به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، اکنون کاروان میرسد. به سزمینی که نام آن با رنج و اندوه همراه است. "سید بن طاووس" نقل کرده است که: امام علیهالسلام، چون به کربلا رسید، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ همین که نام کربلا را شنید فرمود: این مکان جای فرود آمدن ما و محل ریختن خون ما و جایگاه قبور ماست. این خبر را جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من داده است.
این روز مشخصا به عنوان نماد پایداری شناخته میشود و مداحان و ذاکران اهلبیت در این شب، از مصائب کاروان امام حسین (علیهالسّلام) در کربلا، یاد میکنند.
ابیاتی از حمید امینی درباره وقایع روز دوم محرم
افتاده راه قافلهی آبشارها
بر سرزمین فاصله ها، شوره زارها
افتاده راهشان به زمینی که سالها
مانده است تشنه بر قدم چشمه سارها
باید که فیض آب نصیب زمین شود
تاشاخههای خشک بگیرند بارها
دستان مستجاب همین خانواده را
این خاک دیده است نه یک بار، بارها
این خاک دیده است که دارا شدند از
دریای فیضشان همه، حتی ندارها
این خاک دیده است که دریا رسید و بعد
عزت گرفت کرببلا در دیارها
دست زلال حضرت دریا اگر نبود
پوشانده بود آینهها را غبارها
ما بهتر از قبیلهی دریا ندیده ایم
قربانشان شود همه ایل و تبارها،
اما شکست حرمت دریا در این زمین.
اما گرفت قلب زمان از هوارها
این خاک شاهد است به جای زلال آب
افتاد در مراتع گندم شرارها
این خاک دیده است که نیها مکیده اند
از پارههای حنجره آب انارها
این خاک دیده است که از برگ لالهها
غارت شدند لاله و هم گوشوارها
شد نبش قبر غنچهی در پشت خیمهها
شد روبه راه کارهمه نیزه دارها
پا مال شد مسیر نفسهای تشنهای
با نعلهای تازهی مرکب سوارها
روئید لالهها به سر نیزههای سرخ
مانده است در زمین تن بی جان یارها
وقت عبور فصل زمستان رسیده است
وقت شکوفه دادن در اقتدارها
با اقتدار، مرگ شروعی دوباره است
پس جستجو کنید مرا در بهارها
*******
شعری از قاسم صرافان ویژه شب دوم محرم
زندگی چیز دیگری شده است، تا به نامت رسیدهایم حسین!
عشق سوغاتِ کربلاست اگر مزهاش را چشیدهایم حسین!
هر دلی را به دلبری دادند، هر سری را به سَروَری دادند
ما که هر وقت گفتهایم خدا، از خدایت شنیدهایم: حسین
از خدایت شنیدهایم که گفت: نقشها ما کشیدهایم،
اما «اَحسنُ الخالِقین» از آنروزیم که تو را آفریدهایم حسین!
زینت شانههای پیغمبر! تا شنیدیم ساعت آخر:
دل چگونه بریدی از اکبر، دل از عالم بریدهایم حسین!
این عَلَمها و این علامتها اینچنین بی دلیل خم نشدند
همهی ما شریک غمهای خواهری قد خمیدهایم حسین!
تن بی دست ماندهی سقا دیدهای، وای از دلت آقا!
در عوض ما کنار هر آبی عکس دستی کشیدهایم حسین!
بین شرم نگاه عباس و آن دل نازک شما چه گذشت؟
از حرم تا حرم نفهمیدیم ما که هر چه دویدهایم حسین!
روضههای مدینه میخوانیم اول کربلا و میدانیم
از دعاهای مادرت بوده که به اینجا رسیدهایم حسین!
شاعری با نگاه پاییزی به دو چشم بهاریاَم خندید
چه بگویم که اشک ما از چیست؟ چه بگویم چه دیدهایم حسین!
شعری از امیرفرخنده ویژه شب دوم محرم
این روزها دلشوره دارم بیش از پیش
کاری بجز گریه ندارم بیش از پیش
این روزها قلب مرا ماتم گرفته
باز این لبم نام شما را دم گرفته
این روزها دلشوره دارم مثل هرسال
هر شب گریزی میزنم تنها به گودال.
اما همه ترسم جدایی از تو شد، آه
اینکه نباشد دستم از ماه تو کوتاه
ای کاش با گریه توانم را بگیری
امسال بین روضه جانم را بگیری
ای کاش این ماه محرم با تو باشم
ای کاش در این روضه مَحرم با تو باشم
تا اینکه ما را مادرت درهم ببیند
مارا سیه پوش غم و ماتم ببیند
کاری بکن غیر از غمت، غم را نبینم
ماهی بجز ماه محرم را نبینم
زهراست ما را راهی این جاده کرده
ما را برای نوکری آماده کرده
فهم محرم را به ما امشب عطا کن
راه حسین ابن علی را راه ما کن
هر چند که صحرایی از غم تشنه اوست
او تشنه بود، اما دو عالم تشنه اوست