مقاله شهید آیت الله مفتح باعنوان «وحدت مسجد و دانشگاه» که در سالهای دهه چهل در نشریه مکتب اسلام چاپ شده است، به خوبی نشان دهنده نوع تفکر و تلاش علمی شهید در زمینه ایجاد این وحدت میباشد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، امروز سالروز شهادت منادی وحدت حوزه علمیه و دانشگاه شهید آیت الله دکتر محمد مفتح است.
شهید محمد مفتح در سال ۱۳۰۷ شمسی در خانوادهای دانشمند و روحانی، دیده به جهان گشود و از ابتدای زندگی تحت تربیت سالم خانوادهای پاک و دانش دوست و علاقهمند به خاندان پیامبر (ص) رشد کرد. دانش طلبی و معنویت، از همان دوران کودکی با جانش عجین شد و تا آخر با او بود. او علم و عمل صالح را از پدری عالم و عامل و مادری پاک دامن و فضیلت پرور آموخت و گام در طریق صلاح و فلاح گذاشت و به دنبال دانش و کردار نیک رفت و راهی به حریم مردان خدا یافت.
شهید مفتح از هفت سالگی راهی مدرسه شد و به تحصیل دروس ابتدایی پرداخت. وی در زمینه ادبیات، از پدر ادیب و شاعرش نیز به فراخور استعدادش بهرهها برد. آیت اللّه آخوند ملاعلی همدانی، رضوان اللّه علیه، از دیگر شخصیتهایی است که جرعههایی از چشمه اندیشه را در کام شهید مفتح ریخت و در تکوین اندیشههای آن شهید سهم بارزی داشت.
هجرت به قم
شهید مفتح پس از آنکه مقدمات علوم عربی، فقه و بخشی از منطق را نزد پدر و استادان حوزه همدان آموخت، در سال ۱۳۲۲ به قم هجرت کرد و در حجرهای محقر در مدرسه دارالشفا اقامت گزید و با جدیت و تلاشی وافر به کسب معارف پرداخت. ذوق سرشار و استعداد عالی به همراه کوشش مداوم و وجود استادانی برجسته موجب شد تا مفتح به صورت تحسین برانگیزی دروس حوزه را فرابگیرد و خود در زمره استادان حوزه قلم داد گردد.
در شرایطی که نمیشد کوچکترین سخنی گفت و کمترین مطلبی نوشت، شهید مفتح نه تنها در مطالب خود و انجمن اسلامی از امام و برنامههای وی سخن میگفت، بلکه اعضا را تقویت میکرد تا با کمال شهامت، نه تنها مقاصد او را تقویت کنند، بلکه نامش را هم در کتابها بگنجانند
در محضر امام
شهید مفتح عرفان و دروس خارج فقه و اصول را در عالیترین سطح نزد رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) آموخت. او علاوه بر رابطه شاگرد و استادی، با امام پیوندی صمیمانه داشت و امام به ایشان علاقه داشتند و در مدتی که امام امت در نجف به سر میبرد وی با رهبر و اسوه خویش ارتباط برقرار کرده بود. پیامی که حضرت امام درباره شهادت مفتح صادر نمودند مبیّن این رابطه است.
عشق شهید مفتح به امام تا آن حد بود که در آن اختناق نظام ستم شاهی، چه در جلسات سخنرانی و چه در برنامههای علمی و پژوهشی، تاکید داشت که نام امام خمینی مطرح شود و خود در مسجد قبا بر سر منبر، نام آن والامقام را بر زبان جاری میکرد. مرحوم مصطفی زمانی در این باره میگوید: «در شرایطی که نمیشد کوچکترین سخنی گفت و کمترین مطلبی نوشت، استاد نه تنها در مطالب خود و انجمن از امام و برنامههای وی سخن میگفت، بلکه اعضا را تقویت میکرد تا با کمال شهامت، نه تنها مقاصد او را تقویت کنند، بلکه نامش را هم در کتابها بگنجانند».
بر کرسی تدریس
دکتر مفتح پس از درک محضر استادان وقت حوزه و کسب معارف اسلامی در سطح عالی، بعد از اندک مدتی خود در زمره استادان معروف حوزه و دانشگاه قرار گرفت. وی به تدریس کتاب منظومه حاج ملأ هادی سبزواری پرداخت و در شرح و توضیح این اثر مطالبی را تحت عنوان «روش اندیشه» نگاشت که در حوزه اشتهار یافت و به این ترتیب خود در ردیف فضلای حوزه علمیه قم قرار گرفت.
شهید مفتح پس از گذراندن دوره دانشگاه، به تدریس در دبیرستانهای قم در رشته معارف دینی پرداخت. ایشان که در این زمان از مدرسان معروف قم به حساب میآمد، با تدریس در دبیرستان و حاضر شدن در بین اقشار فرهنگی به عنوان چهرهای که میتواند به خوبی گروههای روحانی و دانشگاهی و دبیرستانی را پیوند دهد و بین آنان اُنس و الفت برقرار سازد، شناخته شد. وی از همان ابتدای تدریس در دبیرستان دین و دانش قم شروع به روشن نمودن اذهان دانش آموزان نسبت به اوضاع زمان و مسائل سیاسی اجتماعی کرد و در شکلگیری گروههایی برای فعالیت علیه نظام پلید پهلوی مخلصانه و عاشقانه تلاش کرد.
شهید مفتح و کانون اسلامی دانش آموزان
شهید مفتح با همکاری شهید دکتر بهشتی و حضرت آیت اللّه خامنهای برای تقویت پیوند دانش آموزان، فرهنگیان، دانشجویان و روحانیان اقدام به تأسیس «کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان» در قم نمود. مسئولیت مستقیم این حرکت مقدس را شهید مفتح به عهده گرفت. این کانون، اولین مجتمع فعال اسلامی بود که در آن گروههای مختلف جمع میشدند و جلوهای بود از هماهنگی همه قشرهای جامعه بر محور بینش زنده و سازنده اسلامی. مقام معظم رهبری، حضرت آیت اللّه خامنهای در این باره میفرمایند: «سال ۳۹ یا ۴۰ اقدام کردیم برای ایجاد یک کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان در قم و اولین مجمع هماهنگ کننده و نزدیک کننده روحانی و دانشجو که پیوندشان مبارک بود را در آن شهر به وجود آوردیم. روحانی، دانشجو، دانشآموز، [و]فرهنگی در مسجد رضوی قم روزهای جمعه گردهم میآمدند و بحثهای سازنده اسلامی داشتیم با آهنگ اجتماعی …».
مبارزه با خرافات
شهید مفتح مبارزه با عفریت جهل را مهمترین وسیله برای مبارزه با نظام منحوس پهلوی میدانست. او عقیده داشت برای ایجاد تحول در اندیشههای مردم، لازم است آنان را از درّه هولناک نادانی به قله آگاهی رسانید. سلسله مقالاتی که تحت عنوان نقش دانشمندان اسلام در پیشرفت علوم، در مجله مکتب اسلام از سوی استاد نوشته شد، در پی همین مقصود بود. نفرت او از ناآگاهی و خرافات و مسائل موهوم، در نوشتهها و مقالات و سخنرانیهایش به خوبی دیده میشد و گویا رنج آن انسان متفکر از جهل تودهها بیش از ناگواریهای دیگر بود. از نظر ایشان توسعه علم و پیشرفت افکار تأثیر انکارناپذیری در بالا بردن سطح اعتقادات و باورهای دینی مردم دارد. او میگفت: «پارهای از خرافات و افکار بی اساس، چون پردهای چهره نورانی حقایق اسلام را میپوشاند و حربه برندهای به دست دشمنان و غارتگران سرمایههای مادی و معنوی مسلمین میدهد».
در سنگر تبلیغ
شهید مفتح با آنکه از برجستهترین استادان حوزه و دانشگاه، و در این دو پایگاه حسّاس به تدریس مشغول بود، هیچ گاه امر مقدس تبلیغ را فراموش نکرد و از ارشاد جوانان چشم نپوشید. او همواره به وعظ و ارشاد و تبلیغ در نقاط گوناگون کشور به ویژه در ایام محرم و صفر و رمضان میپرداخت و با مطالب و سخنانی شیوا و در عین حال محکم و ژرف، آگاهیهای دینی مردم را ارتقا میداد. او حتی در ایام تبعید در زاهدان از سخنرانی و برنامه وعظ و ارشاد مردم غافل نبود. ایشان از همان آغاز، مسافرتهای تبلیغی خود را به منبرهای افشاگرانه و روشنگرانه تبدیل ساخته بود؛ سخنرانیهایی که به لحاظ اثر عمیق و وسیعی که در اذهان و افکار مردم مینهاد و ادامه آن برای دستگاه سفاک پهلوی خطرناک بود، بارها از سوی ساواک تعطیل شد.
در راه خدمت به اسلام و مسلمین
شهید مفتح از بزرگ مردانی است که لحظهای در راه خدمت به اسلام و مسلمین و احیای معارف تشیع آسوده نمینشست و در سنگرهای گوناگونِ تبلیغ، تدریس و مبارزه، حضوری فعال و چشم گیر داشت. بر همین اساس است که مقام معظم رهبری حضرت آیت اللّه خامنهای، مدظله العالی، در بخش از سخنان خود در همایش وحدت حوزه و دانشگاه در آذرماه سال ۱۳۶۴، وی را چنین معرفی کرد: «شهید مفتح یکی از مظاهر فرهنگی بود که اسلام را در مرحله عمل به فردها، زاویهها و خلوتها محدود نمیکرد. اسلام را باهمان شمول و همه جانبه بودنش در اعتقاد و عمل [و]در معرفت [و]تحقیق میفهمید و به دنبال آن تلاش میکرد. شهید مفتح در زندگی اش کم نمود و کم تظاهر، امّا پرتحرک بود …».
روحانی افشاگر
شهید مفتح از شاگردان حضرت امام خمینی به شمار میرود. او علاوه بر آنکه در محضر مبارک حضرت امام خمینی (ره) اندیشههای علمی خود را صفا داد و از چشمه پرفیض آن روح قدسی جرعههایی از حکمت، عرفان و فقه نوشید، در پرتو افکار تابناک امام راحل، ستیز با استبداد و نفی هرگونه ستم را از مهمترین برنامههای خود قرار داد و در این راه هیچ گونه هراسی به دل راه نداد. هرچه شب پرستان کوردل، محیط فعالیت را برایش تنگ میکردند و او را از سنگری محروم مینمودند، به عرصه دیگری میشتافت و، چون آذرخش، کویر جهل انسانها را روشن میکرد و آنان را از خواب غفلت بیدار مینمود. در سخنرانیها، مقالات، برخوردهای خصوصی و عمومی کلاسهای درس، افراد را نسبت به فجایع جهان اسلام که ارمغان استعمار است آگاه میساخت و فساد و تباهی اعوان استبداد را برملا میکرد.
قطعنامه اولین راهپیمایی روز قدس را در سال ۱۳۵۸ شهید آیت الله دکتر مفتح نگاشت.
در اندیشه جهان اسلام و فلسطین
شهید دکتر مفتح افزون بر مبارزه با نظام شاه و اهتمام به برنامههای تبلیغی و ارشادی، به مسائل جهان اسلام توجهی خاص داشت. یکی از مسائلی که ذهن این متفکر را به خود مشغول داشته و آزار میداد، ضایعه اسفناک اشغال سرزمین اسلامی فلسطین به دست غاصبان اسرائیلی بود. او اعتقاد داشت: «در شناسایی اسرائیل، هم غرب کمک کرد و هم شرق. دولتهای شرقی و غربی هر دو اسرائیل را به رسمیت شناختند تا پایگاهی در داخل کشورهای اسلامی داشته باشند؛ برای اینکه مسلمانها نتوانند قد علم کنند». آری، شهید مفتح هیچ گاه از وضع فلسطین غافل نبود و وقتی امام خمینی (ره) آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را به عنوان روز قدس و همبستگی با مسلمانانِ فلسطین اعلام نمود، در پی برپایی اولین راه پیمایی باشکوه روز قدس، از خود تلاشی در خور تحسین نشان داد. قطعنامه راهپیمایی روز قدس را در سال ۱۳۵۸ این عالم فاضل و دردمند نگاشت.
در اندیشه شیعیان مظلوم لبنان
هنگامی که نظام اشغالگر قدس در طی جنگهای داخلی لبنان به سرکوبی شیعیان لبنان و فلسطینیهای مقیم این کشور پرداخته بود، استاد شهید دکتر مفتح طبق برنامهای منظم و اصولی و با همکاری دیگر یاران هم فکر خود، اقدام به جمعآوری کمکهای مالی برای آوارگان این تهاجم وحشیانه کرد. دکتر مفتح وقتی از نزدیک اوضاع شیعیان محروم و مظلوم لبنان را بررسی نمود، احساس کرد که فقر فرهنگی و ناتوانی از شناخت معارف اسلامی، از مشکلات اصلی شیعیان آنجاست. بدین منظور طرحی تدارک دیده بود تا به وسیله آن با همکاری امام موسی صدر و شهید دکتر چمران یک مجتمع اسلامی فرهنگی در لبنان تأسیس نماید؛ که متأسفانه این کار با شهادت وی نیمه تمام باقی ماند.
در سنگر دانشگاه
اندیشمند شهید، آیت اللّه دکتر مفتح، از جمله عالمان آگاهی بود که با کوله باری از معرفت و معنویت که در حوزه مقدسه قم کسب کرده بود مسئولیت عظیم گسترش فرهنگ اسلامی را در دانشگاهها و سایر نهادهای مشابه به عهده گرفت و ضمن مقاومت در مقابل فرهنگهای بیگانه، با بیدار ساختن نسل جوان کمک بزرگی به آماده سازی آنان کرد. او میدانست تا اساس ذهنی و فرهنگی یک پدیده سیاسی و اجتماعی ویران نشود، هرگز نمیتوان با مبارزات ظاهری و فرعی آن را از بین برد. بدین ترتیب این عالم روشن ضمیر با هجرت به تهران و نفوذ در دانشگاه توانست اندوختههای گران بهای خویش را در رگ اندیشه دانشگاه تزریق کند و ارزشهای معنوی و باورهای دینی را در بین جوانان دانشگاهی احیا نماید و بذر ایمان و آگاهی را در روح مستعد آنان بکارد.
تألیفات شهید مفتح
با وجود آنکه دکتر مفتح در سنگرهای متفاوت مشغول مبارزه با نظام شاه بود و در سطح حوزه و دانشگاه تدریس مینمود، از پرداختن به کارهای پژوهشی و تألیفات غافل نبود و نگاشتههای ارزشمندی به صورت تألیف و ترجمه از ایشان به یادگار مانده است که برخی از آنها عبارتند از: ترجمه تفسیر مجمعالبیان، حاشیه بر اسفار ملاصدرا، روش اندیشه، حکمت الهی و نهجالبلاغه، آیات اصول اعتقادی قرآن، و نقش دانشمندان اسلام در پیشرفت علوم. این آثار هر یک در سطح خود کم نظیر بوده و برای دانش پژوهان معارف اسلامی قابل استفاده میباشند.
غروب خونین
در صبح روز ۲۷ آذر ۱۳۵۸ شمسی در مقابل دانشگاه الهیات تهران، گروهک تروریستی فرقان آیت اللّه مفتح را هدف چندین گلوله قرار دادند و او را به شهادت رساندند. آنان اندیشمندی را ترور کردند که اسلحهای جز قلم و سخن نداشت و کسی را به شهادت رساندند که غروبش جز موج خشمآگین و انزجار امت مسلمان نتیجهای نداشت و از برکت خونش تحرکی تازه در اندیشه و باور امت اسلام به وجود آمد.