پوستر سازمان اوج تبلیغی است برای تماشای فیلم خروج در پارکینگ اتوموبیلرانی برج میلاد، آن هم «برای اولین بار در ایران». از موضوع اخلاق در تبلیغات و مقالات سید مرتضی آوینی هم در اینباره بگذریم. فقط یک سوال آیا این طرح برای اولین بار در ایران اجرا میشود؟
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، فاطمه صادقی مقدم؛شاید بزرگترین و جدیترین نظریه پرداز سینمایی ایران را بتوان سید مرتضی آوینی دانست. شهید آوینی در یکی از مقالاتش در کتاب آینه جادو بحث مفصل فلسفی من باب سینمای اسلامی دارد. یکی از سوالات اساسی که او در آن مقاله به آن میپردازد؛ این است که آیا میتوان فرمی را صرف نظر از خاستگاه فرهنگی، ایدهی اختراع و تکنیک آن، جدا کرد و به فرهنگی دیگر برد تا محتوایی کاملا متفاوت را به شکلی که مدنظر ماست در آن ریخت؟ این روزها پوسترهایی از سازمان سینمایی اوج و مجموعهی فرهنگی ماوا در فضای مجازی دست به دست میشوند، که تکتک به سراغ بررسی آنها برویم. گرچه که ایدهی اولیه هردو از یک منشاء سرچشمه میگیرد. پوستر سازمان اوج تبلیغی است برای تماشای فیلم خروج در پارکینگ اتوموبیلرانی برج میلاد، آن هم "برای اولین بار در ایران". از موضوع اخلاق در تبلیغات و مقالات سید مرتضی آوینی هم در اینباره بگذریم. فقط یک سوال آیا این طرح برای اولین بار در ایران اجرا میشود؟ این طرح در واقع همان "درایوین سینما" است که احتمالا در خاطرهی پدران ما موجود است و باید پرسید آیا با وجود ذکر تیتر برای اولین بار، قبل از اجرای طرح، تاریخچه، علل پدید آمدن و همچنین علل از رونق افتادن این سینماها بررسی گردیده؟ "درایوین سینما" اولین بار در سال ۱۹۳۳ در شهر نیوجرسی آمریکا توسط فردی به نام "هالینگزهد" ثبت اختراع شد. عنوان شده که او به خاطر ناراحت بودن مادرش روی صندلیهای سینما تصمیم به این اختراع گرفته. در ابتدا تعداد کمی از این سینماها مورد استقبال قرار گرفت و در آن فیلمهای دسته دوم و بیکیفیتتر یا حتی فیلمهایی که از زمان اکران آن گذشته بود نمایش داده میشدند. علت استقبال دیگران نیز از این سینماها، صندلیهای ناراحت سینماهای قدیم و نزدیک بودن هر فرد به فرد کناری بود. دلیل دیگر خانوادگی نبودن سینماها و نبودن امکان بردن بچهها به سینماها بود. در واقع در این سینماها به راحتی میشد قدم زد و زمانی را با بچهها در سینما سر کرد و سود خوبی هم نصیب بوفه داران میشد. البته که ماشینهای رولز رویس راحت و پهن آمریکایی در این موضوع بیتاثیر نبود. اما در این سینماها خبری از کیفیت سینما وغرق شدن در فیلم نبود و ابتدا حتی صداها نیز به خوبی به ماشینها نمیرسید. اما پس از جنگ جهانی دوم این سینماها به تعداد بیش از چهارهزارتا در دنیا رسیدند چیزی معادل سینماهای تعطیل شده به علت جنگ. دلایلی چون؛ قیمت ارزانتربلیطهای این سینماها، پول کمتری که بابت پخش فیلم میدادند و زمینهای ارزان و رها شدهی خارج از شهر نیز تاثیر به سزایی روی رونق این سینماها داشتند. اما در آمریکا که مستقیما درگیر جنگ نشده بود. این سینماها نمادی از فرهنگ آمریکایی شده بود یا به تعبیری دیگر همان "رویای آمریکایی". باپولهای حسابیای که از این جنگ به جیب زده بود کیفیت "سینماهای اتوموبیلرو" را بالا بردند و برای هر ماشین نیز از یک بلندگوی پرتابل استفاده میشد و البته به مرور از محفلی تفریحی به محلی برای جولان جوانهای خوشگذران تبدیل شده بود. در دههی ۱۹۸۰ به تدریج زمینها گران شد. صندلیهای سینما به صندلیهای پهنتر و بادسته تبدیل شدند و با توجه به کیفیت این سینماها و مشکلاتی از قبیل باران و برف دیگر استفاده از این سینماها به صرفه نبود. در سال ۱۳۳۹ اولین "درایوین سینما" در ایران در تپههای تهرانپارس افتتاح شد. بعد از آن نیز دومین سینمای اتوموبیلرو در جادهی ونک توسط فردی به نام حکاکیان در سال ۱۳۴۸ تاسیس شد که الان به پاساژ آیینهی ونک تبدیل شده است. برخی منابع علت تاسیس دومین درایوین سینما را استقبال از اولین آن میدانند؛ که این سینما در زمینی ۱۴ هزار هکتاری و با هزینه بین ۹۰ میلیون تا ۱۲۰ میلیون در آن سال با طرفیت ۲۳۶ ماشین ساخته شده است. این سینما همچنین کافه تریا و رستوران مجللی که با ماشینهای تزیینی و مبلهای گرانقیمت آراسته شده بود، داشت که صدای پخش فیلم در درون رستوران نیز برای هر میز پخش میشد. همینطور هر ماشین وسایل گرمایشی در زمستان و سیستم پخش صدای مخصوص خود را داشت. برخی علت استقبال از این سینماها در ایران را نبود تهویهی مناسب در تابستان در سینماها میدانند؛ که پس از این موجب ایجاد سینماهای روباز تابستانی در پشتبام سینماها و خیابانها شد؛ و به مرور زمان عدم استقبال از سینما درایوینها در ایران باعث جمع شدن آن شد. اما سوال مهم این است که چه کسانی در آن برهه در ایران ماشین و قابلیت استفاده از این سینماها را داشتند؟ بنظر میرسد این سوال هنوز هم با نسبت کمتری قابل پرسش باشد. در این روزهایی که به واسطهی بیماری کرونا، سینماها تعطیل شده در وهلهی اول بهکارگیری دوبارهی این ایده شاید ایدهی طلایی بنظر برسد، اما پیشینه از رونق افتادگی این سینماها از سویی، نبودن ماشینهای هماندازه در شهرها و از همه مهمتر نداشتن شرایط یکسان از موارد قابل تامل در برخورد با این نوع سینما است، درواقع دلایل رونق گرفتن درایوین سینماها در آمریکا، در فرهنگ ایرانی و شرایط کنونی وجود ندارد. از طرفی دیگر شرایط امروز کرونا نیز تدبیری ویژه میطلبد. برویم سراغ هیئتهای درایوین. بنظر میرسد علاوه برملاحظات پیشین، درمورد مراسمات روضه و هیئتها ملاحظات دقیقتری نیز وجود دارد. مراسم روضه و هیئت همیشه از قابل دسترسترین اتفاقات روزمرهی ما ایرانیان بودهاند. همیشه در هرخانهای و در هر کوی و برزنی هرکسی میتوانست از این مراسمات بهرهای ببرد. خواه پولدار باشد یا بیپول، ماشین داشته باشد یا پیاده در خیابانها و کوچهها جابجا شود؛ اهل روستا باشد یا شهری کوچک یا کلانشهری، چون تهران. حتی در سالهای اخیر اگر مراسماتی، شکل مجللی میگرفتند یا مخصوص عدهی خاصی میشدند؛ مورد نقد قرار میگرفتند. حال که در این روزهای کرونا بیشتر از هر زمان دیگری، اخلاق همدلی ایرانیان و ساختار مدیریتی بسیجی و جهادی پس از انقلاب، به چشم آمده و دوباره از ساختارهای بزرگ مدیریت کلان به ساختارهای کوچک محلی، مساجد محلها، هیئتهای خانگی برای مدیریت بحرانها، تولید ماسک و کمک به مستضعفین و رزمایش مساوات رو آوردهایم. رو آوردن به چنین هیئتی درون ماشینهایی که همدیگر را نمیشناسیم چقدر به ساختار مطلوب جامعهی اسلامی و فرهنگ قدیمی ایرانی نزدیک است؟ از طرفی دیگر کلمهی رویایی سینمای جامعهی اسلامی همواره در سالهای پس از انقلاب مورد بحث و بررسی بوده است. در وضعیت عادی که طبق آمار، در سال ۹۶ فقط ۱۹ درصد مردم به سینما میروند، آیا وقت آن نرسیده که به ساختاری متفاوت برای سینماها بیندیشیم؛ تا سینماها را به محلهها، خانهها، مساجد و هیئاتمان بیاوریم؟ به جای اینکه در این شرایط خاص همهی مردم، دست به ایدهای ببریم که فقط بخشی از مردم شهر تهران که ماشین دارند، آن هم در این شرایط اقتصادی با بلیطی چهلهزار تومانی فیلم سازمان خود را بفروشیم؟ درست بعد از روزهایی که برای همین فیلم رپورتاژ خبری فداکارانهای رفته شد که فیلم را بدون اکران، روانهی شبکههای نمایش خانگی با بلیطی دوازدههزارتومانی کردهاند. درحالیکه در شبکه نمایش خانگی نه از رقابت فروش فیلمهای روی پرده خبری هست و نه از قیمت پخش و سالن سینما. اتفاقا بنظر میرسد فیلم خروج برد خود را در فروش فیلمش بر فیلمهای دیگر و در موقعیت دیگر کردهاست. البته در این سالها، حرکتهای خوبی توسط مجموعههای مختلف به سمت بهرهمندی اکثریت مردم کشور از سینما صورت گرفته است، و در همین دوران کرونا نیز در اعیاد شعبان شاهد حرکتهایی، چون گروه سرود در محلات بودیم. اما از مجموعههایی، چون اوج و ماوا که این روزها ایدهی این درایوین سینماها را دادهاند انتظار بیشتری برای حرکت به این سمت میرود. البته که زمان لازم است تا نتیجهی این اتفاق را ببینیم، اما امید است که این ایده در نظر مدیران این مجموعهها فقط برای رپورتاژ و فروش فیلمی خاص یا زمان محدودی نباشد که پس از آن مطابق تجربههای پیشین از رونق بیفتد؛ و این مجموعهها برای افقهای بلندتر و بهرهمندی و حال خوب اکثریت جامعه به خصوص در این روزها تدابیری داشته باشند. فاطمه صادقی مقدم-دانشجو کارشناسی معماری دانشگاه تهران انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.