برجامی که ناقص الخلقه متولد شده بود توسط نامادری جلاد خود حیات ناقص خود را هم از دست داد تا دوباره شاهد تکرار تاریخ و سنتهای آن باشیم.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، احسان تقربیان؛* حادثهها همواره وجود دارند و این ما هستیم که باید بهترین برداشت را داشته باشیم. برجامی که ناقص الخلقه متولد شده بود توسط نامادری جلاد خود حیات ناقص خود را هم از دست داد تا دوباره شاهد تکرار تاریخ و سنتهای آن باشیم.
برای اهل دقت و انصاف از اول هم معلوم بود که نتیجه شطرنج با گوریل چه خواهد شد، ولی از آنجایی که رسالت حکومت اسلامی تحمیل حقیقت به مردم نیست در یک فضای تربیتی ناشی از مبانی اسلام فضا را باز گذاشت تا همه گان به عینه با واقعیت پلید آمریکا آشنا شوند و آن را لمس کنند چرا که حقیقتا «لا اکراه فی الدین» هست و نباید مردم را با کراهت به سعادت رساند.
در این بازی روزگار افراد زیادی نقش خود را ایفا کردند و میکنند که باید همگی را شناخت و برخورد مناسب و متناسب داشت.
نقش اول مربوط به تهیه کنندگان و بزک کنندگان این ننگ نامه اختصاص دارد که شواهد تاریخی و فعلی متعددی از حضور «آگاهانه» آنان برای این مسیر غلط وجود دارد.
همانهایی که قبلا لرزش مشت جک استراوها را در میز عزت خود حس کرده بودند و ندای روشن بخش امام و رهبر خویش را میشنیدند که این یاغیها قابل اعتماد نیستند، ولی اسیر حب رای و ریاست شدند و هزینههای فراوان را به طلایه دار آزادی بخشی دنیا وارد کردند که قطعا هزینههای معنوی آن بیشتر از هزینههای مادی اش هست.
همانها که هنوز هم بیدار نشده اند و حاضر به سوار شدن به کشتی نوح نیستند و با افتخار از برجام بدون مزاحم و آمریکا حرف میزنند! و امیدوار به تپه اروپا برای رهایی از طوفان سنت الهی اند.
حساب اینها جداست، باید با آرامش اینها را به مردم شناساند. باید آنها را کنترل کرد و فضای مسموم تولیدی آنها را با روشنگری دقیق و سَدید تصفیه کرد.
نقش دوم این حادثه که به خسارت محض تبدیل شد عموم مردم بودند که فریب لفّاظیهای این کدخداپرستان را خوردند. برخورد با آنها ابدا نباید «سرزنشی» باشد وگرنه از خطا به لجاجت خواهند رسید و باز کردن گره لجاجت انسان چیزی شبیه کربلا لازم دارد.
باید همه را به وحدت دعوت کرد و حول محور ولایت فقیه به اتحاد رساند.
باید خباثت آمریکایی را تا ته جان مردم نفوذ داد تا دوباره برجام فرزند دیگری نزاید همان طور که خود زادهی سعدآبادی شد که «عبرت» لازم از آن گرفته نشد.
راهی نیست! باید آنقدر سرمان به سنگ بخورد تا عبرت بگیریم.
حکومت اسلامی از این هدف تربیتی متعالی که اصل خلقت مبتنی بر آن است کوتاه بیا نیست.
البته میتوان بدون دادن هزینه و کشیدن درد سر ناشی از خوردن به سنگ هم از این مراحل عبور کرد و صدالبته احتمال دارد که در سنگهای بعدی فرصتی برای عبرت نباشد و سنک کار خود را بکند و الان میبینیم که همان شد که رهبری چند سال قبل هشدار داده بود که اگر ملت ایران از راه امام ره برگردد یا کوتاه بیاید سیلی خواهد خورد و امروز جای آن سیلی بدجور بر پیکر کشور انقلابی سوز میکشد.
علیای حال اکنون که در زمان «به وقت عبرت» هستیم اگر کوتاهی کنیم یا درست عمل نکنیم معلوم نیست که عاقبت حکمیت فقط خلع حکومت باشد شاید ننگ سپاه ابن زیاد دیگری بر پیشانی مان نقش بندد.
خوشا به حال کسانی که تکلیف خود را میشناسند و ندای این عمار رهبر خود را پاسخ میدهند که در آن صورت باکی بر آنها نیست هرچند کربلا به پا شود هرچند که با قیام الهی.
مشخص است که امام المسلمین (مدظله) از اول به مذاکرات خوش بین نبودند و به آمریکا اعتماد نداشتند، ولی اجازه مذاکره را دادند و حتی از آن با تعبیر نرمش قهرمانانه یاد کردند.
نتیجه شد چیزی که میبینیم!
اکنون دوباره گفتند به سه کشور اروپایی اعتماد ندارند و گرفتن تضمین عملی از آنها را نیز بعید میدانند. قبلا هم گفته بودند که اگر آنها پاره کنند ما آتش میزنیم.
ولی دوباره چرا راه فرار برای بی صابونها برای شستن رویشان گذاشتند و آتش نزدند و گرفتن تضمین را مستمسکی برای برجامیون قرار دادند؟ این همان راز تحقق «دولت اسلامی» است. دولت اسلامی باید در بستر «مردمی» ایجاد شود نه «حکومتی» تا بستر «رشد و امتحان» باقی بماند.
معظم له انتظار داشتند که دولت برجام و بی تدبیر با دیدن عهد شکنی دوباره آمریکا متنبه شود و به عنوان صدای مردم و در یک حرکت مردمی برجام را آتش بزند، ولی قصه کدخداباوران عمیقتر از این حرف هاست!
به همین دلیل است که در توصیفی تاریخی و در یک گفتمان سازی عمومی، مسئولان را در معرض امتحانِ حفظ یا تضییع عزت ملی توصیف کردند تا شاید از خواب عمیق برجامی بیدار شوند و مردم نیز تلنگر جدیتر بخورند تا پوشش قانونی بودن مسئولان، اذهان مردم را از شناخت و باور خیانتشان دور نکند
تا تجربه تاریخی مردم کامل نشود اصلاح حکومتی مسیر دولتها میسر و مطلوب نیست. باید مردم رشد پیدا کنند و نقش «عمّار»ها در این مسیر حیاتی است. وگرنه دوباره برجام، دوباره هزینه و شاید تهدید اصل حیات انقلاب. راستی این عمار و کیف عمار؟
احسان تقربیان - دبیر قرارگاه شهید احمدی روشن استان گلستان
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.