به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، کتاب «فیض حضور» توسط انتشارات تقدیر و به نویسندگی عباس کفایی قاینی به چاپ رسیده است. در این اثر بخشهایی از زندگی شهید مهندس مصطفی ابراهیمی مجد در ۳۲۸ به چشم میخورد.
مصطفی ابراهیمی مجد سال ۱۳۳۳ در جنوب تهران در خیابان ۱۷ شهریور متولد شد. مصطفی از جوانی با معارف و آداب اسلامی آشنا شد و در دانشکده کشاورزی ادامه تحصیل داد. انجمن اسلامی دانشکده را راهاندازی و دانشجویان را با معارف اسلامی آشنا کرد تا جاییکه با تشویق یکی از اساتید مذهبی دانشکده مواجه شد. علاوه بر فعالیتهای مذهبی، به ورزش بهویژه دوچرخهسواری علاقهمند بود بهطوری که همان ایام در یکی از مسابقات دوچرخهسواری نفر اول شد.
همزمان با اوج گرفتن انقلاب اسلامی دوران سربازی را در نیروی هوایی در دوشان تپه میگذراند که پادگان به تسخیر مردم انقلابی درآمد. وی آن روزها به صف انقلاب پیوست و شبانه روز از هیچ فعالیتی در راه انقلاب دریغ نکرد تا اینکه با دکتر چمران آشنا شد. در ماههای ابتدای انقلاب با دفتر ایشان در جمعآوری اطلاعات از عملکرد خائنانه منافقین همکاری کرد با شروع جنگ تحمیلی به جبههها شتافت وهمراه دکتر چمران به اهواز رفت. با استعداد و خلاقیت وافری که داشت موفق شد برای ساخت و تعمیر اسلحه و ساخت سنگرهای بتنی و رفع کمبودهای نیروهای ستاد جنگهای نامنظم کارگاهی احداث کند.
در گروه تخریب، با توجه و خلاقیت خود برای اولینبار با طرح شهید چمران موفق شد موشکهای زمینی و آبی بسازد که این امکانات در مقابله با تاکتیکهای جنگی دشمن به کار میرفت. یکی از این ابتکارات، تاکتیک جنگ آب بود که توسط شهید دکتر چمران ابداع شد. به این ترتیب که آب رودخانه کرخه توسط نیروهای خودی به سمت دشمن هدایت شد تا دشت بین نیروهای دو طرف زیر آب برود و دشمن نتواند پیشروی کند. عراق هم در مقابل سد خاکی ایجاد و از پیشرفت آب جلوگیری کرد تا بدینوسیله از به گل نشستن تانکها و تجهیزات وادوات نیروهایش جلوگیری کند.
در بخشی از کتاب «فیض حضور» میخوانیم: «این منطقه عملیاتی که تحت فرماندهی شهید رستمی قرار داشت و اینجانب با کمک گروهی که در اختیارم بود قرار شد که با پشتیبانی نیروهای عملیاتی و تدارکاتی و با استفاده از مواد انفجاری شکافی در این سد خاکی ایجاد نماییم. همانطور که قبلاً گفته شد به اتفاق نیروهای تحت امر در رودخانهای که نزدیک منطقه عملیاتی بود تمرینات لازم را انجام دادیم و، چون همه نیروها قادر به شنا نبودند از جمله خود من، برای ما تجهیزات آبی و لباس غواصی آوردند تا با استفاده از تجهیزات و پوشیدن آنها بهنگام عملیات از دید دشمن پنهان باشیم.
تقریباً همه اقدامات و تدارکات لازم برای اجرای عملیات فراهم شده بود که خبر شهادت اخویم (شهید احمد دهقان) را برایم آوردند و در این میان مهندس مجد سعی داشت که به لحاظ شرایط بوجود آمده، من در این عملیات شرکت نداشته باشم، زیرا ممکن بود که شهادت برادرم تأثیر منفی در روحیه من ایجاد کرده باشد. ولی من به ایشان اطمینان دادم که در این رابطه هیچ مشکلی نداشته و پس از پایان عملیات به مرخصی خواهم رفت. یکی از اهداف عملیات شکافتن سد خاکی بود و با توجه به اینکه حجم مواد انفجاری که باید در این سد خاکی جاسازی میشد تا قدرت تخریبی مناسب را داشته باشد، خیلی زیاد بود.
از این رو حمل آن به نزدیک سد خاکی با آن حجم آب جمع شده در پشت سد کار مشکلی بود. ابتدا مواد را در داخل دبههای بیست لیتری جاسازی کردیم و قرار شد هر کدام از نیروها یک دبه را با خود حمل نماید، اما این کار با داشتن اسلحه و مهماتِ همراه کار سختی بود، لذا به شهید مجد پیشنهاد کردم که اجازه بدهند دبههای مواد منفجره را خودم به نقطه مورد نظر حمل نمایم. ابتدا ایشان مخالفت نمودند، ولی وقتی نحوهی انتقال را توضیح دادم، ایشان پذیرفتند.»