حامد عسکری شاعر و نویسنده در واکنش به گرانفروشی اقلام بهداشتی ویژه مقابله با کرونا در داروخانهها در روزنامه جامجم نوشت:
گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو؛ حامد عسکری شاعر و نویسنده در واکنش به گرانفروشی اقلام بهداشتی ویژه مقابله با کرونا در داروخانهها در روزنامه جامجم نوشت:
در محلهای که من و خانواده ام زندگی میکنیم، جایی حوالی خیابان انقلاب حدود پنج داروخانه دور و نزدیک وجود دارد. من هم مثل خیلی از شما، جان و سلامت خانواده ام برایم عزیزتر از جان و سلامت شخص خودم است. رفتم برایشان ماسک تهیه کنم. سه تایشان نداشتند. یکی شان بسته بود و یکی شان ماسکهایی را که یک بسته اش حدود ده هزارتومان قیمت داشت، میداد دانه ای۳۰ هزار تومان. بله ماسک معمولی یکبار مصرف دانهای ۳۰ هزار تومان و وقتی گفتم چرا، گفت: حوصله بحث ندارم. نمیخواهید بفرمایید بیرون.
بله با همین صراحت. مایع ضدعفونی کننده دست را هم اگر واحدش شیشه یا بطری یا هرچه باشد را میداد ۲۰۰ هزار تومان. درحالی که قیمت درج شده روی آن حدود ۲۵ هزار تومان بود. این یک اصل اقتصادی است که عرضه و تقاضا ارتباط مستقیم دارند و بالا و پایین شدن هرکدامشان دیگری را الاکلنگی بالا میبرد. ولی وقتی با جان و سلامت سر و کار داریم باید عینک سود بیشتر و منفعت طلبی را کنار گذاشت و با عینک اخلاق و وجدان به قصه نگاه کرد. قصه البته تازگی ندارد. قصه چنان قحطسالی شد اندر دمشق که یاران فراموش کردند عشق است.
یک وقتهایی زمان امتحان پس دادن است. مگر آدم چندبار در زندگی اش اساسی امتحان میشود. مگر چندبار ممکن است یک دوراهی سر راهت قرار بگیرد که تو راه درستش را انتخاب کنی و رستگار شوی. حالا هموطن ماسک فروش من! این صدمیلیون تومان ماسکی که تو انبار کرده بودی و حالا ۳۰ برابر داری میفروشی میکند چیزی حدود سه میلیارد که در جیبت میگذاری یا میریزی اش داخل کارت یا خانه ای، ماشینی، ویلایی چیزی میخری و کیف میکنی و کلاهت را بالای میاندازی و بشکن و بالا میاندازی که به به... ارزشش را دارد یک هموطنت به خاطر تنگدستی اش، به خاطر نداری اش به خاطر جیب خالی اش نتواند ماسک بخرد و ابتلای به کرونا زندگی اش را خدشه دار کند؟ یک خانواده چهارنفره بخواهد روزی یک ماسک هم مصرف کند روزی۱۲۰ هزارتومان فقط هزینه ماسکش میشود و در این روزگار تورم جامعه مان مصیبتی است برای مرد سرپرست خانوار. میدانی رفیق! دنیا مثل سیب است. میچرخد... و توی هر چرخش ممکن است هزار اتفاق بیفتد و هزار باید نباید شود و هزار شاید ممکن شود. هرکسی قطعا اختیار مالش را دارد، ولی این رسم و روش مردمداری نیست...