کاسبان ترس درباره اوباما دروغ میگویند؛ او برخلاف تظاهر، بیشترین دشمنی را با ایران کرد.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامه فرهیختگان در یادداشتی نوشت: تصور یا دست کم پرسشی در بخشی از افکار عمومی و بیش از آن در دستهای از سیاسیون در ایران وجود دارد که اوباما برای ایران به مراتب بهتر از ترامپ بود و مصائب و مشکلات اساسی برای ایران و اقتصادش از آنجا آغاز شد که اوبامای دموکرات جای خود را به جمهوریخواهی، چون ترامپ در حکمرانی ایالات متحده داد.
اما این تصور تا چه میزان به واقعیت نزدیک است؟ جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب اسلامی سال ۵۷، هفت رئیسجمهور را در آمریکا- از کارتر تا ترامپ- تجربه کرده است؛ در این ۴۰ سال پس از انقلاب، ایران ۲۲ سال را با رؤسای جمهور جمهوریخواه (ریگان، بوش پدر، بوش پسر و ترامپ) و ۱۸ سال را با دموکراتها (کارتر، بیل کلینتون و اوباما) سپری کرده است و دور از واقعیت نیست که در میان تمام این رؤسای جمهور، باراک اوباما از نظر لحن و ادبیات و نحوه تخاطب با دولت و مردم ایران در ظاهر نرمتر و ملایمتر از بقیه نشان داده است. اوباما در همان نطق افتتاحیه دولتش در بیستم ژانویه ۲۰۰۹ به ایران گفت که «ما دستمان را به سوی شما دراز خواهیم کرد» و پس از آن نیز بارها با پیام نوروزی سعی داشت با مردم و حکومت ایران صحبت کند؛ او برخلاف اسلافش جمهوری اسلامی را با نام رسمیاش خطاب قرار میداد و تأکید میکرد: به تعاملی با ایران که بر پایه «صداقت و احترام متقابل استوار باشد»، متعهد است. این مصادیق مربوط به ظواهر کار است، اما آیا در باطن و در واقعیت میدان نیز وضعیت به همین زیبایی و ملایمت بود.
تحریمها، فاکتور برجسته و تعیین کنندهای در داوری مردم و دولتمردان ایران نسبت به آمریکاست. اما آیا اوباما در موضوع تحریمها با ایران ملایمتر و مهربانانهتر از ترامپ رفتار کرده است؟ اولاً از نظر کمیت تحریمها، میان هفت رئیسجمهور آمریکا در دوران پس از انقلاب اسلامی، اوباما بیشترین تحریمها را بر ضد ایران اعمال کرده است. این بررسی حاکی از این است که نزدیک به ۴۰ درصد از تحریمها علیه ایران پس از انقلاب اسلامی توسط اوباما وضع شده است.
اما از نظر کیفیت تحریمها، مسئله از این هم جدیتر است؛ تحقیقاً هیچ تحریمی از ناحیه ترامپ علیه ایران اعمال نشده مگر آنکه ساختار و سازمان اصلی این تحریم توسط اوباما معماری شده است. در واقع ترامپ «تمدیدگر» تحریمهایی است که اوباما ساختار آنها را پایهگذاری کرد و هیچ گاه با برجام این ساختار را به هم نزد. دیوید کوهن، وزیر خزانهداری وقت آمریکا در دوران مذاکرات هستهای در گزارشهای متعددی به سنای آمریکا تأکید میکرد، آمریکا ساختار تحریمها را برای ادامه فشارهای تحریمی در آینده حفظ کرده است. مثلاً تحریمهای مربوط به نفت و همچنین بانکی که این روزها محل بحث و گفتگوها و کشمکشهای فراوانی شده، همان تحریمی است که دولت اوباما با پیگیریهای گسترده در قالب قطعنامه ۱۹۲۹ در شورای امنیت سازمان ملل تصویب و پس از آن ذیل فرمان اجرایی رئیس جمهور چیزهایی به آن اضافه و حتی اروپا را نیز در این زمینه با خود همراه کرد.
این حکم درباره قریب به اتفاق دیگر تحریمهای دولت جدید آمریکا نیز صادق است؛ مثلاً قانون تحریمی معروف به منع صدور ویزا که در ماههای ابتدایی دولت ترامپ علیه ایران به کار گرفته شد، قانونی بود که معماری و پایهگذاری آن در دولت اوباما انجام شده بود و همین مسئله درباره قوانین تحریمی دیگر مانند مشخص کردن سپاه به عنوان یک گروه تروریستی و قوانین دیگر صادق است.
هر چند ظواهر از برخی تفاوتها در میان اوباما و ترامپ در مواجهه با ایران حکایت میکند، اما واقعیات میدانی و استراتژیهای مدونی که براساس آن اقدامات آمریکا تنظیم میشود، نشان میدهد هیچ تفاوت مبنایی میان اینها نیست و تفاوت فقط آنجاست که رویکرد اوباما در قبال ایران از پیچیدگیها و ظرافتهایی در عرصه ذهن برخوردار بود که میتوانست حتی تهدید فردی مانند او را برای ایران تشدید کند.