فضا و محیط اشتغال بانوان با توجه به وظایف و نقش آن ها، نیازمند تعریف و مدل صحیح و مطلوب است. دادی که سالهاست فعالین و صاحب نظران بر سر دولتها و مسئولان میزنند، اما انگار این صدا شنیده نمیشود و مطالبات و اقدامات به نتیجه درستی نمیرسد.
خادمی در این باره میگوید: طبق قانون، در بخشهای خصوصی و دولتی اشارهای به استخدام و بکار گیری بانوان مجرد یا متاهل نشده است و در هیچ ردیف شغلی شرایط این چنینی تعریف نمیشود. اما امروزه گزینش بستگی به رویکرد سیاستگذارانه مجموعههایی دارد که افراد را استخدام میکنند. عموماً مشاغل خصوصی و کارفرمایان در چنین شغل هایی، تمایل به استخدام دختران مجرد دارند. چراکه آنان را نیرویی با دغدغه حداقلی و روابطی آزادانهتر نسبت به فرد متأهل تصور میکنند، مسئلهای که در بسیاری از موارد همچون مشاغل آزاد و فروشندگی و... دیده میشود. درواقع نگاه جنسیتی به زنان موجب میشود، نیروی مناسبی برای بخشهای غیر رسمی شناخته شوند تا علاوه بر در نظر گرفتن حقوق کم و ساعات کاری طولانی برای آن ها، در جهت جذب مشتری و فروش بیشتر کالا به کار گرفته شوند. مسائلی که ابتدا درغرب و سپس همه دنیا را فراگرفته است و هیچ قانونی در جهت نقض آن وجود ندارد. اما این نکته به مرور زمان تبدیل به فرهنگ خواهد شد و تبعاتی را در پی خواهد داشت.
تصویر واضحی است که بین مشاغل مردان و زنان باید تفاوتهایی وجود داشته باشد. مسئلهای که باید وابسته به اقتضائات جنس مرد و زن باشد و ارزش گذاری بر مبنای کار بهتر و بدتر و یا مسائل حقوقی صورت نگیرد. درواقع محیط شغلی و مدل آن باید به گونهای باشد که اگر بانوان بر حسب علاقه یا به هر دلیلی به دنیای اشتغال پای میگذارد، به وظایف مهم دیگرشان آسیبی نرسد. علاوه بر آن شأن زنان نیز حفظ شود. به این معنا که شغلهای دسته پایین و کاذب را برای زنان در نظر نگیرند. همچنین در ردههای شغلی زنان و مردان در مقابل یکدیگر قرار نگیرند و تقابل آن ها نباید بر حسب ساعت کاری، حقوق و مزایا باشد بلکه کارفرمایان باید به توانایی فردی آنها توجه ویژه ای داشته باشند و در رده های شغلی شایستهسالاری صورت بگیرد.
خادمی درباره عملکرد دولت ها و مسئولان اظهار میکند: طی سالهای گذشته، همه دولتها و مسئولان تمرکز به برساخت گرایی مسائل زنان داشته اند. به این معناکه به مسائل حقیقی زنان که مخاطب آنها عموم بانوان جامعه است، نمیپردازند. معمولا به دنبال سوژههای خاص و عملاً محدود همچون ورود زنان به ورزشگاه، دوچرخه سواری بانوان، سبک زندگی، پستهای مدیریتی، تفریح و سرگرمی و... هستند. باید بدانیم که ۷۰ تا ۸۰ درصد زنان در کشور، بانوان خانه دار هستند و باید به صورت ویژه مسائل شناسایی و حل شود. مسئله و میراثی که از دولتی به دولت دیگر، دست به دست میشود. اما غفلتی که صورت گرفته باعث شده دختران دهه ۷۰، ۸۰ و ۹۰ تمایلی به پذیرش نقش در خانه و خانواده نداشته باشد. چراکه احساس کرامت و ارزش در وجود او نهادینه نشده و تصور میکند اگر وارد نهاد خانواده بشوند، هویت آنها به رسمیت شناخته نمیشود.
حتی امنیت روانی و چیزای دیگه