رییس مرکز مطالعات فرهنگی سازمان بسیج مستضعفین گفت: وقتی ما عین الاسد را میزنیم و هم زمان جنگ الکترونیک میکنیم آمریکایی ها شروع کردند و پاسخ الکترونیک دادند و در داخل کشور جنگ روانی ایجاد کردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو، برنامه تلویزیونی «چهل ۵۷» از شبکه شما با حضور علی پورجباری کارشناس مسائل راهبردی به بررسی محور مقاومت پرداخت. علی پورجباری، کارشناس در ابتدا درباره اینکه شکل گیری جبهه مقاومت چه ضرورتی داشت، بیان کرد: قبل از اینکه به ضرورت شکل گیری جبهه مقاومت بپردازیم باید ببینم چه عناصری از مقاومت داریم. جریان مقاومت داریم، سازمان مقاومتی داریم و عناصر دیگری مقاومتی و از همه مهمتر چیزی که دو سه سال قبل بود مقام معظم رهبری به آن اشاره کرد ما دولت مقاومت داریم. دولت به معنای حاکمیت. چند مقطع کلیدی داریم در حوزه مقاومت. اولا اینکه انقلاب اسلامی که قرائت جدیدی با مکتب امام خمینی (ره) عرضه کرد دارای یک مفهومی به نام عنصر مقاومت و مبارزه بود. این تفاوت و قرائتی است که حضرت امام خمینی (ره) این مکتب را بلند کرد و عنصر مقاومت را سردست گرفت و اعلام کرد که ما میخواهیم جنبشهای مقاومت را در عالم برای مستضعفین برپا کنیم. این آرمان و حرکت اساسی بود برای این روند که میشود گفت: در واقع ۱۳ آبان یک نقطه مهم از این تغییر روند است. این کارشناس مسائل راهبردی افزود: بعد میبینید حوادث پشت حوادث شکل میگیرد برای اینکه جلوی این حرکت گرفته شود. شاید برای اولین بار باشد بخواهم اینجا اشاره کنم. در طول این رخدادها یکی از چالشهایی که ایران و امریکا با آن حوادث رقم خورد پروژهای وکس بود. در واقع در دوران جنگ سرد ایران یکی از پایگاههای اصلی و جزیره امن امریکا برای مقابله با شوروی بود و چیزی به نام قرائت اسلام ناب و جبهه مقاومت نبود که دشمن اصلی امریکا محسوب شود. چالش بین دو بلوک غرب و شرق بود. در این شرایط ایران که یک جزیره امن بود در واقع امریکا توسط سی آیای و دستگاههای جاسوسی شبکهای از جاسوسی منطقهای ایجاد کرده بود برای اینکه بتوانند تمام تحرکات دفاعی امنیتی و اطلاعاتی شوروی سابق را رصد کند. حتی شاه هم اجازه نداشت تاسیسات پروژه «ای وکس» را ببیند پورجباری تاکید کرد: امریکا ایستگاههای سری ایجاد کرده بود که طبق برخی مستندات حتی شاه هم اجازه نداشت این تاسیسات را ببیند. معروف بود به پروژه «ای وکس». مثالش این بود که جایی میرود در ارتفاع که کسی نمیتواند به آن دسترسی داشته باشد. دعوا سر این بود. مستنداتی در این زمینه دارم که گفتگوی دولت موقت در حاشیه اجلاس الجزایر با آمریکا جدا از اینکه تمایل امریکا این بود که بتواند انقلاب اسلامی را مهار کند و نگذارد تبدیل به چیزی شود که بعدها برایش پیش آمد. در مورد پروژه آی وکس گفتگو میکنند و میگویند اجازه بدهید این ایستگاهها راه بیفتد. ما کار اصلی مان با شوروی است و از شما هم حمایت میکنیم. وی تاکید کرد: آنچه که اتفاق افتاد و حسن باقری را به عنوان خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی در حاشیه اجلاس الجزایر هوشمندانه رصد کرد و در روزنامهها انعکاس داد، اما به اسم حسن باقری در روزنامه نیامد، ولی در واقع پیشران یکسری اتفاقات شد که منجر به ۱۳ آبان شد. در واقع داشت معاملاتی سر این شکل میگرفت که امریکا جای استعماری اش حفظ شود، ولی در عین حال تعاملش با ایران و دولت موقت و با جریان لیبرال باقی بماند. جنگ به ایران تحمیل شد تا به سازش با امریکا بازگردد این کارشناس سیاسی در ادامه توضیح داد: ۱۳ آبان کل این ماجرا را دگرگون کرد، بعد از اینکه دولت موقت استعفا داد و خود به خود قانون اساسی تنظیم شده بود باید دولت بر مبنای قانون اساسی جدید و رای مردم انتخاب میشد؛ بنابراین انتخابات برگزارشد؛ بنابراین بخشی از جبهه مقاومت که درباره آن صحبت میکنیم عملا از درون به این صورت، شکل میگیرد. اما این چطور در منطقه و در غرب آسیا و خاورمیانه شکل میگیرد. شاید میشود گفت: مهمترین مقطع که باز هم میشود گفت: نقطه عطف است میآید در شرایط جنگ در سال ۶۱ در موقعیتی که ما عملیات بیت المقدس را انجام دادیم و خرمشهر آزاد شد. یعنی در واقع میشود گفت: یک تحول اساسی رخ داد. چون جنگ برجمهوری اسلامی تحمیل شد تا ایران سر همان سازش و هماهنگی با آمریکا برگردد. یعنی یا سرنگون بشود یا تحت فشار به پازل قدرت غرب و امریکا بازگردد. پورجباری افزود: بلافاصله بعد از اینکه معادلات در جبهههای جنگ تغییر میکند اسرائیل همزمان به جنوب لبنان حمله میکند و زمزمهای میشود که با صدام گفتگو کنیم. صدام هم میگوید من هم ضد اسرائیلی هستم و شما هم ضداسرائیلی هستید بیایید با همدیگر سراغ این مسئله برویم. این مسئله در جبهههای ما هم رکودی ایجاد میکند که موجب این میشود که در رمضان ما در یک مقطع به دشمن فرصت میدهیم که تمام جبهههای جنگ را از بالا تا پایین با خطوط و موانع قفل کند. تا آخر جنگ ما چالشمان نبرد با این موانع بود. حال چه اتفاقی میافتد؟ بهترین یگانهای موفق ما در جبهه که خرمشهر را آزاد کردند با حمله اسرائیل به جنوب لبنان و اینکه امام (ره) میگوید حمایت کنند اعزام میشوند. امام (ره) میگوید بشتابید به کمک به مظلومان لبنانی. اینجا مهمترین و زبدهترین یگانها را میخواهند برای کمک بروند. به سوریه میروند واستدلال این است که میخواهند کمک کنند. اما وقتی میبینند هنوز شرایط جبهه مقاومت نیست و سوریه بیشتر از این مانور دوست داشت استقبال کند تا یک مبارزه تمام عیار، امام (ره) فرمان میدهد که راه قدس از کربلا میگذرد. یعنی وقتی به حضرت امام (ره) خبر میدهند و میگویند ترکیه ممکن است آسمان را ببندد وما هم مهمترین کریدور هوایی مان برای پشتیبانی از آسمان ترکیه است امام میگوید راه قدس از کربلا میگذرد. یعنی به ما میگوید راه زمینی را بروید؛ که این راه امروز باز شده است. از شکل گیری اولیه هسته مقاومت تا پیشنهاد شهید احمد متوسلیان برای گذاشتن نام حزب الله لبنان بر محور مقاومت این کارشناس مسائل راهبردی در ادامه گفت: به محض اینکه هسته مقاومت تازه در سال ۶۱ در لبنان شکل میگیرد میبنیم احمد متوسلیان که فرمانده یگانهای ایرانی در منطقه است میآید هسته اولیه حزب الله لبنان را شکل میدهد. اصلا کلمه حزب الله لبنان به پیشنهاد شهید احمدمتوسلیان بوده است. تجربهای که ما در جبههها کسب کرده ایم و گروههای جنگهای نامنظم را یک فرقه میکنیم و مردم را به صحنه جنگ میآوریم و ورق برمی گردد و خرمشهر آزاد میشود. این فرمول و کمک مستشاری میآید در داخل لبنان که شما هم باید این گروههای متفرقه که دارید زیر یک پرچم یکی کنید. اینجا هسته حزب الله لبنان شکل میگیرد و از اینجا معادلات دگرگون میشود. وی اضافه کرد: اسرائیل وقتی از برخی مناطق جنوب لبنان عقب نشینی میکند و بعد وقتی میبیند معادلات جدیدی دارد شکل میگیرد میآید نیروهای خواستار صلح را وارد میکند. از اینجاست که پای کشورهای غربی و اروپایی هم به مسائل محور مقاومت باز میشود. نیروهای فرانسوی که ریشه دیرینهای در لبنان داشتند به عنوان حافظ صبح مستقر میشوند. امریکاییها همینطور. وضعیت در این شرایط بود تا اینکه یک اتفاق کل منطقه را دگرگون میکند. یک انفجار بزرگ در بیروت اتفاق میافتد و مقر تفنگداران امریکا در این عملیات منفجر میشود و همزمان مقر فرانسوی ها. چیزهایی به ما گفته نشده است وبه بخشی از آن اگر بخواهم اشاره کنم این است که یگانهای خواستار صلح قرار بود صلح را برقرار کند، اما به یکباره فرمانده یا مسئول ارشد امریکایی که تصمیم گیر بود در منطقه مدیترانه که یگان دریایی امریکا را در این مقطع هدایت میکرد فرمان گلوله باران مراکز مقاومت را میدهد. یعنی در واقع صلح را به هم میزند و وارد دفاع از اسرائیل در مقطعی میشود که پاسخ مقاومت به این مداخله نظامی در لبنان این اتفاق میشود. در مقطعی امریکا میفهمد برای از بین بردن مقاومت باید به سراغ ایران بیاید پورجباری در ادامه بیان کرد: فکر میکنید چه کسی دستور این حمله را صادر کرد. یکی از کسانی که در مقاطع بعدی بسیار نقش آفرین است «رابرت مک فارلین» او این خبط را انجام داد و اتفاق و رخداد عجیبی که معتقدم بعد از جنگ ویتنام امریکا چنین ضربهای نخورده بود آن معادله را دگرگون کرد. اینجا موجب میشود که امریکا و نیروهای فرانسوی از لبنان بیرون میروند و در واقع وقتی اشغال گران از این منطقه بیرون میروند فضای رشد جبهه مقاومت مهیا میشود و اینها به این میرسند که اگر بخواهند مسئله جبهه مقاومت، مسئله فلسطین را حل کنند باید به سراغ ایران بیایند. وی یادآور شد: اینجاست که با یک مسئلهای مواجه میشوید در سالهای ۶۴ -۶۵ به نام ماجرای «مک فارلین» و مذاکراتی که اینجا میشود مقطع سوم از محور مقاومت است؛ مک فارلین که زخم خورده بود برمی گردد به پای میز مذاکره تا بلکه بتواند با ایران گفتگو کند. البته این در پوشش این بود که میخواهیم مسئله گروگانها را مسئله خرید سلاح را حل کنیم. میگویند ایران باید تغییر رفتار انجام بدهد و باید امریکا را عین استقلال خود به عنوان یک ابرقدرت به رسمیت بشناسد و با مسئله اسرائیل هم کاری نداشته باشد و در مرز نیروهای مقاومت را مهار کند. اجازه ندهد این شکل بگیرد. اگر این را بپذیرد امریکا اعلام میکند که ما حتی از پیروزی ایران مقابل صدام حمایت میکند. برخی مسئولان فکر میکردند که ما اگر با امریکا وارد این مذاکره و تعامل شویم با امتیازهایی که میگیریم خود به خود در جنگ پیروز میشویم. خیلی از افراد مذاکره کننده فرماندهان جنگ بودند و دوست داشتند به پیروزی برسیم. میگفتند چه بهتر که ما بتوانیم حمایت امریکا در شورای امنیت را داشته باشیم و آن حمایت باعث این شود که حمایت سیاسی و اقتصادی اتفاق بیفتد. وگرنه تا زمانی که قطع نامه به نفع ما نبود نمیتوانستیم شرایط را بپذیریم. امام بارها هشدارداد فریب اسلام امریکایی را نخورید او با بیان اینکه بعد از آن خط سازش و تعامل با امریکا مطرح میشود، افزود: آن موقع مرگ بر امریکا گفتن معنا ندارد و فضا باید آماده شود تا یک مذاکراتی اتفاق بیفتد. مسئولان وقت جمهوری اسلامی سفر میکنند به ژاپن و مذاکرات را انجام میدادند. امریکا تلاش میکند به مذاکرات مورد نظر خود که شاید همان جام زهر است برسد. مذاکرات مستقیم شکل میگیرد و خود ماک فارلین سفر میکند و برای مذاکرات به مهرآباد میآید. بعد گفتمان جدیدی را حضرت امام خمینی (ره) شکل میدهد که یک ایدئولوژی دوقطبی جدید است. به نام اسلام ناب و اسلام امریکایی. امام خمینی (ره) به صراحت در این مقطع این را اعلام میکند. بالای ۳۰ بار در پیامها و نامهها در این زمینه هشدار میدهد. هرجا فرصتی پیش آمد این هشدار را داد. دائم میگفت: خطر اسلام ناب و اسلام امریکایی. خطر سازش. این را امام خمینی (ره) مطرح میکند و بعد از رحلت ایشان هم مورد گفتمان قرار میگیرد. این کارشناس مسائل راهبردی درباره اینکه آیا حضور ایران در محورمقاومت مقوم ما است یا تضعیف کننده، گفت: در نهج البلاغه امیرالمومنین (ع) خطبهای دارد که کلیدی است. میفرمایند ملتی که در خانه خودش با دشمن بجنگد ذلیل است. شاید اول جنگ ذلت بود که عراق وارد خاک ما شد. کشتار و فجایعی که در محدوده خوزستان برای ما رقم زدند خیلی سنگین بود، چون در خانه خود با دشمن میجنگیدیم و آن بازدارندگی را نداشتیم. امریکا امروز سیاست جنگ پیش دستانه انجام میدهد. چیزی که ما خودمان در دینمان داریم به عنوان دکترینهای نظامی مطرح میکنند. یعنی اگر دشمن اصلی ما استکبار باشد و امریکا مسئله اصلی مادر غرب آسیا است طبیعی است که نباید در خانه خودمان بجنگیم و این جبهه و گستره مقاومت باید به زمین دشمن کشیده شود. پورجباری تصریح کرد: امروز اسرائیل در حصر است. خودش را محصور کرده است. اسرائیل که شعار از نیل تا فرات میدهد امروز دور خودش محدوده بستهای دارد و جنگ را به خانه خود کشیده است و ذلت را به منطقه دشمن برده است. این جنبه مفهومی است و جنبه دیگری از نظر کارکردی دارد. ما الان درباره منطق مقاومت صحبت میکنیم. آ. ن. چیزی که در متون دینی و تعبیر خداوند متعال است این است که صرفه با مقاومت است. وی با اشاره به سخنرانی سال گذشته آیت الله خامنهای افزود: مقام معظم رهبری ۱۴ خرداد ماه سال قبل که طبق روال داشتند مکتب امام را بازخوانی میکردند این بار سخنرانی را به مکتب مقاومت اختصاص میدهند. ایشان هم میگویند صرفه با مقاومت است و هزینه با سازش است. آقای حسنی مبارک را در مصر ببینید در اوج تعامل با غرب ببینید چه اتفاقی برایش افتاد و غرب آنجا که باید به دادش میرسید هیچ وقت نرسید؛ بنابراین این تفکری که با تعمل و سازش با غرب گشایشی حاصل میشود عملا با دیدن کشورهای دور و بر خودمان رد میشود. برخی فکر میکنند سید حسن نصرالله مدام با یک تلفن قرمز از مسئولان ایران خط میگیرد / او طبق منطق مقاومت عمل میکند /حاج قاسم سلیمانی چهره اصلی مقاومت بود وی گفت:آیا انقلاب اسلامی اساسا یک انقلاب مداخله گر است در جریان خودش. آیا انقلاب اسلامی در کشوری به اسم سوریه یا یمن مداخله میکند؟ حضرت آقا زمانی چیزی فرمودند. وقتی میتوانی استقلال داشته باشی که در مقابل دشمن بایستی. یمن شیعه ۱۲ امامی نیستند، اما چرا در این جبهه هستند؟ در سوریه تعداد زیادی از علویهای سوری را میبینید که ممکن است از نظر مکتب ایدئولوژی حتی یک فاصلهای با اهل سنت داشته باشند، اما چطور در این جریان حرکت میکنند. حتی در امریکای لاتین جریانهای مقاومت را از این جنس میبینید. جبهه مقاومت منطق مقاومت را القا میکند. اینطور نیست که سید حسن نصر الله در لبنان با یک تلفن قرمز رنگ دائما با مسئولان عالی رتبه ما در تماس باشد. او منطق مقاومت و مدل اسلام ناب را گرفته است و در کشور خودش اجرا میکند. پورجباری اذعان کرد: شما از نیجریه یخ زکزاکی را ببینید. مگر اینجا بودجهای برای او در نظر گرفته شده بود؟! او منطق انقلاب اسلامی را که درخت و شجره طیبه است گرفت و در کشور خودش نهالش را کاشت. مثل یک دانهای است که هر کجا بکاری خودش راهش را میرود. حاج قاسم سلیمانی به عنوان یک الگوی اصلی و چهره اصلی مقاومت هرچه قدر شدت بیشتری با کفار دارد با مردمش بیشتر سازش دارد و میگوید بین مردم خط کشی نکشید. اتفاقی در داخل کشور افتاد که بعد از انقلاب اسلامی بی نظیر بود. برخی تعبیر میکنند تشییع پیکر این شهید بزرگوار بزرگترین تشییع جمهوری اسلامی بود. چون جمعیت در زمام رحلت امام خمینی متمرکز بود و همه امکان حضور نداشتند. ولی چرا با اینکه چند تشییع بود و اتفاق افتاد همه آمدند؟ چون خط کشی نمیبینند در مسئله سردار سلیمانی که برای مثال منتسب به اصولگرا باشد یا اصلاح طلب. او با همه این نسبت را برقرار کرده بود وبنابراین همه آمدند. پورجباری همچنین درباره اینکه ترور سردار سلیمانی چقدر اقدامی حساب شده بوده است، توضیح داد: این طرحی از پیش تعیین شده بود و سالها بود به دنبال این بودند که چنین حادثهای را رقم بزنند، اما اینکه چطور شد که تصمیم گرفتند در چنین مقطعی این کار را بکنند مسئله مهم تری است که باید به آن پرداخت. باید ببینیم چه اتفاقی افتاده است که امروز امریکا به این محاسبه میرسد که اگر بخواهد محور مقاومت را تحت الشعاع قرار دهد با این کار به نتیجه میرسد. باید به عقب برگردیم و اصلا مسئله مذاکره و برجام برای مهار سیاستهای منطقهای ایران بود. تلاش بود بعد از مذاکرات هستهای وارد این حوزهها شوند. به ایران میگفتند باید نرمالایز شوید تغییررفتار بدهید تا بتوانید در این دهکده جهانی زندگی کنید و با کدخدا هم خوب باشید. منطق بحث اینجا بود. وی اذعان کرد: بعد از اینکه ترامپ رییس جمهور امریکامی شود. دستکش مخملی کنار میرود و دست چدنی میآید. یکی با قدرت نرم کار میکند، اما دیگری با قدرت سخت و در نهایت هر دو یکی هستند. اینها از برجام خارج میشوند و ترامپ این را رسما اعلام میکند. گزاره کلیدی این است که آیا شما با مقاومت میتوانی به نتیجه و تعامل برسی یا با مذاکره؟ منطق مذاکره که وارد به سازش کند اینجا تحت الشعاع قرار میگیرد. مذاکره بر سرمقاومت اشتباه است و نه تنها هیچ محصولی ندارد بلکه تحریمها به شکلهای مختلف وارد مدار میشود و تولید فشار میکند. در این مقطع وقتی ترامپ از مذاکرات خارج میشود یکسال یک وقفهای داریم. از ۵ + ۱ یکی منها میشود و با اروپا جلو میرویم. اما یکسال میگذرد و هیچ آبی از اروپا هم برای ما گرم نمیشود. پورجباری یادآور شد: در این شرایط صحبت این میشود که از اینجا به بعد باید این مسئله تغییر کند. اگر قرار است دشمن به ما فشار علمی اقتصادی و فشار جنگ روانی وارد کند و ایجاد شکاف خیابانی کند و اعتراضات خیابانی شکل بگیرد و در نتیجه رفراندوم شکل بگیرد و به تغییر نظام بیانجامد. در این شرایط نظام وارد تولید فشار متفاوتتر از گذشته میشود. اسمش را میگذارند دوران مقاومت فعال. نگاه میکنید حوادثی در منطقه اتفاق میافتد. بندر فجیره یکباره ناامن میشود و حوادثی که رقم میخورد که از آنجا مسیر کاهش ارزش پول ما در مقابل دلار متوقف میشود. حادثه پهباد، حادثه کشتی انگلیسی و همه این حوادث به محور آرامکو ختم میشود. یمنیها وارد مسئله آرامکو شدند و نقشی که اینها داشتند در مورد فجیره خیلی توضیح داده نشده است. وی تاکید کرد: بعد از جنگ تحمیلی که جنگ نفت کشها در سال ۶۴ یا ۶۵ به اوج خود میرسد غرب و کشورهای عربی میگفتند چه کنیم تنگه هرمز از ارزش استراتژیک بیفتد. چرا؟ چون چهار راه انرژی است. این را دور بزنیم. یک خط لوله ۱۷۵ کیلومتری تا بندر فجیره میکشیم تا کشتیها اینجا بارگیری کنند و بروند. اصلا خلیج فارسی که در اختیار سپاه پاسداران است را میخواهیم چه بکنیم. کشتی هایمان میروند از جای دیگر میروند. آن زمان زمزمه این بود که ایران ممکن است تنگه هرمز را ببندد. این پیش بینی آنها رقم نمیخورد. اما پهبادیهای یمنی پمپهایی که نفت به فجیره میبرند را میزنند. یعنی نه نفت پمپاژ میشود نه کشتی میتواند بارگیری کند. یکباره میبینند معادله جدیدی در منطقه رخ داده است. چرا ارزش پول ملی ما رشد میکند؟ امریکا قدرتش در فضا است. شما آن را به چالش کشیدید. به محض رخ دادن حادثه فجیره ۴۸ ساعت بعد حاج قاسم سلیمانی نامش در لیست تروریستی امریکا قرار میگیرد. حاج قاسم امریکا را در تله انداخت/خون او ریشه درخت مقاومت را آبیاری کرد او در ادامه افزود: سپاه پاسداران، نیروی قدس و شخص حاج قاسم سلیمانی در لیست سیاه امریکا قرار گرفتند. مجلس که با همه نقصهایی که دارد مقاومتی عمل میکند. این حوادث تا ارامکو و تا مهر ماه میرود. دشمن میبیند با ظرفیت قدرتهای نیابتی محور مقاومت کار انجام میدهید و جمهوری اسلامی هم با خیال راحت کارش را میکند و اقتصاد بهبود پیدا میکند و آن فشار اقتصادی برمی گردد. حضرت آقا این را سال گذشته گفتند که نه جنگ میشود نه مذاکره. مقاومت میکنیم. اینجا معلوم میشود چرا رهبری میگویند محور مقاومت را قویتر کنید. بعد روی ابعاد مقاومت تاکید میکنند و دوران جدیدی از مقاومت در جمهوری اسلامی در گام چهل انقلاب کلید میخورد. این روند منجر به این میشود که مردم احساس میکنند هرچه مقاومت بهتر رقم میخورد سفره مردم پربارتر میشود. بازار گسترش پیدا میکند. بگومگوها هم کم میشود. اما دشمن تلاش میکندکار جدیدی انجام بدهد. در برخی محافلشان اسمش را گذاشتند کورتاژ مقاومت. فکر میکنند مقاومت در مراحل جنینی است و میتوانند این جنین را سقط کنند. در صورتی که این درخت توانمندی است. پورجباری اذعان کرد: ابتدا بحث عراق میشود و بعد زمزمه ایران. وقتی دستهای نیابتی قطع شوند میرویم ستون این خیمه را میزنیم. حوادث بنزینی که در کشور اتفاق افتاد بهترین بهانهای بود که این اتفاق کلید بخورد. نکته کلیدی اینجاست. مسئلهای را مطرح میکنند. میگویند دیگر باید رفراندوم بگذارید. چهل و یکسال است انقلاب اسلامی مشخص نکرده است که ما با دنیا میخواهیم تقابل کنیم یا تعامل. در این شرایط میگویند باید سراغ اصل ۵۹ قانون اساسی برویم. رفراندوم برگزار کنیم. مردم حرف دارند. از اینجا به بعد هر چیزی که تولید نارضایتی کند و به کف خیابان بیاید میخواهد همه را به سمت این ببرد که میخواهید هزینه مقاومت بدهید یا هزینه سازش. درست است هزینه مقاومت حتی منجر به شهادت حاج قاسم سلیمانی شد، ولی اتفاق میبینیم که صرفه با مقاومت است. حاج قاسم سلیمانی با شهادتش کارش را تمام کرده بود. او محور مقاومتش را شکل داده بود. حتی من خبر دارم که ایشان آخرین روزی که در سوریه بودند گفته بودند ۷ ساعت تمام من میگویم شما بنویسید. یعنی دار نقشه راه ۵ ساله را میگوید. او مثل پدری که وصیت میکند همه چیز را به همرزمانش میگوید. حاج قاسم سلیمانی امریکا را در تله انداخت. درست است که خون او جاری شد، اما ریشه مقاومت مستحکم ترشد. رفراندوم برگزار شد. مردم در خیابانها گفتند چه میخواهند. مقاومت را میخواهند. رفتن داعش از سوریه انتقام خون شهید حججی بود/رفتن امریکا از منطقه انتقام خون سردار شهید سلیمانی پورجباری اظهار کرد: هزینهای که امریکا میدهد و تا به امروز هم داده است این است که امریکا خود را یک قدرت هژمون تک صدایی میداند، اما تا قبل از این درگیرهای نیابتی بود. اما امروز معادلات تغییرکرد و امریکاییها دیگر خواب خوشی در این منطقه نخواهند دید. انتقام شهید حججی این بود که داعش باید از سوریه بیرون برود. معلوم است برای انتقام از خون سردار سلیمانی باید امریکا در یک فرایند از منطقه بیرون برود. البته گاهی شتاب زدگی در برخی صحنههای سیاسی و رسانهای شکل میگیرد، اما این پاسخها گاهی روندی است و یک شبه رقم نمیخورد. اتفاقا بیشترش هم به نظر من نرم است. منطق مکتب دفاعی اسلامی میگوید شما با قدرت نرم به هدفت میرسی. پیامبر اکرم (ص) مکه را فتح کرد بدون اینکه از دماغ کسی خون آمده باشد. پیروزی بدون جنگ یعنی همین. ما درباره اسرائیل هم این فکر را میکنیم. ممکن است اتفاقات کوتاه رخ بدهد، اما درگیر جنگ تمام عیار نخواهیم شد. اسرائیل دیگر نمیتواند به امریکا تکیه کند. تلاش امریکا برای شکست مقاومت است/ زدن ایرباس مثل زدن بمب در هیروشیما بود او توضیح داد: ما مقاومت داشتیم در جریان ۴۰ سال و درست است که اینها در حال رشد بودند، اما مقاومت فعال نداشتیم. ما مقاومت فعال انجام میدهیم امروز این یعنی چه؟ یعنی جاهایی ضربه میخورد و بازمی گردد. ضربه میخورد وبازمی گردد. تا اینکه نتواند آرایش خود را پیدا کند. اینجا نبرد نبرد محاسباتی است و منطقی نمیبینم که نبرد سخت باشد. اینجا جنگ ادارکی و یا شناختی است. میگویند بالاترین مرحله جنگ نرم اخلال دستگاه محاسباتی مسئولین نخبگان و مردم است. البته شروع کل جنگهای دنیا، نبرد اتمی و یا جنگهای ستارگان با این شروع میشود که شما بالاخره میخواهید مقاومت کنید یا کوتاه بیایید و خط سازش را در پیش بگیرید. اینجا مقاومت باید بشکند. در پایان جنگ تحمیلی دشمن چه کرد؟ آمد بحث شیمیایی و زدن ایرباس را انجام داد. چرا، چون مقاومت میشکند و مردم را دچار شوک و بهت میکند. کاری که با ناکازاکی و هیروشیما کرد. وقتی بمب را انداخت یک شوک و بغض روانی در اجتماع ایجاد کرد تا بتواند پایان جنگ را رقم بزند. شاید یک هفته قبل از پایان جنگ زدن ایرباس در همین پازل بود. میگفتند باید چیزی نشان بدهیم که یک موج تزلزل در داخل کشور ایجاد کند. هرچند امام (ره) فرمان داد که کمربندها را ببندید تازه نبرد ما شروع شده است، اما برخی مسئولان محاسباتشان شکست و گفتند صرفه با مقاومت نیست و این اتفاقات میافتد و شد آنچه که شد. رهبری به کشورهای عربی گفتند عراق باید هزینه جنگ را بدهد تا متجاوز بودنش را بپذیرد این کارشناس مسائل راهبردی در ادامه درباره اینکه آیا امروز چهرههای جدیدی به موضوعات منطقه افزوده میشود، توضیح داد: همیشه چهرههایی در منطقه داشتیم مثل پادشاه عمان. حتی ژاپن و یا قطر. اینها کشورهایی در منطقه هستند که به عنوان یک رابط خوب هستند. مثلا شاید بگویند اگر یک کشور اروپایی را بیاوریم دیدها نسبت به او بد است. یک کشور آسیایی را میآوریم. انقلاب اسلامی با این میان داریها البته به جایی نرسیده است و بنابراین اینطور نیست که بگوییم با نقش آفرینی اینها و یا وعده وعیدها اتفاقی بیفتد. بعد از فتح خرمشهر هم کشورهای عربی گفتند ما پولی میدهیم جنگ تمام شود. مثل الان که قطر گرفت پولی میدهم تنشها تمام شد. حضرت آقا آن زمان رییس جمهور بودند. گفتند اگر میخواهید پول بدهید جنگ تمام شود خسارت ما را بدهید ما استقبال میکنیم. اما این پول را باید بدهید عراق به ما بدهد. عراق متجاوز بودنش را بپذیرد. دنیای امروز با وجود امریکا دنیای مذاکره نیست/ باید قدرت بازدارندگی داشته باشیم او همچنین درباره اینکه اگر بازدارندگی دفاعی نداشتیم امروز چه اتفاقی میافتاد، بیان کرد: اصلا بحث توانمندیها دفاعی و آنچه قرآن میگوید که هرچه میتوانید توانمندیهای دفاعی خود را بالا ببرید همین است که در مذاکرات سیاسی و نرمشهای قهرمانانه پشتوانه و توانایی استیفای حقوق ملت را داشته باشی. اگر غرب وارد مذاکرات میشود که اتفاقا درباره همین موضوع با ما وارد گفت: وگو شود، درباره قدرت منطقهای قدرت موشکی نشان دهنده این است که این قدرت است؛ که اگر اینطور نبود با ما مذاکرهای درنمی گرفت. وارد موضوعات دیگری میشوند مثل حقوق بشر. خاکریز منازعه ما تا یک مقطعی مسئله هستهای بود، اما خاکریز امروز ما متاسفانه در موضوع برجام آمد روی موضوع منطقه و توانایی موشکی. بحثهایی درگرفت و گفتند امروز دنیا دنیای مذاکره و موشکها است. امروز میبینیم دنیا اگر دنیایی باشد که صلح و آرامش داشته باشد معلوم است دنیا دنیای مذاکره است. اما وقتی قدرت در دست امریکا است که بیشترین جنگها و کودتاها را رقم زده است باید با قدرت وارد شوی به وبازدارندگی برسی. امروز جمهوری اسلامی به بازدارندگی رسیده است. یعنی اینکه تو میتوانی امریکا را بزنی. اما او نمیتواند تو رابزند. پورجباری گفت: امریکا تا جایی که میتواند تهدید میکند، اما وقتی اولین چک یا سیلی را خورد یکدفعه میبینی معادله اش عوض میشود. آنها گفتند اگر ضربهای به ما بزنید ضربه بدتری میخورید. اما نشد. این اثبات کننده این است که امروز ما بازدارندگی داریم. نه جنگ میکنیم نه مذاکره. قطعا ردپای امریکا در حادثه هواپیمای اوکراینی مشخص خواهد شد او درباه حادثه هواپیمای اوکراینی گفت: بعد از اینکه از حالت هیجانی نسبت به این ماجرا درآمدیم و اهالی فن نسبت به این موضوع منطقی تحلیل کردند مشخص میشود. اما به نظرم این ماجرا مشکوک به نظر میرسد. در صحبتهای فرماندهی هوافضای کشورکه گفتند هشدار موشک کروز داده شده بود شنیدیم. امروز در دنیا جنگ جنگهای تک است. یعنی فناوریهای بالا. ما یک جنگهای تک با امریکا داریم. وقتی ما عین الاسد را میزنیم و هم زمان جنگ الکترونیک میکنیم چرا فکر میکنیم امریکاییها قدرت پاسخگویی را ندارند. آنها شروع کردند و پاسخ الکترونیک دادند و در داخل کشور جنگ روانی ایجاد کردند. در برخی دانشگاهها موتور اعتراضات را نسبت به مقاومت شروع کردند و امید مهار هم دارند؛ بنابراین جنگ الکترونیک شکل گرفته است. اینها باید در دراز مدت بررسی شود، اما قطعا ردپای امریکای جنایتکار در این حوادث به اثبات خواهد رسید. اما به هرحال، چون بحث فنی دارد و امریکاییها میدانند نمیتوانند مقابله مستقیم بکنند و برای هدف قرار دادن پرواز ما حاضر هستند هر جنایتی را انجام بدهند بلکه ایران را وارد به سازش کنند. این تجربه را شاید در زمان جنگ داشتند و فکر میکنند ممکن است از این طریق به نتیجه برسند؛ بنابراین شاید هم خواستند آن را به نوعی شبیه سازی کنند. این در حد گمانه زنی است و نمیتوانم تحلیل قطعی روی این موضوع بدهم. در آینده مشخص خواهد شد. مردم و مسئولان باید این علامت سوالها را داشته باشند تا بعدها حقیقت مشخص شود. حاج قاسم سلیمانی با شهادتش محور مقاومت را تثبیت کرد این کارشناس در پایان گفت: نقش حاج قاسم سلیمانی در این ۲۰ سال گذشته شاید کمتر دیده شده باشد. او در همه صحنهها از مردم حمایت میکند. در سیل در شرایط تحریم آقای ظریف خودش را برای ملت خرج میکند. این نوع نگاه و این دیپلماسی مقاومتی است که میآید سپر بلای شخصیتهای کشور میشود برای انقلاب اسلامی. او در این مقطع داعش را از منطقه دور کرد. محور مقاومت را تثبیت کرد و سعی میکرد دیدگاههای مسئولان را به سمت مقاومت ببرد. موفق هم شد. به نظرم با شهادت او این مسئله تثبیت شد و رفراندوم مقاومتی در بین همه شکل گرفت.