سه شنبه شب برنامه جهان آرا با موضوع انتخاب آیت الله خامنهای به رهبری در سال ۶۸ و با حضور سید یاسر جبرائیلی نویسنده کتاب روایت رهبری روی آنتن رفت.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سه شنبه شب برنامه جهان آرا با موضوع انتخاب آیت الله خامنهای به رهبری در سال ۶۸ و با حضور سید یاسر جبرائیلی نویسنده کتاب روایت رهبری روی آنتن رفت.
در ابتدای این برنامه جبراییلی در پاسخ به سوال مجری برنامه مبنی بر اینکه چه ضرورتی برای تدوین کتاب روایت رهبری وجود داشت و آیا این کتاب وجه متمایزی با سایر کتب در این زمینه دارد یا خیر گفت: ما سه رویداد ناظر به رهبری در تاریخ انقلاب اسلامی داریم. یکی از آنها مربوط به رهبری حضرت امام است، یکی انتخاب آقای منتظری به عنوان قائم مقام رهبری و یکی هم انتخاب حضرت آقا به رهبری در سال ۶۸ است.
وی افزود: این سه رویداد مربوط به عالیترین شخصیت نظام است و لذا نیاز به یک پژوهش عمیق با مراجعه به منابع دست اول و مقایسه تطبیقی بین آنها است که تجلی جمهوریت و اسلامیت بر مبنای قانون اساسی را بررسی کند و به سوالات زیادی که وجود داشته پاسخ دهد.
جبراییلی ادامه داد: این کتاب بر اساس یک پژوهش سه ساله و با کمک دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب تدوین و توسط انتشارات انقلاب اسلامی منتشر شده است. روایت رهبری در حقیقت الگوی مطلوب انتخاب رهبری در جمهوری اسلامی بر مبنای سه تجربهای که پیشتر گفته شد را نشان میدهد. در این کتاب اسنادی که تا کنون منتشر نشده بودند و بخش انبوهی از خاطرات سیاسی رهبر انقلاب که ناظر به این سه رویداد است برای اولین مرتبه منتشر شده است.
این تحلیلگر سیاسی درباه انتخاب آقای منتظری به قائم مقام رهبری در سال ۶۴ تصریح کرد: حضرت امام دگدر آن زمان کهولت سن داشتند و جراحی قلبی هم کرده بودند. کشور هم درگیر آشوب داخلی و جنگ خارجی بود این سوال برای شخصیتهای نظام بود که اگر برای امام مشکلی پیش بیاید سرنوشت رهبری چه میشود و این نگرانی وجود داشت که دشمن از خلا رهبری بعد از امام استفاده کرده و به کشور ضربه بزند. بر این اساس بنا شد خبرگان تدبیری برای آینده نظام انجام دهند. در قانون اساسی مصوب سال ۵۸ در صدر اصل ۱۰۷ گفته شده بود که هروقت اکثریت مردم به فردی به عنوان رهبر و مرجع گرایش پیدا کردند او رهبر است. اگر اینطور نبود خبرگان از بین کسانیکه واجد شرایط هستند سه یا پنج مرجع را انتخاب میکند.
جبراییلی عنوان کرد: مسئله از اینجا شروع شد که برخی میگفتند مردم خودشان به منتظری گرایش پیدا میکنند و اصلا نیازی به تاسیس مجلس خبرگان نیست. در این حد آقای منتظری تبلیغ شده بود و البته کسی در حد ایشان که نزدیک به مرجعیت باشد و در چارچوب جمهوری اسلامی ولایت فقیه را قبول داشته باشد خیلی کم به ذهن متبادر میشد. ایشان بعد از امام یکی از اصلیترین تئوریسینهای ولایت فقیه بود و همچنین شاگرد امام بود و حضرت امام ماموریتهای مختلفی را به آقای منتظری سپردند که هرچند در ادامه منتظری یا از این ماموریتها استعفا میدهد یا اینکه آنها را نیمه کاره انجام دادند و ضربه زدند.
نویسنده کتاب روایت رهبری عنوان کرد: مسئله در آن زمان این بود که اگر اکثریت مردم به کسی گرایش پیدا کردند، او رهبر است، اما خوب مرجعی که تشخیص بدهد اکثریت مردم به چه کسی گرایش دارند کیست؟ این یک سوال مهم بود. خبرگان آمدند ماموریتی به کمیسیون اصل ۱۰۷ به ریاست آیت الله امینی دادند تا فروعی برای اصل ۱۰۷ مشخص کند. بند یک آن طرح این بود که خبرگان مرجع تشخیص گرایش مردم به یک فرد به عنوان رهبر است. در مورد خود حضرت امام همین اتفاق افتاد و مجلس خبرگان رهبری قانون اساسی، رهبری حضرت امام را تصویب کرد و مرجع تشخیص گرایش مردم به امام هم مجلس خبرگان بود.
جبراییلی با بیان اینکه آقای منتظری هم بر اساس همین اصل انتخاب شد گفت: در آن زمان جریاناتی در کشور وجود داشتند که میخواستند تکلیف رهبری را کف خیابان مشخص کنند و با اجتماع و راهپیمایی این کار را انجام دهند. در سال ۶۴ با اقدام خود در حقیقت جلوی این حرکت را گرفتند. طرح شناسایی رهبر آینده هم توسط آیت الله خامنهای تدوین میشود. دغدغه این بوده است که خبرگان وظیفه خود را انجام دهد و این اقدام حضرت آقا در راستای نهادسازی برای نظام بود.
وی ادامه داد: حضرت آقا میفرمایند اگر کسی میآمد و میگفت که حضرت امام با انتخاب آقای منتظری مخالف هستند ما آن را رد میکردیم. آقای محمدی گیلانی خدمت امام میروند و میگویند خبرگان میخواهد آقای منتظری را انتخاب کند و ایشان مشکلاتی را دارد و حضرت امام هم میپذیرد. آقای محمدی گیلانی میگوید من به امام گفتم رییس مجلس خبرگان آقای مشکینی است، اما در حقیقت خبرگان را آقای هاشمی اداره میکند شما به آقای هاشمی بفرمایید که این قضیه را مطرح کند. آقای هاشمی به دو صورت این قضیه را نقل میکند. یکی در ۱۴ خرداد ۶۸ که میگوید من خدمت حضرت امام رفتم و در آن زمان مواجه شده بودیم با نامه منتظری که به آقای مشکینی نوشته بودند که من را انتخاب نکنید. امام گفتند با این نامه آقای منتظری، دیگر خودتان هرچه تصمیم گرفتید در خبرگان البته این روایت آقای هاشمی با آنچه در خاطراتشان گفته اند تفاوتهای جدی دارد. بالاخره آقای منتظری میشود و سوال این است که آیا خبرگان حق چنین کاری را داشت؟
این تحلیلگر سیاسی گفت: در جواب باید بگوییم که این اقدام خبرگان به عنوان یک تصمیم قطعی نبوده و در مذاکرات آن زمان خبرگان هم هست که میگویند ما یک تصمیم داخلی باید بگیریم که اگر اتفاق ناگهانی برای امام افتاد ما یک بحثی کرده باشیم و نباید کشور دچار خلا بشود. همچنین میگویند ما باید در روز موعود دوباره جلسه تشکیل دهیم و رهبر قطعی را آنجا انتخاب کنیم، زیرا باید ببینیم مثلا آقای منتظری شرایط رهبری را دارند یا آن را از دست داده اند لذا سال ۶۴ جلسه قطعی انتخاب رهبر برگزار نمیشود.
جبراییلی ادامه داد: طرح اول آن بود که آقای منتظری ذیل اصل ۱۰۷ انتخاب شود و در واقع منتخب خبرگان باشد نه مردم. در اینجا برخی اشکال میگیرند که قانون گفته است باید از بین افراد واجد شرایط فردی را انتخاب کرد و ما باید روی این موضوع بحث کنیم. این موضوع چند ماه طول میکشد و کمیته تحقیق خبرگان در آبان سال ۶۴ میگوید که ما نتوانستیم تحقیقات را به پایان برسانیم و در اینجا این مطرح میشود که آقای منتظری به عنوان صدر اصل مطرح شود. یعنی مردم به ایشان گرایش پیدا کرده اند و این تصویب میشود. در اینجا آیت الله مومن اشکال میگیرد که آقای منتظری مرجع نیست راجع به شرط مرجعیت منتظری بحث میشود. کمیسیون اصل ۱۰۷ میگوید در قانون ذکر شده که صلاحیت داشتن برای مرجعیت هم کفایت میکند و نیازی هم نیست که حتما رهبر مرجع باشد و اینکه صلاحیت مرجعیت داشته باشد میتواند در آینده مرجع تقلید شود و این کفایت میکند. باز آقای مومن اشکال میکند در قانون تصریح دارد که ایشان حتما باید مرجع باشد و در نتیجه کلمه مرجعیت را در مصوبه مربوط به آقای منتظری خط میزنند و مصوبه را اصلاح میکنند.
وی گفت: قرار بوده است این تصمیم خبرگان محرمانه بماند، اما فاش میشود و کم کم اطرافیان آقای منتظری عنوان قائم مقام رهبری را برای ایشان میتراشند در صورتیکه چنین جایگاهی در ساختار کشور وجود نداشت و انتخاب ایشان هم یک تصمیم داخلی و محرمانه بود. در ادامه هم اتفاقاتی که برای ایشان میافتد نشان میدهد که صلاحیت مرجعیت و رهبری را ندارند. حضرت امام در بکاربردن تعابیر در باره افراد بسیار احتیاط میکردند، اما همین امام در مهرماه ۶۷ سه تعبیر بسیار تند مانند فاجر و اینکه ایشون عدالت ندارد را در مورد منتظری بکار میبرند.
وی با اشاره به خاطرهای از رهبر انقلاب گفت: درباره روایتی که آقای هاشمی در جلسه ۱۴ خرداد ۶۸ در خبرگان درباره منتظری بیان کردند رهبر انقلاب هم خاطرهای دارند. ایشان میفرمایند: «در آن جلسه معلوم بود که حضرت امام بنا دارند آقای منتظری را از رهبر کنار بگذارند. چطور کنار گذاشتن را نمیدانستیم شاید امام به خود منتظری میگفت: استعفا بده، اما این شکلی را که پیش آمد نمیدانستیم. ناراحتی ما از این بود که خلا پیش میآید در جلسهای این را گفتیم و ایشان جواب دادند. در جلسه دیگری باز ایشان عدم صلاحیت آیت الله منتظری برای رهبری آینده را مطرح کردند و من به ایشان گفتم ما در مجموعه دوستان فرد دیگری غیر از ایشان نداریم امام گفتند اینطور نیست شما رهبر بشوید. من این حرف را جدی نگرفتم. حاج احمد آقا به من گفت: شما چطور میگویید کسی نیست شما هستید آقای موسوی اردبیلی هست. دوباره امام گفت: نه، ایشان رهبر بشود. شاید هم اسم آوردند و گفتند آقای خامنه ای. باز هم من جدی نگرفتم. بعد از چند روز قرار شد همه رفقا در دفتر من جمع شوند. آقای هاشمی زودتر آمد و گفت: نظر شما راجع به آن مطلبی که امام گفتند چیست؟ من یادم نیامد که راجع به چه صحبت میکند. گفت: اینکه گفتند شما رهبر باشید. گفتم هیچ. هاشمی گفت: امام بی فکر قبلی حرف نمیزند و این حرف هیمنطوری از دهن امام نپرید. گفتم من نمیدانم. چند وقت قبل در دفتر آقای هاشمی جلسه داشتیم باز راجع به این موضوع بحث شد گفتم آقای هاشمی اگر چنین چیزی برای من پیش بیاید قطعا و یقینا آن را قبول نخواهم کرد. این را مطمئن باشید. واقعا هم بنایم بر این بود و فکر نمیکردم قضیه به این شکل مطرح شود. البته اندکی قبل از فوت امام صحبت شورای رهبری جدی شد و افرادی هم اسم من را به عنوان فرد میآوردند، اما به شکلی که بعدا پیش آمد را فکر نمیکردیم.»
نویسنده کتاب روایت رهبری ادامه داد: حالا آقای هاشمی میگوید ما میتوانستیم صحبت امام در باره آقای خامنهای را حمل بر این کنیم که امام میخواستند بگویند ما در بن بست نیستیم. بر این اساس آقای هاشمی تصمیم میگیرد به صورت خصوصی خدمت امام برود که حضرت آمدم میفرمایند وقتی شما مثل آقای خامنهای دارید چرا تردید دارید.
جبراییلی درباره موضوع رهبر بودن مرجع در جمهوری اسلامی گفت: در فصل اول کتاب مفصلا به موضوع رهبری حضرت امام پرداخته شده و در آنجا چگونگی رسیدن امام از رهبری انقلاب به رهبری نظام را توضیح داده ایم. جبهه ملی دولت موقت و نهضت آزادی با تمام توان ابتدا در مقابل اصل جمهوری اسلامی ایستادند و بعد در مقابل یک قانون اساسی اسلامی ایستادند تا جایی که وقتی اصل ولایت فقیه در قانون اساسی تصویب شد همین آقای امیر انتظام طرحی را برای انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی آوردند. اصلا اینطور نیست که ولایت فقیه به راحتی وارد قانون اساسی شده باشد.
وی خاطر نشان کرد: آقای منتظری که رییس مجلس خبرگان قانون اساسی بود در خاطراتش میگوید آقای بازرگان با من تماس گرفت و گفت: حق ندارید این پیش نویسی که ما نوشتیم را تغییر دهید. آنها پیش نویس قانونی را به مجلس ارائه کرده بودند که برگرفته از قانون فرانسه و جاهای دیگر بوده و بسیار سکولار بود و موجب اعتراض علما شد. آقای وحید خراسانی به امام نامه مینویسد و میگوید اگر ولایت فقیه در قانون اساسی نباشد طاغوت است. حضرت امام آن موقع در کنار مرجعیت، رهبر بودند و این را ابراز میکنند و میگویند مجتهد بودن کفایت میکند. البته ایشان این نکته را هم میگویند که اگر کسی مجتهد باشد، اما بینش سیاسی و اقتصادی و ... نداشته باشد به درد رهبری نمیخورد، منتهی آقایان اصرار میکنند و شرط مرجعیت تصویب میشود.
این تحلیل گر سیاسی اذعان کرد: در سال ۶۸ زمانیکه در مجلس بازنگری قانون اساسی از امام میخواهند که نظراتش را بگوید ایشان میگویند درباره سایر موارد هرچه خودتان تصمیم گرفتید، اما درباره رهبری، من از اول با شرط مرجعیت مخالف بودم. بعد آقای امینی خدمت امام میرود و میگوید اینکه شما گفتید شرط مرجعیت نباشد لااقل به عنوان یک اولویت در قانون اساسی این را ذکر کنیم. امام میگویند نه خیر اصلا نیاورید.
جبراییلی با بیان اینکه برای رهبر درباره هیچ فردی جز آیت الله خامنهای رای گیری نمیشود عنوان کرد: در جلسه خبرگان سال ۶۸ بعد از آنکه مسئله فردی بودن رهبری رای میآورد بلافاصله اسم حضرت آقا مطرح میشود. البته خود آقا، چون در معرض انتخاب بودند به فردی بودن رهبری رای مثبت نمیدهند؛ که نهایتا در این جلسه از ۷۴ نفر حاضر ۶۰ نفر به آقا رای میدهند.
وی ادامه داد: اینکه گفته میشود راجع به آقای گلپایگانی رای گیری شده بود نه چنین چیزی اتفاق نیافتاده است. در جلسه بعد از ظهر مجلس خبرگان رهبری در ۱۴ خرداد سال ۶۸ اولین ناطق، آقای آذری قمی بوده اند. میگویند من با آقای گلپایگانی صحبت کردم که حتی با انتقاد آقای هاشمی مواجه میشود که شما به چه حقی از طرف خبرگان با ایشان صحبت کردید. بالاخره ایشان آقای گلپایگانی را پیشنهاد میدهند. اینجا آقای آذری قمی یک اشارهای به صورت مبهم به حضرت آقا میکنند. اعضای خبرگان که صحبت میکنند با آقای گلپایگانی و برخی مراجع که مطرح میشوند مخالفت میکنند و راجع به آن رای گیری نمیشود.
این تحلیل گر سیاسی تصریح کرد: خبرگان قبل از ورود به بحث شورایی یا فردی، بحث مرجعیت در مجلس خبرگان حل میشود. نظر امام هم در این مورد قرائت میشود. در ادامه که برخی اعضا بر مرجع بودن رهبر اصرار داشتند آقای هاشمی میگوید ما هرجا که به مشکل میخوردیم نظر امام را ترجیح میدادیم. یعنی قبل از اینکه نام آقا و شورایی یا فردی بودن رهبری مطرح شود موضوع مرجعیت حل میشود.
وی خاطر نشان کرد: بعد موضوع شورایی یا فردی بودن رهبری مطرح میشود. در اینجا اسم فردی مطرح میشود که آقای مشکینی به او میگوید شما از خودت رفع توهم میکنی یا من این کار را بکنم که خود آن فرد میگوید نام من را مطرح نکنید. وقتی اعضایی به عنوان شورای رهبری مطرح میشوند هیچکدام مرجع نبودند. یعنی وقتی پیشنهادهایی برای شورایی مطرح میشد هیچکدام شرط مرجعیت نداشتند.
نویسنده کتاب روایت رهبری عنوان کرد: در ابتدای جلسه ۱۴ خرداد هاشمی نطقی دارد و میگوید هر تصمیمی گرفتیم موقت است، زیرا قانون اساسی و به تبع آن شرایط در حال تغییر است و هنوز کار بازنگری قانون اساسی تمام نشده است. میگوید چند گزینه مطرح میکنیم یکی آنکه یک فرد یا یک شورا را برای بر عهده گرفتن وظایف رهبری انتخاب کنیم. دیگر آنکه سه نفر از اعضای مجمع تشخیص را برای برعهده گرفتن وظایف رهبری به طور موقت تا برگزاری رفراندم انتخاب کنیم.
جبراییلی درباه موقت بودن انتخاب رهبر انقلاب گفت: الان اینطور القا میشود که آقا به عنوان رهبر موقت انتخاب شدند و بعد هم این قضیه رها شد که این یک دروغ بزرگ است. بعد از انتخاب آقا در ۱۴ خرداد و علی رغم اینکه آقای هاشمی میگوید این قضیه موقت بودن نباید اعلام شود در مصاحبه برخی اعضای خبرگان به آن اشاره میشود و خود هاشمی در کنفرانس خبری در پاسخ به سوال یک خبرنگار خارجی میگوید که ما اعلام نکردیم، اما بعد از بازنگری قانون اساسی باید رهبر را بر اساس قانون جدید انتخاب کنیم؛ لذا در رسانههای خارجی عنوان میشود که سرپرست رهبری انتخاب شد و این جریانی هم که روی موقت بودن رهبری مانور میدهد با استناد به همین است.
وی ادامه داد: در ۱۵ مرداد بعد از همه پرسی قانون اساسی جدید، جلسه خبرگان تشکیل میشود برخی میگویند نیازی به رای گیری نیست، اما برخی میگویند برای اینکه شبههای نماند رای گیری میکنیم که در آن جلسه از ۶۴ نفر حاضر ۶۰ نفر به آقا رای میدهند. بعد مطرح میشود که کسانیکه رای ندادن به شکل تنظیم متن ایراد دارند که آقای خلخالی میگوید دیگر رای ندادید و تمام شد. پس مشخص میشود که مخالفت آن ۴ نفر هم به دلیل شرایط انتخاب رهبر موقت بوده نه شخصی که به عنوان رهبر انتخاب شده است.
وی در پایان با اشاره به خاطرهای از رهبر انقلاب عنوان کرد: رهبر انقلاب خاطره از آقای خاتمی دارند که میفرمایند روزی آقای خاتمی نزد من آمدند و گفتند من ولایت فقیه را در چارچوب قانون اساسی قبول دارم. من به ایشان گفتم روزی میرسد که شما پیش من میآیید و میگویید که قانون دست و پای ما را بسته است و ما باقانون نمیتوانیم مشکلات کشور را حل کنیم و شما دستوری بدهید. بعد بارها آقای خاتمی پیش من آمدند و گفتند که قانون دست ما را بسته است و شما مسئله را حل کنید و من گفتم شما دست خطی بدهید که من فراتر از قانون مشکل شما را حل کنم و آقای خاتمی بارها این کار را کرد و من مشکلش را حل کردم.