دولت امریکا عملکردی را از خود نشان داد که مورد انتقاد اپوزیسیون خارجی ایران و گروههای غربگرا بود. استفاده گسترده از نیروهای نظامی برای سرکوب معترضان و خشونت گسترده پلیس همه را عملاً مبهوت کرد.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، سعید پورملائی هریس؛ *مسیر سقوط و صعود ابرقدرتهای یکی از مباحث جالب و شنیدنی در طول تاریخ است. برخی از مهمترین تاریخدانان و حتی محققانی در حوزه آمار در پی کشف رابطه برخی از پدیدههای تاریخی و سقوط قدرتهای بزرگ بوده اند.
با این حال برخی از نشانهها گاه به قدری واضح است که هیچ کس توانمندی پنهان نگه داشتن آن را دارد و حتی افکار عمومی با سواد سیاسی پایین نیز متوجه ایجاد تغییری محسوس در افزایش و یا کاهش یک قدرت میشوند.
اتفاقاتی که در طول ماههای اخیر در آمریکا روی داده است به روشنی افول قدرت آمریکا را نشان میدهد. مسیری که میتوان نقطه شروع آن را انهدام پهباد آمریکایی بر فراز دریای عمان دانست. زمانی که این پهباد با موشک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سرنگون شد این گمان به وجود آمد که آمریکا پاسخی فوری به این تهدید خواهد، اما نه تنها اتفاقی روی نداد بلکه ترامپ از امکان مذاکره با ایران سخن گفت.
پس از ترور شهید حاج قاسم سلیمانی در نزدیکی فرودگاه بعداد نیز با وجود تهدیدهای مداوم در خصوص پاسخ همه جانبه به ایران، عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای موشک باران پایگاه عین الاسد با هیچ واکنشی از سوی دلت ترامپ روبه رو شد.
این در حالی بود که ایران برای اولین بار یک پایگاه آمریکایی را بعد از بمباران پرل هاربر در جنگ جهانی دوم بمباران میکرد. شاید آن چیزی که زنجیره نشانهها در این باره را تکمیل کرد عدم توانمندی ومدیریتی آمریکا در کنترل بیماری کرونا بود. با وجود این که نشانههای واضحی در خصوص همه گیری بیماری کرونا در آمریکا وجود داشت، اما نظام بهداشتی این کشور در مقابل این تهدید توانمندی هیچ عملیات موثری را نداشت.
موضوع به قدری حاد شد که آمریکا دست به مصادره علنی برخی از ماسک و تجهیزات بهداشتی ساخته شده توسط سایر کشورها زد. هم اکنون با وجود کاهش موج همه گیری کرونا تعداد تلفات در ایالات متحده آمریکا به مرز ۱۳۰ هزار نفر رسیده است که تقریبا در بین تمام کشورهای دنیا نظیری ندارد. به صورت طبیعی بعد از همه گیری کرونا بحران اقتصادی بعد از آن نیز فرا رسید. بحرانی که در طی یک فصل تولید ناخالص ملی آمریکا را به منفی ۲۰ رساند. هم اکنون نیز آمریکا به دنبال تصویب یک بسته محرک یک هزار میلیارد دلاری است تا شاید بتواند اندکی از مشکلات اقتصادی خود را کاهش دهد.
این مشکلات اقتصادی یکی از ریشههای آغاز اعتراضهایی است که به بهانه خشونت نژادی در یک شهر آغاز شد و هم اکنون سرتاسر این کشور را در برگرفته است. گستره وسیع این اعتراضات و طیف مختلف اقشار شرکت کننده در آن نشان میدهد که نظام اقتصادی آمریکا عملا به نهایت شکاف اقتصادی خود رسیده و سبب پایمال شدن کرامت مردم شده است. امری که از مدتها پیش از سوی بسیاری از صاحب نظران اقتصادی و اجتماعی درباره آن هشدار داده شده بود. جالب اینجاست که این ماجرا سبب نوعی بحران هویت در داخلی اپوزویسون نظام جمهوری اسلامی ایران در خارج از مرزها و برخی از غرب گرایان داخلی شده است.
نکته مهم درباره اعتراضات فوق این بود که دولت امریکا دقیقاً همان عملکردی را از خود نشان داد که مورد انتقاد اپوزیسیون خارجی ایران و گروههای غربگرا بود. استفاده گسترده از نیروهای نظامی برای سرکوب معترضان که مورد انتقاد سران پنتاگون قرار گرفت و خشونت گسترده پلیس همه را عملاً مبهوت کرد.
این افراداین گونه وانمود میکردند که نظام آمریکا به عنوان بزرگترین ابرقدرت دنیا بدون هیچ آسیب پذیری به پیش میرود درحالی که حالا شاهد افول کامل آن بودند و این افول سبب شده تا عملا دچار نوعی بحران معنا و یاس شوند. به این ترتیب و در حالی که بدبینترین اعضای اپوزیسیون ایرانی نیز تصور نمیکردند روزی شاهد زیر گرفته شدن معترضان توسط پلیس نیویورک باشند، انتشار گسترده این اخبار سبب شد تمام این اپوزیسیون تبدیل به طرفداران دو آتشه ترامپ شوند.
این مسئله به اندازهای عمیق شد که برخی از آنها وجود نژادپرستی و شکاف نژادی را به طور کامل زیر سؤال بردند. به عنوان مثال احمد باطبی از نیروهای سابق دانشجویی در ایران که حالا به عضوی فعال از شبکه نئوکانهای امریکا تبدیل شده در گفتگو با بی. بی. سی به طور کامل منکر هر گونه خشونت از سوی دولت امریکا شد.
این موضعگیری از سوی سلطنتطلبان هم به وضوح چه در شبکههای اجتماعی و چه در شبکههای تلویزیونی آنان عیان شد. ماجرا آن قدر شور شد که ویکتوریا طهماسبی استاد ایرانی دانشگاه ونکوور در حساب توئیتری خود این موضع ایرانیان اپوزیسیون را غیرقابل باور خواند. در داخل کشور هم برخی از طرفداران مذاکره در ابتدا تلاش کردند تا با سکوت در مقابل این اتفاقات از کنار آن گذر کنند، اما گذشت زمان سبب شد تا آنان نیز به وجود یک بحران جدی در داخل امپراطوری آمریکا اذعان کنند. اتفای که نشان داد برداشته شدن سایه جنگ از روی کشور نیز دروغی بیش نبوده و واشنگتن از ابتدا توانمندی شروع یک جنگ را ندارد. همان گونه که در ماجرای ارسال کشتیها ایران به ونزوئلا نیز نشان داد که توانمندی هیچ اقدامی را علیه منافع کلات جمهوری اسلامی ایران را ندارد.
سعید پورملائی هریس، فعال دانشجویی انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.