گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- رعنا مقیسه؛ شعر هرچند در ایران و بهتر در میان فارسی زبانان پررنگ و پابرجا و موثر بوده و حتی از جدیترین سلاحها برای مبارزهی اجتماعی و قیام علیه ظلم به حساب میآمده (البته که هنوز هم میاید) اما جشنواره شعر فجر که نام مهمترین رویداد شعر کشور را هم به دوش میکشد در چند سال اخیر از خنثیترین و بیتاثیرترین رویدادهای هنری کشور بوده است.
جشنوارهای که در سکوت آغاز میشود و در سکوت به پایان میرسد. نه از اخبار داغ رسانهها در طول جشنواره خبری هست و نه از برگزاری پرشور جشنواره در میان اهالی شعر و ادبیات. همهچیز در یک حالت خنثی و خاموش.
جشنواره شعر فجر البته در پانزده سالی که از آغازش میگذرد، سالهای درخشانی را پشت سر گذاشته است. سالهایی که با دبیری بزرگان شعر و ادب ایران، جشنواره شور و حالی را در اهالی ادبیات ایران ایجاد میکرد. دورههای ابتدایی جشنواره که با دبیری شاعران نامداری مثل علیرضا قزوه و علی معلم دامغانی برگزار میشد و در میان برگزیدگانش نام کسانی چون مهدی اخوان ثالث، قیصر امینپور، سیدحسن حسینی، ابوالفضل زرویی نصرآباد، حسین منزوی، بیژن ترقی، علی معلم دامغانی، طاهره صفارزاده و ... به چشم میخورد.
یادآوری سال های ابتدایی جشنواره شعر فجر این سوال را در ذهن ایجاد میکند که چرا این جشنواره جوان در سالهای ابتدایی دومین دهه خود به وضعی دچار شده که در سکوت برگزار میشود و نه تنها توانایی جریان سازی در شعر کشور را ندارد که در بین شاعران به نام کشور نیز از اعتبار بالایی برخوردار نیست. با شرایط کنونی از جنبه بین المللی جشنواره نیز باید چشم پوشی کنیم. جشنواره ای که به گفته یکی از شاعران تا جنجالی درباره آن اتفاق نیوفتد حتی شعرا نیز از برگزاری آن با خبر نمیشوند!
جشنواره پانزدهم هم با انتخاب دبیر علمی خبرساز شد و البته صدای اعتراض شاعران را بلند کرد. انتخاب مریم جلالی به عنوان دبیر علمی جشنواره در حالی صورت گرفت که بسیاری از شاعران معتقد بودند دبیر علمی جشنواره شعر فجر باید حداقل در بین شاعران مطرح کشور شناخته شده باشد. همین موضوع باعث شد تا جشنواره امسال سوت و کورتر از سالهای پیش و بدون حضور برخی از شاعران مطرح کشور که در اعتراض به این انتخاب از حضور در جشنواره انصراف دادند برگزار شود.
شاعران مسائل مختلفی را دلیل رسیدن جشنواره شعر فجر به روال کنونی میدانند. بسته بودن و محدودیت برگزار کنندگان جشنواره در سالهای اخیر یکی از دلایلی است که شاعران به آن اشاره میکنند. آرش شفاعی شاعر، روزنامهنگار و عضو هیئت داوران بخش ویژه چهاردهمین جشنواره شعر «فجر» با بیان اینکه ما به عنوان شاعران کشور یکدفعه با این مواجه میشویم که تصمیم آقای وزیر در این مورد بر این بوده و معمولا هم در اینجور انتخابها هیئت علمی و هیئت داوران تکراری انتخاب و هر سال هم تکرار میشوند به ایسنا گفت: «ایرادی که وجود دارد، اصلا روند انتخاب دبیر و اعضای هیئت علمی جشنواره شعر «فجر» بهتر است که اینقدر پشت صحنهای، غیردموکراتیک و فقط براساس تشریف وزیر و مشاورانش نباشد؛ یعنی در این حوزه از شاعران، اهالی ادبیات، منتقدان و تشکلهای ادبی و شعری نظرسنجی یا نظرخواهی شود.»
محمود حبیبی کسبی شاعر و پژوهشگر ادبی هم در گفتگو با ایسنا در همین باره گفت:« فقط اسم محل برگزاری تغییر کرده اما آدمها اغلب همانها هستند. همان تیم و همان تفکر برگزارکننده جشنواره است و آنچنان دچار تحول ویژه در برگزاری جشنواره امسال هم نیستیم. همان تیم بستهای که در آن چهار، پنج سال اخیر برگزارکننده جشنواره بوده و اصرار عجیب و غریبی بر مخفی، پنهان و بیسروصدا برگزار کردن جشنواره داشتند، امسال هم هستند و ظاهرا همان برنامه را به شکل شدیدتر دارند و پیش میبرند.»
آرش شفاعی دلایل دیگر روال کنونی را اینطور بیان میکند:« معمولا هم در اینجور انتخابها هیئت علمی و هیئت داوران تکراری انتخاب و هر سال هم تکرار میشوند. این جشنواره شعر «فجر» را کمکم به این سمت میبرد که قابل پیشبینی میشود و دایره انتخابها و افرادی که در این جشنواره دخیل هستند هم کوچکتر میشود. در حالی که اتفاقا باید این روند جوری شود که همه مراحل آن، یعنی حتی مرحله انتخاب هیئت علمی، هیئت داوران و دبیران با مشارکت طیفهای بیشتری از افراد درگیر در ادبیات اتفاق بیفتد تا اینکه بعد از حکم وزیر تازه از آن انتقاد شود.
شفاعی با بیان اینکه از طرفی وزارت ارشاد باید از انتقادهای جامعه ادبی استقبال و آنها را لحاظ کند گفت: بخشی از لازمه اینکه جشنواره شعر «فجر» زنده و پویا باشد، این است که فعالیتهایش نقد و بررسی و اشکالاتش گفته شود. وزارت ارشاد باید توقعهای جامعه ادبی را بشنود. به نظر من، به جای گارد گرفتن و اینکه بخواهند فکر کنند هر انتقادی به جشنواره شعر «فجر» به معنی زیر سوال بردن اصل حرکت است، این روند را به وجود بیاورند که انتقادها هم شنیده و در دورههای بعد اصلاح شود.
مصطفی محدثی خراسانی شاعر و عضو هیئت علمی دورههای پیشین جشنواره شعر «فجر» هم درباره اوضاع فعلی جشنواره شعر فجر گفت:« من فکر میکنم بعدها به دلیل اینکه راهبرد کلان و تعریفشدهای در نظام فرهنگی کشور برای شعر نداریم، به مرور فتیله این جشنواره پایین آمد که مهمترین عامل آن هم نداشتن پشتیبانی مالی بود. وگرنه عشق و ارادت بین شاعران بوده است و متولیان جشنواره شعر «فجر» در تمام این سالها از خبرهها و اهل ادب تراز اول کشور بودهاند و نقدی در این حوزه بر آن وارد نبوده بلکه بیشتر به نداشتن راهبرد کلان در نظام فرهنگی کشور و نبود حمایتهای مالی خوب از این جشنواره مربوط است»
او سپس با بیان اینکه حق شعر در نظام فرهنگی ما خصوصا در مقایسه با سایر هنرها به درستی ادا نشده گفت: «اگر بودجه یک فیلم سینمایی را به شعر اختصاص میدادند، به نظر من شعر ظرفیت زیادی در برنامهسازی و نفوذ بین مردم دارد. همانطور که میبینیم چند برنامه ادبی که صدا و سیما دارد، مثل قندپهلو یا مشاعره بین مردم خیلی جا باز کردهاند با اینکه بیشتر مبتنی بر سلیقههای فردی و با علاقه یکی، دو نفر انجام میشوند. بنابراین اگر بر روی شعر سرمایهگذاری درست و حسابی شود، آنقدر ظرفیت نفوذ در بین مردم را دارد و آنقدر برنامههای متنوع مبتنی بر شعر در رسانه ملی و فضای فرهنگی کشور میتوان تولید کرد که چیزی از بعضی سریالها و فیلمهای سینمایی کم ندارد و میتواند به همان گستردگی بین مردم نفوذ کند.»
پانزدهمین جشنواره شعر فجر با وجود همه مشکلات در خنثیتربن وضعیت ممکن و دلخوری شاعران به نام کشور به کار خود پایان داد. این در حالی است که این روند در چند سال گذشته تکرار شده است و تدبیری از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد کشور برای زنده کردن جشنواره شعر فجر به عنوان مهمترین رویداد در حوزه شعر اندیشیده نشده است. با این حساب باید منتظر ماند و دید که در سالهای آینده جشنواره شعر فجر به جایگاه حقیقی خود در فرهنگ و هنر ایران بازمیگردد یا روند فراموشی آن همچنان ادامه خواهد داشت؟