به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، طی هفتههای گذشته مدیران ارشد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از تلاش خود برای برنامهریزی پیرامون برگزاری کنسرت طی روزهای کرونایی در پایتخت خبر دادند. شرایطی که در اواسط آبان ماه سال جاری با برپایی جلسه تهیهکنندگان، کنسرتگذاران و نمایندگان تعدادی از سالنها در دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میرفت تا نویدبخش روزهای پرکاری برای اهالی موسیقی در همه ژانرها باشد.
اما گویا کلاف سردرگم برگزاری کنسرتها که به نظر میآید فعلاً در جزیره کیش و چند شهر دیگر باز شده، هنوز در پایتخت با یک گره کور مواجه است که نه سالن داران، نه تهیهکنندگان و نه هیچ مجموعهای ارادهای برای برگزاری کنسرت در شرایط محدودیت را ندارند. گویی اینکه مساله نانوشته یا ناگفتهای وجود دارد که هنوز هیچیک از طرفین درباره آن به توافق نرسیدهاند و یا اگر هم نکته دیگری در این چارچوب وجود دارد، به قدری پیچیده و لاینحل باقی مانده که هنوز نتوانسته خروجی مناسب و موثری را پیش روی مخاطبان موسیقی قرار دهد.
اما این پایان ماجرا نیست، چرا که طی روزهای گذشته برخی از هنرمندان و فعالان حوزه موسیقی در بخشهایی غیر از موسیقی پاپ نیز انتقاداتی را درباره برگزار نشدن کنسرتها در محافل رسمی و غیررسمی مطرح کردهاند مبنیبر اینکه چرا با وجود آغاز فصل تازه اکران فیلم در سینماها و اجرای نمایش در تماشاخانههای تئاتر با در نظر گرفتن ظرفیت حداقلی سالنها، هنوز اقدامی برای برگزاری کنسرتها در تالارهای اجرای موسیقی صورت نگرفته است. چارچوبی که عمدتاً در حوزههایی غیر از موسیقی پاپ مورد توجه قرار گرفته و برخی فعالان دیگر گونههای موسیقی که در این شرایط آمادگی اجرای برنامه زنده را دارند، معتقدند قربانی برخی سیاستها و تصمیمگیریهایی شدند که متمرکز بر موسیقی پاپ است.
بدون تردید در این چارچوب دو مجموعه تالار وحدت و تالار رودکی، دو مکان مهم اجرای موسیقی در کشورمان هستند که به واسطه مدیریت دولتی میتوانند در این روزهای سخت و با در نظر گرفتن تسهیلاتی، میزبان گروهها و هنرمندانی باشند که در این شرایط کرونایی مایل به اجرای زنده هستند، اجراهایی که میتواند با در نظر گرفتن پروتکلهای بهداشتی و البته سیاستهای حمایتی ارشاد خون تازهای را در رگهای موسیقی غیرتجاری وارد کند.
البته این احتمال وجود دارد که عدم انتخاب معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و به تبع آن انتخاب نشدن مدیر دفتر موسیقی وزارت ارشاد که هردوی این مجموعهها اکنون با حضور محمود شالویی و محمد اله یاری به عنوان سرپرست اداره میشود، دلیلی برای برگزار نشدن کنسرتها در تالارهای دولتی باشد، اما با توجه به اینکه در مدیریت بنیاد فرهنگی هنری رودکی به عنوان متولی اصلی تالارهای وحدت و رودکی و همچنین ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی ایران غیر از تغییر در ترکیب هیات امنا و هیات مدیره، تغییری حاصل نشده، به نظر میآید نکته دیگری برای برگزاری کنسرتها در تالارهای دولتی وجود نداشته باشد، مگر اینکه دستاندرکاران این مجموعهها دلایل منطقی برای این سکوت رسانهای خود داشته باشند.
به هر حال اکنون حدود هفت روز از آذرماه سال ۱۴۰۰ و قول مساعد مدیران برای برگزاری کنسرتها در پایتخت میگذرد، شرایطی که اگرچه در حوزه موسیقی پاپ دربرگیرنده پیچیدگیهای زیادی شده و تا لحظه انتشار این نوشتار رسانهای خبری از برگزاری کنسرتهای پاپ در تهران نیست، اما نکته حائز اهمیت در اینجاست که چرا فعلاً اقدام اجرایی برای برگزاری کنسرت برای دیگر گونههای موسیقایی که هم تماشاگر محدودتری دارد و هم میتواند در قالب گروههای کم جمعیت از هنرمندان در تالارهایی نظیر وحدت و رودکی پیش روی مخاطبان قرار گیرد، برنامهریزی، اطلاع رسانی و ایدهای از سوی مدیران دفتر موسیقی وزارت ارشاد و بنیاد فرهنگی هنری رودکی صورت نگرفته است؟
قطعاً اقداماتی نظیر برگزاری کنسرتهای آنلاین موسیقی ایرانی، موسیقی نواحی و موسیقی کلاسیک طی ماههای گذشته توسط انجمن موسیقی ایران، دفتر موسیقی و بنیاد رودکی میتواند یک امتیاز مثبت برای حمایت از گروههای موسیقی فعال این حوزهها در روزهای کرونایی محسوب شود، اما با توجه به مجوزهایی که برای از سرگیری فعالیتهای فرهنگی هنری در شهرهای با وضعیت نارنجی و زرد صادر شده، پرسشهای زیادی مطرح میشود که یکی از آنها مبتنی بر این سئوال است که شاید تهیهکنندگان و برگزارکنندگان کنسرت در حوزه موسیقی پاپ به زعم خود بهانههای منطقی برای عدم برگزاری کنسرت در پایتخت حتی در وضعیت نارنجی داشته باشند، اما آیا تالارهای دولتی اجرای موسیقی در پایتخت نمیتوانند از گروههای موسیقی فعال در حوزه موسیقی جدی میزبانی کنند؟
آیا نکتهای در برگزاری این کنسرتها وجود دارد که مسئولان امر در این زمینه نیازی به پاسخگویی نمیبینند؟ آیا قرار نیست مجموعههای دولتی از جمله ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی با همان شرایط محدود کرونایی ولو در یک اقدام نمادین طلسم سکوت غمبار موسیقی جدی را در تالارهای وحدت و رودکی که اتفاقاً در حد و اندازههای خود، مخاطبی دارند، بشکند؟ آیا ظرفیتهای ناب موسیقی نواحی، موسیقی ایرانی و موسیقی کلاسیک این قابلیتها را ندارند که بتوانند در تالارهای دولتی در شرایطی خاص میزبان گروههای موسیقایی باشند؟
اظهارات خوشحال کننده و امید بخش وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای از سرگیری کنسرتها در پایتخت طی روزهای گذشته نوید بخش روزهای خوبی برای همه گونههای موسیقی بود که شاید بتوانند این بار رودررو با مخاطبان خود با در نظر گرفتن پروتکلهای بهداشتی به اجرای برنامه بپردازند، اما به نظر میآید هنوز برنامه یا اقدام برنامهریزی شدهای برای اجرای کنسرت حتی در تالارهای دولتی وجود ندارد و باید منتظر ماند که طی روزهای آینده چه شرایطی پیش روی کنسرتها در تالارهای دولتی قرار گذاشته خواهد شد؟
آیا موسیقیهای غیرتجاری اکنون در ردیف اولویتها و برنامهریزیهای دفتر موسیقی وزارت ارشاد برای حمایت وجود دارد؟ آیا در چند ماه باقی مانده به جشنواره موسیقی فجر میتوان امیدوار به برگزاری کنسرتها در تالارهای دولتی ولو برای خالی نبودن عریضه و فراموش نشدن موسیقیهای غیرتجاری در گوش شنیداری مخاطبان بود؟ آیا تهیهکنندگان آثار موسیقایی غیرتجاری نقشی در سیاستهای دفتر موسیقی وزارت ارشاد و بنیاد رودکی به عنوان متولی اصلی مدیریت تالارهای وحدت و رودکی دارند که همچون تهیهکنندگان پاپ در جلسات و برنامهریزیها حضور جدی و موثری داشته باشند؟
به هر حال این روزها موسیقیهای غیرتجاری که آنچنان ارتباطی با سلبریتیهای عرصه موسیقی ندارند، در انزوای عجیب و غریبی فرو رفتهاند که گویی برنامهریزی برای حمایت جدی از آنها هنوز وجود ندارد؛ در این مجال تلاش برای حمایت از برگزاری کنسرت گروههایی که میتوانند مخاطبانی را هم برای خود داشته باشند، یکی از مولفههای حمایتی وزارت ارشاد محسوب میشود که طبیعتاً تالارهای وحدت و رودکی به فراخور نوع فعالیت این گروههای موسیقی جدی میتوانند گزینههای مناسبی برای غبارروبی از این فضا باشد؛ فضایی به شدت ساکت که سکوت طولانی آن منفعت چندانی برای ادامه حیات موسیقی جدی نخواهد داشت. مگر اینکه متولیان امر توجیهات بسیار منطقی برای این سکوت طولانی داشته باشند.