حسین کیانی، کارگردان تئاتر عنوان کرد: من اعتقاد دارم مرکز هنرهای نمایشی از تفویض اختیار نهاد نظارت و ارزشیابی تئاتر به صنف ترس دارد و به نظرم این نهاد بختک و هیولایی برای تفکرات هنرمندان شده است.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نشست تخصصی تئاتر با موضوع «ارزشیابی و نظارت در تئاتر ایران، مشکلات و راهکارها» شب گذشته، اول بهمن ماه با حضور حسین کیانی نمایشنامهنویس و کارگردان، مهرداد رایانی مخصوص، نویسنده، مدرس دانشگاه و از اعضای کانون ملی منتقدان تئاتر ایران به عنوان مهمان و سیدجواد روشن کارشناس و مجری در سالن اجتماعات تئاتر شهر برگزار شد.
در ابتدای نشست سیدجواد روشن با طرح این بحث که هنرمندان تئاتر در دو دسته سالن حرفهای و خصوصی به اجرای کارهای خود میپردازند و در هر یک از سالنها نوع برخورد با اجرا و نحوه ارزشیابی در کارها مباحث مختلفی را در پی دارد، گفت: امروز در تئاتر با تعداد سالنهای زیاد و نزول کیفیت نمایشها روبه رو هستیم در حالیکه مخاطبینی که بلیت میخرند انتظار دارند کارهای درجه یک ببیند و همین عواقب زیادی برای آینده تئاتر در پی دارد.
سپس مهرداد رایانی مخصوص با مخالفت با بحث ارزشیابی در تئاتر گفت: من اعتقاد دارم هنرمند برای ارائه کار خود باید آزاد باشد حال اگر این کار خوب باشد مخاطب جذب میکند و اگر بد باشد مخاطب خود را پیدا نخواهد کرد. بحث نظارت و ارزشیابی کاملا کیفی است و نمیتوان آن را کمی بررسی کرد و اینکه نظرات افراد نیز در ارزشیابی آثار با هم تفاوت میکند، شاید آنچه از نظر یک کارشناس کار خوب باشد از نظر شخص دیگری بد بیاید.
ارزشیابی چیزی جز تشنج، افترا و سوءتفاهم نخواهد داشت
وی در ادامه افزود: اجازه بدهیم همه آثار اجرا بروند و مخاطب آنها را انتخاب کند. نمیدانم چرا ما تا یک قدری قدرت پیدا میکنیم سریع میخواهیم بقیه را حذف کنیم. به نظر من ارزشیابی چیزی جز تشنج، افترا و سوءتفاهم به همراه نخواهد داشت. اجازه بدهید تئاترها را مردم، مطبوعات و منتقدان انتخاب کنند.
رایانی مخصوص با اشاره به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره نظارت و ارزشیابی تئاتر در سال ۷۹ گفت: مورد ششم این مصوبه این است که «اگر کاری ضعف شدید هنری داشته باشد به طوریکه ذوق و سلیقه مخاطب را به انحطاط بکشاند»! درحالیکه چنین بندی کاملا نسبی است و یک نفر ممکن است بگوید کاری انحطاط دارد و دیگری بگوید خیر اینطور نیست و بستگی به حال و روز و دریافت افراد دارد.
وی یادآور شد: من معتقدم هنرمند باید تراوشات ذهنیاش را به اجرا در بیاورد حتی اگر یک عده کار تجربی و دانشجویی هم انجام میدهند مگر چه اشکالی دارد؟ آنها هم مثل ما از همین جا شروع کردهاند و در نهایت حرفهای شدهاند.
*ترکیب نظارت و ارزشیابی؛ بدترین ترکیب در بستر فرهنگی است
در ادامه حسین کیانی با نقد ترکیب نظارت و ارزشیابی گفت: این شاید بدترین ترکیب بستر فرهنگی ما باشد چرا که جمع ضدین است و به هیچ وجه با هم همخوانی ندارند. نظارت مساوی سانسور یا ممیزی است و ارزشیابی مساوی کیفیت سنجی هنری؛ بنابراین کسی که کیفیت سنجی هنری میکند نمیتواند همزمان مخالف افکاری باشد که روی صحنه نمایش به اجرا میرود و همچنین کسی که ناظر است نمیتواند همزمان ارزشیابی هم داشته باشد.
وی در ادامه گفت: بنابراین من اساسا با نظارت کامل مخالفم، ولی براساس قانون کشور اگر بخواهیم کار کنیم این دو اداره باید از هم جدا باشند و کسانی ارزشیابی را انجام دهند که دیدگاه حذف گرایانه نداشته باشند. سوال من این است که آیا تئاترهای آزاد ارزشیابی دارند؟ پاسخ خیر است. اگر حتی پاسخ مثبت است آیا این کارها خوش ساخت هستند؟ باز هم پاسخ خیر است، پس حال میبینیم که ارزشیابی هم کار بی فایدهای است.
وی همچنین اظهار داشت: قطعا من با این موافق هستم که یک صنف یا اتحادیه قوانین هنری و مدونی برای اجراها داشته باشد و به اشخاصی اجازه فعالیت بدهد یا ندهد، کمااینکه خانه تئاتر هم اعضایش را انتخاب میکند، در نهایت هم معتقدم مرکز هنرهای نمایشی به عنوان متولی تئاتر از اینکه این وظیفه را تفویض کند ترس دارد.
سپس رایانی مخصوص عنوان کرد: من یک بار از آقای ایرج راد پرسیدم که چرا شما این وظیفه را برعهده نمیگیرد و او هم گفت که کسانی را ما از اعضا داریم که اگر چنین چیزی دست ما باشد، نمیتوانیم به آنها اجازه اجرا ندهیم!
وی با تأکید بر اینکه بحث سانسور را نمیتوان خیلی باز کرد چرا که آفتهای زیادی دارد، افزود: ظرفیتها متأسفانه خیلی جاها کم است نمیتوان فضا را هم خیلی باز گذاشت.
کیانی در این رابطه گفت که همه عرف را میشناسند و میدانند تا چه حد تماشاچی ظرفیت دارد. الان بحث نظارت یک بختک یا هیولایی شده که تفکرات را میبلعد. یک زمانی، چون تئاتر مخاطب کمتری داشت دلمان خوش بود که فشار کمتری هم وجود دارد، اما لان میبینیم که شرایط به مرور بدتر میشود. سانسور به ما اجازه بروز و ظهور و شکوفایی نمیدهد هر چند بدون این ارزشیابی هم آسیبهایی وجود دارد، اما اینها در همه جای دنیا وجود دارد، اما بحث نظارت و سانسور در کشور ما تمامیت خواهانه است و این تفکر غالب فرهنگی ما شده است.
وی در ادامه افزود: یک تفکر دیگر هم هست که میگوید من ناظر کل هستم یعنی اگر شورای نظارت مجوز بدهد یا ندهد باز اهمیت ندارد و من بالای سر آن قرار دارم این دیگر فاجعه است. متأسفانه کارنامه چهل ساله شورای نظارت نشان میدهد که نه تنها موفق نبوده بلکه به ضد تفکر خود نیز عمل کرده است یعنی اگر حتی دنبال ارزشهای معنوی هم بوده در نهایت به این حد نرسیده است.
کیانی درباره مواردی که در قانون بدان اشاره نشده گفت: من پیشنهاد میکنم مواردی مثل کلاه گیسها را بنویسند به مجلس بدهند تا مجلس آن را تصویب کند اینکه کلا کلاه گیس باشد یا نباشد چه طور باشد اینها قوانین میخواهد هر چند معتقدم قوانین باید بر مبنای حقوق مدنی تدوین شود چرا که الان تأویلهای زیادی از آیین نامهها وجود دارد.
رایانی مخصوص نیز تأکید کرد که الان قوانین دست هنرمند و رسانه نیست و تفسیرپذیر است و گفت: برای حل این معضل باید قانونی باشد صنف و انجمن فعال باشند و قوانین شفاف و بروز رسانی شده باشند، موارد ممنوعه گفته شود و چیزی مغفول باقی نماند اولین مشکل این است که وقتی قانون را نمیدانیم چطور باید آن را اجرا کنیم؟
وی افزود: نکته دیگر اینکه مشخص شود شورای نظارت فصلالخطاب است یا خیر، اگر هست لطفا همه ارگانها و نهادها نماینده شان را در آن بفرستند مثل مواردی که از سوی قوه قضائیه رخ میدهد و مواردی از این دست که اینگونه ادامه پیدا کند، به هنرمندان آسیب میزند.
کیانی با اشاره به اینکه ورود ممنوعها و تخت گازهای قانون در تئاتر باید شفاف و به روز شود، افزود: متأسفانه نگاه حاکم بر سیاست و ارزشیابی ما کاملا بدبینانه، غیر منصفانه و از سر بی اعتمادی از گذشته تاکنون است.