اگر بخواهیم تقریر روشنتری از شبهه حاضر ارائه کنیم باید این گونه بگوییم که خداوند متعال در سوره غافر میفرماید: «هر کس (در دنیا) گناهی انجام دهد، (در آخرت) به مثل آن مجازات میشود».
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، یکی از شیوههای انگیزشی قرآن کریم برای ترغیب مؤمنان به ایمان و عمل صالح و دوری از گناهان و اعمال قبیح، وعده پاداش به نعمتهای بهشتی و بیمدادن از کیفرهای دردناک جهنمی است؛ هرچند ماهیت و حقیقت کیفرهای اخروی و نیز نعمتهای بهشتی برای ما به خوبی روشن نیست، اما به سبب اعتماد و ایمانی که به خداوند و پیامبر او داریم آن را پذیرفته و مبنا و خاستگاه منش و عمل خود در زندگی قرار دادهایم؛ در طول تاریخ اسلام، همواره افرادی با خاستگاههای مختلف، در مسئله کیفرهای اخروی دچار تردید و تشکیک شده و یا به انکار آن رویآوردهاند؛ گاهی آن را با رحمت خداوند منافی دانستهاند، گاهی آن را با عدل او در تضاد پنداشته و گاهی صرفا به استبعاد چنان کیفرهای سهمگینی بسنده کردهاند! یکی از این شبهات، چنان کیفرهایی را با عدالت خدا در تغایر معرفی کرده و سپس از این تغایر به نفی وجود او نقب زده است. در نوشتار حاضراین شبهه بررسی و نقد شده است.
چکیده شبهه
تصویری که از کیفرهای اخروی در قرآن ترسیم شده، تصویری دهشتناک و ناباورانه است! ازاشکال سهمگین و هولانگیز کیفرهای اخروی هم اگر چشمپوشی کنیم، از این نکته نمیتوان به آسانی عبور کرد که چگونه ممکن است خداوند، عدهاى از بندگان خود را براى گناهان و نافرمانیهایی در مدت کوتاه و محدود عمر دنیایی، جاودانه در دوزخ کیفر دهد! جاودانگی و دیگر مختصات عذابها و مجازاتهای طاقت فرسای ذکر شده در قرآن، به عدالت خداوند آسیب میزند و با دیگر آیاتی که تعدی، تجاوز و افراطگری و ظلم را از خداوند نفی میکند و از تناسب مجازاتهای اخروی با جرایم دنیوی سخن میگوید، ناسازگار است! از سوی دیگر آیا خداوند قادر متعال که قدرتش بینهایت است، نمیتوانست نظام عالم را به گونهای بیافریند که اعمال انسان در دنیا، چنین کیفرهای سهمگینی به دنبال نداشته باشد؟!
مقدمه
مسئله مجازات گناهان دنیایی، از مهمترین بحثهای حوزه معادشناسی است؛ زیرا با اعتقاد به هدفمندی آفرینش و مسئله جزای اعمال، رابطه مستقیم دارد. قرآن کریم از گناهانی یاد میکند که با ارتکاب آن، تمام اعمال نیک انسان از بین رفته و باعث تباهی آنها میشود؛ (۱) از این رو مرتکبان این گناهان پیوسته در دوزخ بوده و کیفری بیپایان و نامحدود در انتظار آنها خواهد بود. اندیشمندان اسلامی برای پاسخ به این سؤال که چگونه ممکن است خداوند برای اعمال دنیوی محدود، چنین مجازاتهای سهمگینی از جمله خلود در دوزخ را قرار داده باشد و اساسا چرا خداوند با قدرت بیپایانش در نظام آفرینش، برای گناهان، کیفرهایی کوتاهتر و قابلتحملتری در نظر نگرفته است، مسئله «تجسم اعمال، مبتنی بر انگیزهها» را مطرح کرده و آن را ملاک و معیار «تناسب» مجازاتهای اخروی با گناهان دنیوی دانستهاند!
رابطه کیفرهای اخروی با رفتارهای دنیایی
اگر بخواهیم تقریر روشنتری از شبهه حاضر ارائه کنیم باید این گونه بگوییم که خداوند متعال در سوره غافر میفرماید: «هر کس (در دنیا) گناهی انجام دهد، (در آخرت) به مثل آن مجازات میشود»؛ (۲)، ولی در آیات دیگری مانند آیه ۳۹ از سوره بقره تصریح میکند که: «و کسانى که کفر ورزیدند و نشانه هاى ما را دروغ انگاشتند، آنانند که اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود»! در این آیه، ماندن در جهنم را برای برخی از انسانها جاودانی معرفی میکند؛ ایرادگر شبهه، جاودانگی در دوزخ و مجازاتهای سهمگین اخروی را با مسئله تناسب کیفر و در نتیجه، با عدالت خداوند، ناهماهنگ میبیند و به کیفیت کیفرهای تصریح شده در قرآن این گونهاشکال میکند که: چرا و چگونه گناهان محدود آدمیان در دنیا میتواند در آخرت مجازاتهای حیرتانگیز، سهمگین و غیرقابل تحمل را در پی داشته باشد؟ آیا این با عدل و رحمت الهی سازگار است؟
بررسی و نقد
از منظر معادشناسی قران کریم، میان عمل و جزای آن در آخرت عینیت و اتحاد مطرح است؛ یعنی آنچه در آخرت به عنوان کیفر یا پاداش به انسانها داده میشود، تجسم عمل خود انسان هاست و پاداش اعمال خوب و کیفر اعمال بد، چیزی غیر از صورت آخرتی اعمال نیست؛ در واقع، رابطه بین آنها رابطهای تکوینی و حقیقی است نه رابطهای قراردادی! اگر خداوند در برابر عملی، وعید آتش داده، آن آتش، حقیقت آن عمل است که تمثل پیدا میکند؛ (۳) قرآن کریم بیان میکند که انسان در قیامت عمل خویش را مشاهده میکند نه نتیجه آن را؛ به عنوان نمونه: «یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء توّد لو انّ بینها و بینه امداً بعیداً» (۴)؛ روزى که هرکس آنچه از نیک به دست آورده را در حضور خود مییابد و آنچه از بدى! در حالی که آرزو مىکند: کاش میان او و آن [کارهاى بد]فاصلهاى دراز بود! خداوند در این آیه بصراحت، آخرت را روز مشاهده خود عمل و تجسم آن معرفی میکند؛ (۵) در آیه «إِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعیراً» (۶)؛ همانا کسانى که اموال یتیمان را به ستم مىخورند، جز این نیست که آتشى را در شکم خود فرو مىریزند و بزودى در آتش فروزان در خواهند آمد! این آیه چنین توصیف میکند که مال به ناحقخورده شده یتیم، نه تنها در آخرت به صورت خوردن آتش مجسم میشود، بلکه در همان وقتی که خورنده، در حال خوردن مال یتیم است، در حقیقت آتشی را فرو میبرد؛ هرچند به این حقیقت آگاهی ندارد و در آخرت که روز برملاشدن حقیقتهاست، خواهد فهمید!
علامه طباطبایی در ذیل آیه «وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً» (۷) و آنچه کردهاند را در برابر خود حاضر مییابند و خداوندگار تو به هیچ کس ستم نمیکند، میگوید: از این آیه برمىآید که آنچه را حاضر نزد خود مىیابند، خود اعمال است که هریک به صورتی مناسب خود مجسم مىشود، نه کتاب اعمال و نوشته شده آنها، ... و ظلم نکردن خداوند به آنها بنابر تجسم اعمال، روشنتر است؛ زیرا وقتى پاداش انسان خود کرده او است و احدى در آن دخالت نداشته باشد، دیگر ظلم معنا ندارد؛ (۸) با این بیان معلوم شد که رعایت تناسب در مورد کیفرهای دنیوی به گونهای و در مورد مجازاتهای اخروی به گونه دیگری است؛ چرا که میان کیفرهای اخروی و رفتارهای دنیایی رابطه این همانی برپاست و این همان تناسب مطرح شده میان عمل و جزای آن در آیات قرآن کریم است. (۹)
چرا خداوند مجازات اخروی گناهان را آسانتر در نظر نگرفته است؟
از منظر قرآن کریم خداوند، قدرتی بیپایان دارد و با قدرت و علم و حکمت بیانتهایش جهان را خلق کرده و هرلحظه تدبیر میکند و اوست که تنها مالک و فرمانروای روز جزاست! از سوی دیگر خود را رحمان و رحیم و پیراسته از هرظلم و ستمی معرفی کرده و تصریح میکند که به اندازه ذرهای به بندگانش ستم نمیکند؛ حال این پرسش به ذهن میآید که پس این عذابهای هولناک و رعبآور چگونه با رحمت او سازگار است؛ خداوند که آفریدگار دنیا و آخرت و سنتهای حاکم بر آن است، چرا جهان هستی و نظام حاکم بر آن را به گونهای خلق نکرد که گناهان بشر در دنیا، به طور طبیعی، مجازات اخروی آسانتر و کوتاهتری از آنچه در قرآن آمده است، داشته باشد؟!
بررسی و نقد
گفته شد که رابطه عمل و جزای آن در آخرت، رابطه حقیقی و این همانی است و بین عمل و بازتاب آن در قیامت، عینیت برقرار بوده و جزای عمل، همان تمثل اخروی آن است؛ از این رو دیگر نمیتوان تصور کرد که امکان مجازات اخروی آسانتر و کوتاهتر از آنچه که خداوند وعده داده است، وجود داشته باشد؛ چرا که نمیتوان تصور کرد چیزی در عین اینکه وجود دارد، وجود نداشته باشد! با این بیان اولا تناسب جرمهای دنیوی با کیفرهای اخروی به خوبی مشخص گردید و ثانیا روشن شد که آیات نفیکننده تعدی و ظلم از ساحت خداوند متعال با وجود این کیفرها ناسازگار نیست!
چند نکته مهم و روشنگر
یکم: قرآن برای تبیین آموزههای خود در همه حوزههای اعتقادی، اخلاقی و عملی از زبان عامه مردم استفاده کرده است؛ بسیاری از امور معنوی و مربوط به ساحتهای فرامادی، اصلا قابلیت درک کامل از سوی انسانها را ندارد؛ حقیقت بهشت و دوزخ، عالم فرشتگان، پاداشهای بهشتی و کیفرهای جهنمی، ... از جمله مسائلی است که درک کنه حقیقت آن برای انسانهای گرفتار در قلمرو حس و ماده ممکن نیست و برای تبیین آن، جز استفاده از آنچه که در دنیای انسانها جریان دارد، راهی نیست؛ بنابر این نه کیفرهای اخروی، آن گونه است که ما از راه مشابهت با عذابهای دنیایی میفهمیم و نه پاداشهای بهشتی مانند خوردنیها و نوشیدنیها و دیگر لذتهای مادی دنیاست؛ آنچه در قرآن آمده تمثیلی از آن حقایق است؛ در زندگی خود ما نیز گاهی اتفاقات خوب یا بدی را تجربه میکنیم که هرگز با واژهها نمیتوان از آنها سخن گفت و هرچه هم میکوشیم تا احساس و تجربه خود را برای دیگران بیان کنیم، نمیتوانیم؛ بنابر این حتی همین لذتها و دردهایی که ما انسانها از رویدادهای زندگی احساس میکنیم، برای دیگران قابل توصیف نیست و تنها در صورتی که مخاطب ما آن رویداد را خودش تجربه کند، قدری احساس ما درک میکند؛ از این رو نمیتوان آتشی که در آیات قرآن برای کیفر گناهکاران مطرح شده است را از سنخ همین آتش دنیایی دانست؛ گاهی یک زخم زبان با قلب و روح انسان کاری میکند و سوزشی پدید میآورد که آتش طبیعی در برابر آن سرد و کمتوان است؛ حسرتی که اهل دوزخ در قیامت از محروم ماندن از فیض رحمانی و بهشت خداوند احساس میکنند و شهودی که از انواع رذیلتهای اخلاقی و عملی دنیایی در خود احساس میکنند، از هرآتشی سوزندهتر و از هرکیفری دردناکتر است.
دوم: اگر به مجموعه آیات قرآن بنگریم، به یقین جلوههای رحمت خداوند را پرفروغتر و برجستهتر ازتازیانههای خشم و انتقام او میبینیم؛ درست است که خداوند در آیات پرشماری به کافران، مشرکان، منافقان، ... هشدارداده و آنان را به کیفرهای جهنمی تهدید کرده است؛ اما در آیاتی به مراتب افزونتر و پرجاذبهتر، از رحمت، عفو، مغفرت، توبه، شفاعت، ... سخن گفته است؛ در قرآن بصراحت گفته میشود که انسان، نیک و بد اعمال خویش را در قیامت خواهد دید، اما هرکس اعمال نیکش بر اعمال بدش افزونتر باشد، یقینا اهل بهشت خواهد بود (۱۰)؛ خداوند تا لحظه مرگ به انسان مهلت میدهد که بازگردد و از راه ناصوابی که رفته است، منصرف شده و پوزش بخواهد؛ بساط مغفرت و رحمت را آنچنان گسترده است که حتی کارهای کمارجی که انسان خالصانه انجام دهد، یا موجب زدودن گناهان و رفع عقوبتهایش میشود و یا پاداشهای بسیاری برای او به همراه دارد؛ از منظر قرآن کریم اصل حاکم بر رفتار خداوند، رحمت و مهربانی با بندگان است و کیفرها جنبه تبعی و ثانوی دارد؛ کیفرها مخصوص کسانی است که با علم و قدرت و صرفا به سبب استکبار و تسلیم نبودن در برابر حقی که کاملا آن را میشناسند، به روش نادرستی زندگی کنند و بیمها و هشدارهای وجدان، عقل و پیامبران را به هیچ شمارند؛ آری! جهنم جایگاه معاندان سرکش و لجوج است و انسانهایی که از روی ناآگاهی، کمدانشی، ضعف اراده و غفلت، ... مرتکب گناه شدهاند، مشمول رحمت و آمرزش خداوند قرار گرفته و بخشوده خواهند شد.
سوم: اصل حاکم بر کیفرهای اخروی همان است که در سوره نبأ آمده است: «جزاءا وفاقا (۱۱)» یعنی پاداش و کیفرهای اخروی کاملا موافق و متناسب با اعمال انسان در دنیاست؛ در قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهمالسلام، به طور کلی گفته شده است که برای فلان افراد یا فلان گناه، عذابی دردناک یا عذاب خوارکننده یا...، است، ولی از کمیت یا کیفیت هیچ عذابی سخن گفته نشده و این امور بر ما روشن نیست! فقط میدانیم که هر عذابی موافق و متناسب با یک گناه است و نه تنها در این خصوص، عدالت با دقتی فوق بشری رعایت میشود، بلکه ممکن است فرد گناهکار مورد رحمت و آمرزش خداوند قرار گیرد و عذابی به مراتب سبکتر و کمتر از گناهش را تجربه کند.
چهارم: نکته دیگر این است که عذاب ابدی تنها در مورد برخی گناهان، مانند کفر و شرک جحودی و قتل نفس عمدی مؤمن مطرح شده است و باقی گناهان اگر همراه ایمان یا کفر و شرک غیر جحودی باشد، هرگناه به اندازه یک گناه عقوبت میبیند نه بیشتر! (۱۲) این تصور که انسان به صرف انجام برخی گناهان تا ابد در آتش جهنم میسوزد، تصوری نادرست و برداشتی اشتباه از آیات قرآن است که برخی از ایرادگران شبهه، عامدانه یا ناآگاهانه به آن دامن میزنند و متأسفانه برخی از کسانی که در صدد پاسخگویی به شبهه برمیآیند هم، این مطلب را پذیرفته و به توجیه آن میپردازند!
پنجم: خداوند نسبت به برخی گناهان، وعده عذاب ابدی داده و عدهای از آدمیان را مستحق کیفر جاودان معرفی کرده است، اما باز هم این وعید رعبآور به این معنا نیست که دست خداوند در برداشتن عذاب و رحمتآوردن بر گناهکار، بسته و ناتوان است؛ خداوند هرلحظه اراده کند و بخواهد، گناهکار را مورد مغفرت خویش قرار میدهد! (۱۳) و اساسا کیفر اهل دوزخ و پاداش اهل بهشت، هر دو به اذن، مشیت و اراده مطلق خداوند است و چیزی از بیرون، آن را بر او تحمیل نمیکند؛ هرچند پاداش اهل سعادت از باب صداقت و وفای به عهد بر خداوند لازم است، اما کیفردادن اهل شقاوت بر او لازم نیست و میتواند آنها را مورد رحمت و فضل خویش قرار دهد!
خلاصه سخن آنکه:رابطه میان گناهان انسان در دنیا با مجازاتهای اخروی، رابطهای قراردادی از نوع قوانین موضوعه بشری، برای مجازات مجرمان، نیست؛ بلکه میان گناهان و مجازات آنها در آخرت، اتحاد و عینیت مطرح است؛ از این رو هیچ تضادی در میان وجود نیست! «تجسم اعمال» که در آیات متعددی از قرآن بداناشاره شده است، این مسئله را به خوبی تبیین میکند؛ کیفرهای جهنمی از مقوله سوختن است و نه سوزاندن! انسان در حقیقت با آتشی که به سبب خصلتها و اعمال پلید در درون خود شعلهور ساخته است، میسوزد نه اینکه او را به جایی میبرند و میسوزانند! از سوی دیگر عذابهای جهنم، مخصوص کسانی است که از روی لجاجت و استکبار و عالمانه و عامدانه به سرکشی در برابر خداوند روی آورند و در برابر حق تسلیم نباشند؛ بدیهی است که چنین کسانی اگر در دنیا جاودانه هم زندگی کنند، هرگز نگرشها، باورها و خصلتهای اخلاقی و رفتاری خود را تغییر نخواهند داد و همین استمرار منش و رفتار، علت استمرار ابدی عذابهایشان خواهد بود!
*مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
۱- برای نمونه: کفار (بقره، ۱۶۱)، ستمگران (نساء، ۱۶۸)، منافقین (توبه، ۶۸)، متکبرین (نمل، ۲۹)، تکذیب کنندگان آیات خدا (تغابن، ۱۰)، کسانی که عمداً مرتکب قتل میشوند (نساء، ۹۳)، متجاوزان از حدود الهی (نساء، ۱۴)، دشمنان خدا و رسول پیامبر خدا (توبه، ۶۳)، کسانی که کردار زشتشان آنها را احاطه کرده است (بقره، ۸۱)، رباخواران (بقره، ۲۷۵)، همدستان و همکاران دشمنان اسلام (مائده، ۸۰)، مشرکان (توبه، ۱۷)، گناه پیشگان (یونس، ۱۷). ۲. غافر/۴۰، ۳. محمدحسن قدردان قراملکی، «کاوشی در تجسم اعمال»، ج۱، ص۱۱۶، کیهان اندیشه، ش. ۶۸ (مهر و آبان ۱۳۷۵) ۴. آل عمران/۳۰، ۵. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ ق، پنجم، ج. ۳، ص. ۱۵۶، ۶. نساء/۱۱، ۷. کهف/۴۹، ۸. طباطبایی، پیشین، ج. ۱۳، ص. ۳۲۵، ۹. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج. ۱، ص. ۲۳۰، ۱۰. القارعه. ۱۱. نبأ/۲۶، ۱۲. انعام/۱۶۰، ۱۳. هود/۱۰۶ و ۱۰۷