کار، علاوه بر منبع کسب درآمد بودن، به افراد هویت اجتماعی میبخشد، آنها را متعهد، مسئولیت پذیر و باتجربه می کند و پیش نیاز ازدواج محسوب میشود.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو، فاطمه محمودی- جلوی دکهی روزنامه فروشی میایستد. روزنامهها را میخرد. روی نیمکت پارک مینشیند و نیازمندیها را نگاه میکند، به کار فکر میکند و به این که اگر پیدا نکند چه میشود؟ دلش آرام نمیگیرد که بیست و اندی سال داشته باشد، اما در جواب سوال "چکاره ای" بگوید هیچ. اگر بگوید هیچ کاره است سیل نگاههای معنا دار دیگران او را با خودش میبرد. نگاههایی که میگویند تو هویت اجتماعی نداری، اگر کار نداشته باشی چطور میخواهی ازدواج کنی و اصلا چه کسی به تو زن میدهد؟
این وضعیت خیلی از جوانان است. طبق آخرین آمار ۲۶ درصد از جوانان ١٥ تا ٢٤ ساله بیکار بودهاند و بررسی نرخ بیکاری گروه سنی ١٨ تا ٣٥ ساله نیز نشان میدهد که در سال ١٣٩٨، ١٧,٩ درصد از جمعیت فعال این گروه سنی بیکار بودهاند.
اشتغال؛ بخش معنا دار زندگی جوانان
محمد امیرپناهی، عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو در مورد جایگاه کار در زندگی جوانان میگوید: «کار را نباید فقط به عنوان یک پدیده اقتصادی و کسب در آمد نگاه کنیم. وجه مهمتر آن کسب هویت اجتماعی است؛ یعنی افراد با کارشان شناخته میشوند. کار، افراد را به جامعه بزرگتر پیوند میزند وبرای آنها هویت میآفریند. جامعه شناسان مهم مثل دورکیم بر این مسئله تاکید دارند که انجمنهای حرفهای جایی هستند که اخلاق حرفهای افراد در آنجا شکل میگیرد؛ به عبارتی تعهد مدنی، اخلاق حرفهای و نظام ارزشی و هنجاری برای افراد در اصناف حرفهای و جاهایی که افراد فعالیت حرفهای خود را شروع میکنند شکل میگیرد. درنتیجه هم دختران و هم پسران با داشتن شغل فقط کسب درآمد نمیکنند بلکه دارای هویت اجتماعی میشوند و فقدان کار آنها را از این بخش مهم زندگی اجتماعی یعنی هویت، انسجام اجتماعی و پیوند به جامعه بزرگتر محروم میکند. پس در سیاستگذاریهای اجتماعی باید به مسئله اشتغال نه فقط به عنوان یک پدیده اقتصادی بلکه اجتماعی نگاه شود که چقدر داشتن شغل میتواند حس مسئولیت پذیری، هویت اجتماعی، تعهد و ... را در جوانان افزایش دهد.»
از طرفی بیکاری را میتوان با جرم، آسیب پذیری روانی و اجتماعی برابر دانست و بی شک همهی اینها در تاخیر ازدواج جوانان موثر است.
بیکاری چه بر سر ازدواج جوانان میآورد؟
در جامعه ما، اشتغال به عنوان مهمترین پیش شرط ازدواج محسوب میشود. شرایط برای ازدواجهای بیشتر وقتی فراهم میشود که تاخیر در ازدواج مردان ناشی از فشارهای مالی و اقتصادی نباشد. ثبات اقتصادی و درآمدی درمیان مردان مجرد جوان عامل بسیار مهمی در افزایش فراوانی ازدواج خواهد بود. مطالعات نشان میدهد که ۹۰ درصد جوانان دختر و پسر مجرد معتقدند تا زمانی که پسران شغل دائم نداشته و امکانات مالی مناسبی ندارند نباید ازدواج کنند. طبق پژوهشهای صورت گرفته پسران اصلیترین دلیل تاخیر در ازدواج خود را نداشتن شغل میدانند و دختران نیز شغل داشتن پسر را از معیارهای اصلی خود برای ازدواج به شمار میآورند. در مقوله پیوند بیکاری و تاخیر ازدواج جوانان، نظریهی اجتناب از خطر به میان میآید این نظریه انگیزههای افراد را در چارچوب اقتصادی تبیین میکند و مدعی است افراد زمانی که در شرایط ناامنی اقتصادی قرار دارند و عدم قطعیت بالایی دارند از ریسکهای غیرضروری زندگی شان اجتناب میکنند. حتی اگر جوانان تمایل به ازدواج به هنگام داشته باشند، در شرایط بیکاری و ناامنی اقتصادی ازدواج را ریسک میدانند.
علاوه بر نیازهای مالی که برای تشکیل زندگی ضروری ست، جوانان ترجیح میدهند در شرایطی ازدواج کنند که از نظر اجتماعی موقعیت مناسبی داشته باشند. اگر کار را یک عامل هویت بخش به افراد بدانیم پس میتوان گفت پسران مادامی که به هویت اجتماعی مناسبی دست نیافته باشند جسارت قدم برداشتن در راه تشکیل خانواده را ندارند و دختران نیز اغلب چنین شرایطی را نخواهند پذیرفت.
برای روشن شدن این مطالب میتوان نگاهی به گذشته انداخت؛ در سالهایی که نرخ بیکاری در پایینترین حد خود بوده است، میانگین سن ازدواج جوانان نیز نسبت به سایر سالها کمتر بوده. از طرفی در سال ۱۳۹۵ نرخ بیکاری در کشور ۱۲.۴ و میانگین سن ازدواج پسران ۲۷.۴ بوده است که این آمارها نسبت به سرشماری سالهای قبل از آن بیشتر است.
کار جوانان دست کیست؟
امیرپناهی مفهوم جوانی را محصول روابط قدرت میداند و معتقد است: «این جوانان نیستند که خودشان را به عنوان موضوعی که باید وارد سیاستگذاریها بشود یا مورد توجه و مداخله دولتها قرار بگیرد تبدیل به مسئله میکنند.کسانی غیر از جوانان در مورد جوانی، نیازها و خواستهای متناظر با پدیده گفتارهایی را مطرح میکنند و آن را تعریف و تفسیر میکنند.
جوانان کنشگران اصلی این عرصه نیستند، کسانی هستند که دیگرانی در مورد آنها تصمیم میگیرند که ممکن است هیچ فهم درست و درک واقع بینانهای از دنیای جوانان نداشته باشند و این نگاه میتواند برگرفته از ترسها و نگرانیهایی باشد که هر متولی نظم و امنیت اجتماعی از جمله دولتها به آن میاندیشند و تصمیم میگیرند تا به نحوی از انحا پدیدهی جوانی را مدیریت کنند. جوانان عمدتا در این تعریفها و گفتار ها، خلق و بازتولید میشوند. یک نقصان اساسی در کشور ما وجود دارد و آن این است که در گفتار سیاستمداران و دولتمردان یک سری صحبتها و همایشهای جذاب در باب جوان وجوانی وجود دارد، اما در عمل اتفاق خاصی نمیافتد و جوانان چندان در اداره جامعه مجال حضور پیدا نمیکنند و مشارکت آنها در ابعاد و عرصههای مختلف جذب نمیشود. در جوامع اگر جوانی به مثابه یک گنجینه با ارزش و توانمند برای ساختن و آبادانی کشور تعریف شود درنتیجه برای اینکه این ظرفیت بارورو و تقویت شود، مهارتها و فرصتهای لازم به آنها داده خواهد شد؛ و به همین سان اگر جوانی به مثابه یک نیروی احساسی هیجانی و مخل نظم اجتماعی در نظر گرفته شود در نتیجه سیاستهایی که دولتها اتخاذ خواهند کرد سیاستهای معطوف به کنترل و محدود سازی در عرصههای مختنلف خواهد بود پس این منظرگاه به ما کمک خواهد کرد که بتوانیم تشخیص دهیم این گرهها و مسایلی که پیش روی جوانان درون کشورهای مختلف وجود دارد از کجا نشئت میگیرد؟»
مهارت افزایی گام اول در کاهش بیکاری و افزایش ازدواج
این جامعه شناس تشخیص درست نیازهای جوانان و برنامه ریزی برای آماده کردن آنها به بازار کار را شاه کلید قفل کاهش بیکاری میداند و در این مورد میگوید: «امروزه از مفهومی به نام نیروی کار خودبرنامه ریز صحبت میشود یعنی یک نیروی کاری که مدام در حال به روز کردن دانشها و مهارتهای خویش است؛ چون دنیایی که در آن قرار داریم دنیای به سرعت در حال تغییری است و مهارت پارسال و دیروز ما ممکن است به درد امسال و امروز ما نخورد و در این دنیا جوانان میبایست به مهارتهای به روز مجهز شوند تا بتوانند آمادگی حضور در این جهان را پیدا کنند و این وظیفهی دولتهاست که چنین شرایطی را فراهم کنند. اگر دانشگاهها و نظامهای آموزش بخشهای مختلفی که درگیر این فرایند هستند نقش خود را به درستی ایفا نکنند آن وقت جوانانی تهی از مهارت داریم که فقط از نیروی جوانی برخوردارند. در حال حاضر نه دانشگاه این مهارتهای لازم را به جوانان میدهد و نه بخش خصوصی که البته این فرایند گران است و هر کسی نمیتواند برای افزایش دانش خود اقدام کند. اینجا وظیفه دولتها رقم میخورد که نظام آموزشی را به سمتی هدایت کند که بیشترین تاثیر را در زمینه افزایش مهارتها و دانش جوانان داشته باشند. حتی میبینیم مسئله کمبود مهارت افزایی نه تنها در قلمرو حرفه و بازارکار بلکه در بخشهای دیگر زندگی جوانان هم خودش را نشان میدهد. بسیاری از جوانان ما حتی آمادگی و مهارتهای اجتماعی، شهروندی، فرهنگی و ... را ندارند. آمادگی ورود به زندگی مشترک را هم کمتر در خودشان میبینند این نشان میدهد که نظام اجتماعی، آموزشی و ... که میبایست بخشهای مختلف جامعه را برای انتقال این دانشها و آماده کردن نیروی جوان بسیج کند با ضعفهای اساسی مواجه است.»
گام دوم؛ فرصت نقش آفرینی
باید توجه داشت که جوانان پس از مهارت آموزی باید بتوانند مهارت خود را به میدان عمل بیاورند؛ درغیراین صورت هرچه رشته اند پنبه میشود امیرپناهی در این مورد مهارت افزایی را آغاز کار میداند؛ چرا که اگر این جوانان آموزش دیده و دارای مهارت فرصت لازم برای ورود به قلمروهای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را پیدا نکنند در واقع هیچ کاری انجام نشده است. ایشان میگویند: «در بسیاری از کشورهای دنیا سیاستهای مختلفی به کار گرفته شده برای اینکه جوانان وارد فعالیتهای اجتماعی داوطلبانه و عامالمنفعه شوند و خودشان را محک بزنند؛ با عضویت درگروهها و انجمنهای مختلف کار جمعی را یاد بگیرند و از آن طریق با بدنه جامعه اتصال پیدا کنند و تعلق خاطر بیشتر و مسئولیت پذیری اجتماعی در آنها نهادینه شود.
این عرصه خیلی مهم است که آمادگی پذیرش جوانان را فراهم گردد و باید در سیاستگذاریهای کلان کشور به صورت جدی به آن پرداخته شود. ما نهتنها در حوزه آموزش و مهارت آموزی دارای نقصهای جدی هستیم بلکه حتی فضای لازم برای نقش آفرینی جوانان را فراهم نکردیم و حتی خود بزرگسالانی که مفهوم جوانی را برساخت کرده اند در عرصههای مختلف اجازه کنشگری به جوانان نمیدهند. تحقیقات زیادی انجام گرفته و نشان داده است که هر جا نوجوانان و جوانان فرصت برای کار داشته اند بسیار در زندگی خود موفق بودهاند. فرصت دادن به جوانان برای آزمودن خود و پرورش استعدادهای آنها اهمیت دارد این میتواند جوانان را به مسئلهی تعهد و مسئولیت پذیری اجتماعی و احساس دین به یک جامعه بزرگتر برای ساختن بهتر آن پیوند بزند.»
ازدواج به هنگام امر مهمی ست که باید مورد توجه مسئولین کشور قرار بگیرد و موانع آن از پیش پای جوانان برداشته شود. با حل مشکلات مربوط به اشتغال، جوانان خود را برای تشکیل خانواده آمادهتر میبینند. مسئله مهارت آموزی و پس از آن میدان دادن به جوانان برای فعالیت از جنبههای مختلف بر زندگی، کار و ازدواج جوانان تاثیر میگذارد. جوانی که تجربه اشتغال و کار در اجتماع را داشته از نظر مسئولیتپذیری، تعهد و مدیریت، بیشتر از سایرین توانایی تشکیل خانواده را دارد.
مثلا وام طرح جدیدشون خیلی عاقلانه هست؟! محدودیت سنی ایجاد کردن. کسی که توی سن بالای ۲۵ سال ازدواج کرده لابد مشکل معیشت داشته باید محروم بشه؟ بعد وقتی تو آمار ازدواج سن را بالای ۳۰ نشان میدهد باید سقف ۲۵سال بزاری و همه را بسوزانی؟ طرح هایی که فقط برای این است که بگویند ما کاری کردیم ولی واقعی نیست
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.