به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در هشتمین شب از برنامه ضیافت، کتاب زندگی علمی و مبارزاتی "آیت الله ملاعلی کنی" فقیه قرن سیزدهم و چهاردهم هجری با حضور دکتر موسی فقیه حقانی استاد دانشگاه و معاون پژوهشی موسسه مطالعات تاریخ ایران تورق شد.
حقانی در خصوص سیره این مجاهد عارف اظهار داشت: آیت الله ملاعلی کنی در سال ۱۲۲۰ در منقطه کَن تهران به دنیا آمد. خانواده ایشان باغدار و کشاورز بودند و آن زمان مرسوم بود که فرزندان ذکور وقتی به ثمر میرسیدند باید به کمک خانواده می رفتند و پدر ایشان هم چنین تفکری داشت. اما چون ملاعلی به درس علاقه داشت، تلاش خود را کرد تا خانواده اش را راضی کند و در بیست سالگی موفق شد برای ادامه درس به تهران و به مدرسه مروی برود.
وی افزود: ایشان در مدرسه مروی خوش درخشید و نبوغ خودش را نشان داد و از آنجا به اصفهان رفت و در محضر حجت الاسلام ثانی فرزند حجت الاسلام شفتی کسب فیض کرد. پس از آن به نجف رفت و در محضر بزرگانی همچون مرحوم شیخ محمد حسن نجفی "صاحب جواهر" کسب فیض کرد که دوره شاگردی مرحوم صاحب جواهر، بیشترین تاثیر را در ایشان داشت به طوری که صاحب جواهر، ملاعلی کنی را به عنوان شاگرد خاص خود میدانست. ملا حسن نجفی فقط به ۴ نفر اجازه افتا و صدور حکم داد که یکی از آنها مرحوم ملاعلی کنی بوده است.
حقانی بیان داشت: ملاعلی، به قدری در محضر صاحب جواهر در فقه و اصول تبحر پیدا کرد که وقتی دست به قلم شد و کتاب قضا و شهادت را نوشت، مرحوم آقابزرگ تهرانی میگوید کتاب ایشان به قدری دقیق و دارای نکته است که نسبت به کتاب استاد خودش برتری دارد.
این پژوهشگر تاریخ بااشاره به دوران تحصیل سخت و پرمرارت ملاعلی کنی اظهار داشت: ملاعلی کشاورززاده بود و مکنتی نداشت. هم حجره ای او نقل کرده است که ایشان هفته ای یکبار به مسجد سهله می رفت و نان خشکها را جمع میکرد و در طول یک هفته از این طریق سدجوع می کرد تا بتواند درس بخواند.
وی ادامه داد: ملاعلی کنی یک رفیق خوب هم به نام "شیخ انصاری" داشت که با او ۲۰ سال رفاقت داشت و زهد شیخ انصاری در ایشان بسیار مؤثر بوده است. البته ملاعلی وقتی به تهران می آید با زحمت شروع به کار و کارآفرینی می کند. او قناتی را به آب می رساند و چون بین مردم مشهور به تقوا بود، مردم کَن از ایشان آب اجاره میکردند و اعتقاد داشتند که آب قنات ملاعلی به محصولات آنها برکت می دهد. به این ترتیب زندگی ایشان رونقی می گیرد و همین مسئله موجب می شود که دیگران سطح زندگی او را با شیخ انصاری مقایسه کنند. در صورتی که مکنت ایشان صرف امور عام المنفعه می شد.
حقانی خاطرنشان کرد: ملاعلی آن زمان، مراکزی را تأسیس کرده بود و برای نگهداری از ایتام و بیمارانی که توان مالی و درمانی نداشتند مقرری می داد.
معاون پژوهشی موسسه مطالعات تاریخ ایران با اشاره به مبارزات ملاعلی کنی بیان داشت: دوره ای که ملاعلی کنی به تهران می آید دوره مهمی است. استعمار از ابتدای قاجاریه متوجه ایران می شود چرا که ایران در همسایگی هند و در واقع دروازه فتح هند بود. ضمن اینکه چند دهه قبل از قاجاریه، ایران یک بار هند را فتح کرده بود و در هر صورت امکان تکرار آن وجود داشت؛ لذا روسیه و انگلستان که نمی خواستند این اتفاق تکرار شود، بنا را بر تضعیف ایران گذاشتند و راهبرد چهارگانه ای را در این زمینه دنبال کردند.
وی افزود: اولین راهبرد آنها، تجزیه ایران بود که روسها در قفقاز و انگلیسی ها در هرات به بخشی از اهداف خود رسیدند. دومین راهبرد تضعیف ایران بود؛ سومین راهبرد نفوذ در ساختار سیاسی و نهایتا نابودی ایران را دنبال می کردند. در واقع راهبرد کلی استعمارغرب در برخورد با ایران همین است. چرا که آنها امروز هم سعی در پیاده کردن همین راهبردها دارند و با صراحت و وقاحت می گویند پنج ایران کوچک بهتر از یک ایران بزرگ است. البته ۴۲ سال است که این حرف را تکرار می کنند ولی امروز خودشان به استیصال افتاده اند.
حقانی با بیان اینکه استعمار غرب در دوره ناصرالدین شاه به اوج نفوذ خود رسید، گفت: تا دوره میرزا حسین خان سپهسالار که عاقد قرارداد رویتر است، سه صدر اعظم وابسته دیگر داریم. یکی اعتمادالدوله کلانتر که در دوره آقامحمدخان و فتحعلی شاه بسیار به ایران ضربه زد و نفود منطقه ای ایران را از بین برد. که متاسفانه امروز هم شاهدیم یکی از خواسته های اروپایی ها و بعضا افرادی در داخل کشور این است که ایران برجام دو و سه را امضا کند و دست از نفوذ منطقه ای خودش بردارد؛ در حالی که یکبار یک صدراعظم این خیانت را به ایران کرد و نگذاشت ما جریان مقاومت در منطقه را حمایت کنیم.
وی ادامه داد: صدراعظم بی کفایت دیگر، میرزاآقاخان نوری است که در جنگ هرات به ایران خیانت کرد و باعث شد جنگی را که در آن پیروزی نظامی به دست آوردیم با مذاکره از دست بدهیم.
حقانی گفت: البته یک نکته ای را باید یادآور شد و آن این است که وقتی در مورد این مقطع صحبت می کنیم، معمولا ناصرالدین شاه را مورد عتاب قرار می دهیم؛ در صورتی که وقتی ملاعلی کنی به ناصرالدین شاه نامه می نویسید میرزا حسین خان سپهسالار و در واقع جریان روشنفکری آن روز را هدف قرار می دهد؛ و لذا نباید از خیانت جریان روشنفکری به ایران غفلت کنیم.
وی تصریح کرد: بنابراین دوره، دوره سختی بوده است و مقابله با آن پهلوانی همچون ملاعلی کنی میخواهد؛ آنهم به پشتوانه اساتیدی چون سید مجاهد که از رزم آوران جنگ ایران و روس بوده است؛ در واقع جهاد و ایستادگی در مقابل بیگانه جزو اصول لاینفک مرجعیت شیعه است.
وی بیان داشت: مرجعیت شیعه همواره چهار اصل را دنبال کرده است؛ اول حفظ اسلام؛ دوم حفظ ایران به عنوان سرزمین تشیع؛ سوم مقابله با استبداد و استبداد و چهارم تقوا، ایستادگی، شهامت و دفاع از مظلومین. با این مبنا نیرو تربیت می شده است.
این استاد دانشگاه بیان داشت: نقل است که روزی فتحعلی شاه از شفتی می پرسد که آقا محدوده بست شما تا کجاست؟ ما در هر محدوده ای از هر کسی سوال می کنیم میگوید اینجا بست سید است و نمی توانیم به کسی که پناه آورده تعرضی کنیم. ایشان در پاسخ می گوید بست من تا زمانی که تو بر سر کاری و ظلم هست، از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق ایران است!
حقانی گفت: دوره بازگشت ملاعلی کنی به تهران، دوره تقابل جدی جریان غربگرا با روحانیت است که متاسفانه دربار نیز با راهنمایی جریان روشنفکری با دادن امتیاز با جریان غربگرا همراه می شود.
وی افزود: پیش از این میرزا ملکم خان اساسا استعمار را تئوریزه کرد. او معتقد بود خداوند تمام نعماتش را به همه ابناء بشر مساوی داده است؛ برخی از ابناء بشر(غربی ها) لیاقت استفاده اش را داشته اند و برخی لیاقت استفاده از آن را نداشته اند! بنابراین باید نعمات را از آن بی لیاقت بگیریم و به آن با لیاقت بدهیم! او از تقلید صددرصد صحبت میکند و می گوید که ایرانی هیچ لیاقتی ندارند؛ در حالی که در همین مقطع هم دانشمندان بزرگی در کشور ما بودند. لذا با همین اندیشه ادعا میکنند که باید دروازه های کشور را به روی غرب باز کنیم. چرا که جریان غربگرا اصلا به ظرفیتهای ملی توجهی نداشت و مأموریتش این بود که کشور را در نظام سرمایه داری که دررأس آن انگلیس قرار داشت، ادغام کند.
حقانی با اشاره به اینکه سپهسالار عاقد قرارداد رویتر و مشاورش میرزا ملکم خان هر دو از طرفداران سیاست انگلستان در ایران بودند، بیان داشت: آنها با محافل خطرناک صهیونیزم بین الملل ارتباط داشتند و لذا مسئله مخالفت حاج ملاعلی کنی فقط مخالف با یک قرارداد نبود.
وی افزود: اولا طرف غربی قرارداد، فردی است به نام رویتر بود که اسم اصلی او اسرائیل یوسفات، یعنی یک یهودی صیونیست قرار داشت. پشت آنها نیز خاندان رولچیلد قرار داشتند که وقتی ناصرالدین شاه به سفر اروپا می رود، میگوید سپهسالار و میرزا ملکم خان رولچیلد فرانسه را به دیدار من آورند. یعنی صهیونیزم بین الملل به دنبال نفوذ در ایران است.
حقانی خاطرنشان کرد: با این شرایط، اینها میخواهند در قالب یک قرارداد بهره برداری از تمام منابع روزمینی و زیرزمینی ایران را به مدت هفتاد سال به اسرائیل یوسفات واگذار کنند. یعنی کشیدن راه آهن، تراموا، بهره برداری از معادن، جنگلها و آبها و حتی درحاشیه آن به مدت ۲۵ سال گمرکات ایران اجاره داده می شود و این یعنی تسلط کامل غرب بر اقتصاد ایران. تا جایی که یکی از سیاستمداران فرانسوی که خودش نیز به دنبال استعمار ایران بود، می گوید ایرانیها فقط هوایی که استنشاق می کنند را اجاره ندادند! اروپا به هیجان آمد! ما تعجب کردیم که مگر می شود یک مسئول اینگونه کشورش را بفروشد؟!
این پژوهشگر تاریخ معاصر بیان داشت: در اینجا منطق حاج ملا علی کنی بسیار مهم است. او پشت این قرارداد چیزهایی را دید که افراد عادی قادر به درک آن نبودند. او به شاه می گوید کمپانی هند شرقی با پایگاهی که در هند ایجاد کرد کل هندوستان را بلعید، حالا شما با این امتیازاتی که به مدت هقتاد سال به انگلیس داده ای، مگر دیگر ایرانی باقی می ماند؟ دوم اینکه مردم بعد از این به او مالیات می دهند و درآمدهای کشور همه به دست آنها می رسد. اگر بخواهی سپاه تشکیل بدهی احتیاج به حقوق دارد. حقوق آنها از کجا میخواهی بدهی. اگر با حمله نظامی خارجی روبرو شوی با کدام توان نظامی میخواهی جلوی او بایستی؟ اگر رویتر و ملکم خان علیه تو کودتا کنند چگونه مقابله میکنی؟
وی افزود: ملاعلی نکته مهم دیگری که یادآور می شود این است که اصلا با این قرارداد، دین وعلما نابود می شوند. اگر روزی خطری متوجه کشور شود چه کسی میخواهد مردم را به جهاد دعوت کند؟ بنابراین حاج ملاعلی کنی در مقابل یک تهاجم فرهنگی سیاسی اقتصادی و اجتماعی ایستاد.
به گفته حقانی، اغلب اندیشمندان غربی معتقد بودند که قرارداد رویتر درهای ایران را کاملا به روی غرب باز کرد. وی در این باره گفت: این قرارداد البته اثرات مخربی گذاشت اما چون حاج ملا علی کنی محکم ایستاد و شاه را تهدید کرد که اگر ملکم خان را عزل نکنی و قرارداد را فسخ، خودت باید با سلطنت خداحافظی کنی، تا زمانی که ایشان زنده بود دیگر کسی آن قرارداد را پیگیری نکرد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: اما به محض اینکه ایشان رحلت کرد چند ماه بعد، پسر رویتر ادعای غرامت می کند که امتیاز بانک شاهنشاهی و تنباکو را واگذار می کنند اما نمی دانستند که اگر چه ملاعلی رحلت کرده اما میرزای شیرازی در سامرا و مرحوم شیخ فضل الله نوری و مرحوم میرزای آشتیانی در تهران هنوز هستند و ایستادگی میکنند و به این ترتیب نهضت تحریم شکل گرفت که به نهضت تنباکوو بعد از آن به مشروطیت رسید و در نهایت به انقلاب اسلامی منجر شد. بنابراین باید گفت ملاعلی کنی با سلطه غرب و جریان نفوذ که تاعمق دربار قاجار سرایت کرده بود، مقاومت و مبارزه کرد.
حقانی حفظ عظمت ایران و اسلام را از جمله مهمترین آرمانهای ملاعلی کنی خواند و گفت: خواسته های ملاعلی کنی در انقلاب اسلامی و با تاسیس نظام اسلامی به ثمر نشست. لذا قطعا نفی غربگرایی و نفی چشم دوختن به بیگانه و صیانت از دستاوردهای انقلاب اسلامی که فقط محدود به ایران نیست و مظلومان جهان را شامل می شود و از آرزوی ملاعلی بود که یک حکومت اسلامی و مستقل در ایران شکل بگیرد که به برکت انقلاب اسلامی، محقق شد، از توصیه های امروز حاج ملاعلی خواهد بود.