گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو: فرزانه غلامی تبار
«سه کام حبس»، دوباره فیلمی از سامان سالور است که مثل همیشه سعی میکند داستانها و البته فرمهای خاصی را تجربه کند و این را قبلتر هم نشان داده؛ چه با حضور بازیگران ناشناخته و چه معروفهای بازیگری.
«سه کام حبس» او نیز وجه سینماییتری دارد البته این را بیشتر میتوان در ظواهر کار دید یعنی برخی اسامی مثل محسن تنابنده و پریناز ایزدیار که نیمچه جانی هم به فیلم میدهند.
اتفاقا بازیهای الکنی هم ندارند و خیلی زور میزنند که نمای متفاوتی از خودشان نشان دهند؛ همین مساله هم کمی از کرختی قصه فیلم کم میکند اما واقعا فیلمنامه زیادی به در و دیوار میزند تا بخواهد از اعتیاد و روایتی اینچنین حرف بزند.
«سه کام حبس» فیلم سختی است؛ سخت از این بابت که سوژه خوبی دارد، فیلمی با قاببندی سینمایی است، کنش و واکنشهای بازیگری دارد اما در قصهپردازی ضعیف است، واقعا ضعیف. فیلمی که قصه دارد اما قادر به پرداخت درست و درمان نیست، مخاطبش را نهتنها از دیدنش حریصتر نمیکند بلکه حرص او را هم درمیآورد.
حرف زدن از اعتیاد قطعا نیاز به تجویز نسخه ندارد کافی است که از منجلابش گفت و سراغ تصاویری رفت که سیاه و چرک است؛ این را نیز سامان سالور در فیلم و قصهاش روایت میکند ولی قصه جانی ندارد. زیادی سکانسهایش را طول میدهد و نهایت ضرب شتسش همان سکانسهای پایانی است. توقع به هرحال از چنین فیلم و داستانهایی بالاست و براحتی نمیشود زیر بار پذیرش هر اثر سینمای این چنینی رفت.
«سه کام حبس» فیلم با ایدهای است اما این ایده شکل نمیگیرد. زیادی قابهای اضافی دارد و داستان خود را طول میدهد و از فرم یک فیلم سینمایی بیرون میزند.