای تصمیمات حوزه هنری میتوان دریافت و در سخنان مسئولان سینمایی این نهاد بارها تأکید شده است سینماهای حوزه هنری سینماهای خانواده است و تاکنون با عملکرد و ارتباط دو سویه و متقابل توانسته فضای مطمئن و قابل اعتمادی را در متن خانوادهها فراهم سازد و نظرسنجی های مدیران فرهنگی و بسیاری از سینماگران هم این را تأیید میکند که سینماهای حوزه هنری به دلیل مدل نظارتی و مدیرتی حاکم بر آنها از فضایی برخوردارند که باعث آرامش خاطر خانواده و همنشینی جمعی آن هاست.
چرا جریانی اصرار دارد مسئولان حوزه هنری این سرمایه و ثروت را به آسانی از دست بدهند. آیا کدام عقل و منطق می پذیرد نسبت به فرایند سالها تجربه، نظرسنجی، تحلیل و جمعبندی بی اعتنا شد. طبیعی است اجازه ندهند با نمایش یکی دو فیلم مسأله آفرین ودردسرساز و حاشیه ساز به این اعتماد خدشه وارد کنند.
در کشور در زمینههای مختلف شاهد برگزاری جشنواره های تخصصی و موضوعی هستیم. جشنواره کودک و نوجوان برای فیلمهای مربوط به گروههای سنی جوان و کودک، مقاومت برای موضوعات دفاع مقدس و استراتژیک، حقیقت برای مستند، کوتاه برای فیلمهای کوتاه و…
در طراحی و مهندسی مخاطبان عمومی سینما برغم گذشت چهاردهه از فعالیت سینمای انقلاب با دغدغه های هدفمند و«فرهنگ محور» متأسفانه اتفاقی صورت نگرفته است. به استثنای «گروه سینما هنر و تجربه» که برای آثار و مخاطبین خاص شکل گرفته است.
چه اشکالی دارد در دسته بندی سینماها با توجه با «فقدان نظام درجه سنی مخاطب» در چرخه اکران فیلم در ایران موضوعی و تخصصی بر اساس گروهها و پایگاه های اجتماعی تعریف شود. وقتی متولیان حوزه هنری اصرار دارند که سالن های سینمایی خود را برای میزبانی از خانواده ها تعریف کنند کجای این کار ایراد دارد؟ چرا چنین تصمیم معقول و منطقی به تریش قبای عدهای بر می خورد؟ چرا آن عده منافع فردی، شخصی، باندی و گروهی خودشان را بر کل جامعه و سینما ترجیح می دهند؟ چرا عدهای «قیل و قال پرست» در سینما برای یک دستمال قیصریه را به آتش می کشند؟
حوزه هنری در طول پنج و شش سال گذشته از مجموع حدود ۳۰۰ فیلم سینمایی که در سینماها اکران شده فقط یک درصد از این فیلمها را نتوانسته است در سینماهایش نمایش دهد. این در حالی است که از میان همین یک درصد برخی فیلمها بعد از نمایش در سایر سینماها با تبعات و انتقادات تند گروههای مختلف اجتماعی و حتی، علما و مراجع هم مواجه شده اندو از پرده سینماها پایین کشیده شدند.؛ که ای کاش در زمان اکران این فیلم ها به دغدغه های حوزه هنری و دیگر دلسوزان فرهنگی توجه می شد تا سینما به خاطر چند فیلم انگشت شمار هزینه های سنگین اجتماعی، بدنامی و ریزش انبوه مخاطبان عمومی و قهر خانواده ها را تحمل نمی کرد.
این چه روحیه زیاده خواه، افزون طلب و تمامیت خواهی است که با موج سواری بر واژههای«تحریم»بخش عظیمی از وقت، انرژی و انسجام خانواده سینما را می گیرید؟ واقعاً چه اهداف و منافعی در میان است؟