محمدامین شکراللهی، دانشمند مسلمان و استاد دانشگاه پلیتکنیک فدرال لوزان است که همزمان با برگزاری جایزه مصطفی (ص) با او به گفتگو نشستیم.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، با محمدامین شکراللهی برگزیده ایرانی دومین جایزه مصطفی (ص) در بخش عمومی طرح برتر و دانشمند مسلمان صاحب کرسی استادی در زمینه الگوریتم و ریاضیات در دانشگاه انفورماتیک و علوم ارتباطات و دانشکده علوم پایه دانشگاه پلیتکنیک فدرال لوزان، به گفتگو نشستیم تا قدری از نظرات کارشناسانه او درباره اعطای جایزه مصطفی (ص) و تمدن اسلامی مطلع شویم. در بخش دوم این گفتگو با ما همراه باشید تا مشروحی از نظرات این دانشمند برجسته را بخوانیم:
بخش اول گفتگو با این دانشمند مسلمان را میتوانید از اینجا بخوانید.
امروز ما در بستر اقتصادی و روابط دیپلماتیکی حرکت میکنیم که غربی است، با توجه به این که در شرایط علوم انسانی سامانی نداریم، آیا باید هدف گذاری خاصی در حوزه علوم انسانی داشته باشیم یا خیر؟ اگر بنیه لازم وجود نداشته باشد ایجاد جایزه بی معنی است، یعنی باید نطفه یک کار وجود داشته باشد تا جایزه راه اندازی کرد اول باید زمینههای لازم را فراهم کنیم بعد بخواهیم جوایز مختلف را در حوزه علوم انسانی ایجاد کنیم، مثلا در مسابقات مهم ورزشی مثل المپیک هر رشته ورزشی وجود ندارد و برای ورود هر ورزش یا رشته دانشگاهی در این مسابقات بین المللی نیاز به قوانین خاصی است؛ از طرف دیگر جوایز مختلف باعث جهش یک رشته خاص نمیشود در نتیجه باید ابتدا زیرساختها فراهم شود.
شما سالهاست در اروپا زندگی میکنید، جایگاه ایران را از لحاظ رشد علمی چگونه میبینید؟ ما اول باید ببینیم رشد علمی را چه طور تعریف خواهیم کرد، چون تعاریف زیادی برای آن وجود دارد؛ یکی از این تعاریف تعداد مقالاتی است که منتشر میشود و ایران از این لحاظ جایگاه خوبی در منطقه دارد البته اگر این فاکتور را رشد علمی در نظر بگیریم.
البته اگر رشد علمی را این بدانیم که علم به گونههای تقویت شده باشد که دیگران برای استفاده از این علم به ایران بیایند؛ یعنی رشد خوبی داشتهایم که در این حوزه حتی میتوانیم به دوران تمدن اسلامی هم اشاره کنیم، در آن زمان هم اندیشمندانی از اروپا به ایران میآمدند و به تحصیلات خود ادامه میدادند و اگر آن را رشد علمی در نظر بگیریم ما هنوز به آن مرحله نرسیدهایم.
اگر بخواهید ایران را با کشور دیگری در تولید علمی که برای کشور مفید باشد، مقایسه کنید دانشگاههای ایران را در این حوزه چگونه میبینید؟ یکی از شاخصهایی که در این حوزه میتوان در نظر گرفت مسئله تجاری سازی است. من به این موضوع عقیده ندارم که یک علم باید برای جامعه مفید باشد یا خیر؛ علم، علم است و نمیتوانیم آن را دسته بندی کنیم، اما بخشی از علم قابل استفاده است و بخشی از آن ممکن است سالها بعد مورد استفاده قرار بگیرد.
ایران بین کشورهایی که رفته و دیدهام، بهترین تجاری سازی علم را دارد و این موضوع را افراد داخل و خارج از کشور باور نمیکنند. مصداق بارز حرفهایم نیز آمار و ارقام منتشر شده است؛ من از پارکهای علم و فناوری و شرکتهای مستقر در آن دیدن کرده و آمار فروششان را دیدهام؛ این شرکتها اولا تکنولوژیهای پیشرفته را ارائه میکنند، دوما از تحریمها بهترین استفاده را کرده اند؛ تحریمها ظالمانه هستند و بد، اما یک خوبی دارد اینکه شرکتهای نوپا، رقیب خارجی ندارند و میتوانند به راحتی خود را بالا کشیده و فروش داشته باشند.
اما مشکل این شرکتها این است که وقتی بزرگ شدند باید به خارج از کشور بروند و تحریمها مانع از این کار میشود، اما در مراحل اولیه بسیار خوب کار میکنند به طوری که من در جای دیگری این موضوع را ندیدهام یا حداقل در کشور سوییس که ساکن هستم چنین چیزی وجود ندارد که شرکتهای نوپا بخواهند با شرکتهای آمریکایی رقابت کنند، اما در ایران شرکتها به راحتی با مدلهای آمریکایی رقابت میکنند؛ مثلا اسنپ، شاید مدل اولیه آن از اوبر باشد یا دیجی کالا از آمازون؛ برخی از این شرکتها از علوم پیشرفته استفاده میکنند که بسیار عجیب است مثلا دیجی کالا از دیتا سنترهای سیستم ذخیره سازی استفاده میکند که در داخل کشور ایجاد شده است و اگر این شاخص را مستقلا در نظر بگیرید ایران جایگاه خوبی دارد، اما این شاخص تنها شاخص ارزیابی نیست.
دانشگاههای تراز اول ایران با مشکل تامین مالی مواجه هستند، اما بسیاری از دانشگاههای پلی تکنیک جهان با حل مسائل صنعت مشکل تامین مالی خود را هم حل میکنند؛ این در حالی است که ما نیروی جوان داریم و در تولید مقاله جایگاه خوبی داریم، نظر شما در رابطه با ارتباط صنعت و دانشگاه چیست؟ من در دانشگاه کایس کره شمالی با بخش الکترونیک آنها ارتباط دارم، با آنها صحبت میکردم که با وجود فعالیت شرکتهای سامسونگ و ال جی در کشور همسایه، شما میتوانید پروژههای خوبی را انجام دهید؛ اما آنها اذعان کردند این شرکتها یک دلار هم به ما نمیدهند، زیرا علاقهای به نوآوری ندارند. این شرکتها به دنبال مشابه سازی هستند که روی دست شرکتهای آمریکایی بزنند و محصول کپی شده را به بازار ارائه کنند؛ در نهایت با توجه به استقبال مردم کشورشان آن محصول را به تولید انبوه میرسانند و برای من جالب بود که دانشگاهی با این دپارتمان الکترونیک قوی هیچ ساپورتی از کمپانیهای بزرگ نمیگیرد. مشابه آن در ایران وجود دارد.
کشوری مثل کره جنوبی پیشرفت علمی داشته، اما ارتباطی با صنعت ندارد. برای کپی سازی هم در حد لیسانس و فوق لیسانس برق کفایت میکند، اما پروژههای دکتری و یا نوآورانه و فناورانه و بزرگ را اجرا نمیکنند، زیرا معتقدند که ریسک است.
بسیاری از صنایع بزرگ در جهان این کار را نمیکنند، همچنین دانشگاهها هم نمیتوانند پروژههایی برای صنایع تعریف کنند، البته استثنائاتی مثل شرکت لِگو نیز وجود دارد، اما همه جا اینطور نیست مثلا در کشور سوییس اصلا چنین اتفاقی نمیفتد به همین خاطر هم دولت تسهیلاتی را در نظر گرفته است که به طور مثال اگر دانشگاه و یا صنعت بخواهند یک پروژه مشترک اجرا کنند دولت بودجه خوبی را برای آن طرح در نظر میگیرد تا مشکل صنعت حل شود.
صنعتی سازی و تجاری سازی علم بخش کوچکی از علم است، در واقع بخش بزرگی از آن قابلیت تجاری سازی را ندارد و اصلا نیازی به تجاری سازی آن نیست، مثلا فیزیک کوانتوم باید مسائل علمی را حل کند، اما وظیفههایی برای حل مشکلات اجتماعی ندارد البته اگر بتواند خوب است، زیرا بسیاری از مسائل علمی از گذشته به ما رسیده است.
برخی معتقدند علم باید کمک کند که مشکلات اجتماعی همچون اشتغال حل شود و شاهدیم که بسیاری از متخصصان بیکار هستند؛ آیا شما با این نظر موافقید؟ فوتبال را در نظر بگیرید چه تجاری سازی دارد به جز اینکه برای عدهای پول ساز است و برای همه مردم پولی ندارد، حتی اگر این فوتبال در حد بوندس لیگای آلمان باشد تعداد استخدام شدگان آن چقدر است؟ در این میان تنها ستارههای فوتبال هستند که حقوقهای کلان دریافت میکنند که از کودکی سرمایه گذاری دولتی برایشان انجام شده و در همه جای دنیا همین است، زیرا وظیفه فوتبال ایجاد اشتغال انبوه نیست بلکه به نوعی ماهیت سرگرم کننده دارد.
علم هم همین طور است، در همه دنیا باید بر روی آن سرمایه گذاری شود، در این سرمایه گذاری برخی بخشها به ایجاد شرکت و شغل باز میگردد، اما بخش بسیار زیادی از آن به جامعه بر نمیگردد بلکه به خودش برگشته و ممکن است ۵۰ سال بعد تجاری شود. مثلا علوم قرن نوزدهم مثل الکترومغناطیس آن زمان هیچ کارایی نداشت و اوایل قرن بیستم مورد استفاده قرار گرفت.
شنیده میشود که تمدن غرب رو به افول است و باید به مرحلهای از یک تمدن سازی برسیم، شما به عنوان یک متخصص و اندیشمند مسلمان نظرتان در این خصوص چیست؟ به نظر من این حرف کمی شبیه شعار است. به هر حال هر تمدنی باید تغییر کند، ولی رو به افول بودن را نمیتوانم تعریف کنم.
نقش ایران را در ایجاد تمدن اسلامی چقدر میدانید؟ ایران تمدن کهن ۳ هزار ساله دارد و هرگز دیکتاتور نبوده است؛ ایران مثل کشورهای همسایه برای دیروز و امروز نیست و ادعای کشورهایی مثل عربستان برای مسئله خنده دار است. همچنین افرادی مثل ما که در اروپا زندگی میکنیم سفرای ایران در جهان هستیم و رسالت ما این است که آن روی سکه کشور و تمدن ایرانی اسلامی را به مردم جهان نشان دهیم.
از آنجا که ما رسانه دانشجویی هستیم و مخاطبانمان نسل جوان دانشجو هستند، اگر صحبتی با دانشجویان دارید بفرمایید. در تمام دنیا میبینیم که دیگر نسل جوان فشار کار را به آن صورت تحمل نمیکند، بلکه جوانان میخواهند ابتدا نتیجه کار را ببنید و ارزیابی کنند که در مسیر درست طرحشان حرکت میکنند یا نه و هر جا که حس کنند راه درست نیست کار را رها خواهند کرد. این کار تا حدی خوب است، ولی اگر میخواهید کار بزرگی کنید به آخر آن فکر نکنید، چون ممکن است دلسرد شوید، یک ضرب المثل میگوید «مقصد اصلی راه است نه آن جا که میرسید» و من پیشنهاد میکنم از کاری که میکنید و راهی که میروید لذت ببرید و اگر لذت را ببرید هم به خودتان و هم به جامعه خوبی کردهاید.