به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سریال «سوران» اقتباسی است از کتاب «عصرهای کریسکان» نوشته کیانوش گلزار راغب که قرار است به زودی از رسانه ملی به نمایش دربیاید.
مجتبی فراورده، تهیهکننده سریال تلویزیونی «سوران»، درباره جذابیت کتاب «عصرهای کریسکان» و قابلیتش برای تولید سریال گفت: کتاب «عصرهای کریسکان» نوشته کیانوش گلزار راغب در مجموعه ادبیات ما کمنظیر است. شخصیت این کتاب یکی از اهالی اهل سنت سردشت است. دوره جنگ شرایطی را فراهم کرد که با قصه نابی طرف شدیم. مقطعی از کتاب را از بین سال ۵۷ و قبل از انقلاب تا اول جنگ برای سریال انتخاب کردیم و داستان کتاب را به طور کامل در «سوران» نمیبینیم.
فرآورده درباره احتمال تولید فصل بعدی سریال «سوران» برای ادامه داستان کتاب گفت: هر احتمالی ممکن است. ولی بضاعت کتاب چیزی است که در این سریال آوردهایم. اگر بخواهیم به سمت یک نگاه مجدد و اقتباس مجدد برویم، ادامه داستان کتاب ظرفیت یک فیلم سینمایی خیلی خوب را دارد.
مینو خانی، منتقد سینمای دفاع مقدس و انقلاب، درباره اقتباس و انواعش بیان کرد: اقتباس به شکلهای گوناگون و از منابع گوناگون تولید میشود. اقتباس در لغت یعنی فراگرفتن یا از چیزی فایده بردن. وقتی از اقتباس یک اثر ادبی در قالب یک اثر سینمایی حرف میزنیم، داریم از بهرهبردن از آن اثر میگوییم. همچنین منبع اقتباس فقط یک اثر ادبی نیست. هرچیزی میتواند منبع یک اقتباس باشد؛ حتی یک خبر یا گزارش مطبوعاتی.
خانی افزود:، اما این اقتباس به اشکال مختلفی رخ میدهد. در ابتدا یا انتهای خیلی از فیلمها میبینیم نوشته شده «برداشت آزاد». در برداشت آزاد وجوه مشترک کمی بین اثر منبع و اثر تولیدشده پیدا میکنیم. در واقع یک ایده و لحظه از اثر اول برداشت شده و اثر دوم بر تخیل نویسنده استوار است. در چنین اثری نمیشود بین دو اثر مقایسهای صورت داد. برعکس، اقتباس وفادار اقتباسی است که نه تنها از ایده الهام گرفته، بلکه در روایت داستانی و شخصیتهای داستان از اثر اول بهره میبرد و اینجا جایی است که میتوان بین دو اثر مقایسه کرد و دید اثر دوم چقدر به اثر اول متعهد مانده است. این وفادار بودن موضوع بسیار مهمی است؛ خصوصا وقتی که اقتباس از یک اثر تاریخی و زندگینامهای باشد؛ چون وقتی وفاداری مخدوش شود، روایت تاریخی هم مخدوش میشود.
خانی در مقایسه بین اثر مکتوب و اثر تصویری اظهار کرد: وقتی بین اثر مکتوب و اثر تصویری مقایسه میکنیم، میبینیم که در اثر مکتوب با کلمه مواجهیم. در صورتی که در سینما و اثر تصویری با نما مواجهیم. این دو چه تفاوتی دارند؟ وقتی یک نویسنده واژهای را مینویسد، آن واژه حامل مشخصههایی نیست. اما در یک نما مشخصههایش پیداست. در عین حال تفاوت دیگر این است که وقتی یک واژه داریم، امکان تصویرسازی به مخاطب میدهیم و میتواند طبق آن واژه تخیل کند؛ اما با یک نما اینطور نیست. در واقع مسیر ادبیات واژه و تجسم است. اما مسیر اثر تصوری از تجسم به یک واژه ختم میشود.
مجتبی فراورده با اشاره به ماجرای تولید فیلم «۲۳ نفر» و اقتباسش از کتاب «آن ۲۳ نفر» گفت: مهدی جعفری تقریبا حدود ۱۴ سال پیش قبل از نوشته شدن و انتشار کتاب «آن ۲۳ نفر»، مستندی را برای صداوسیما تولید کرد و با آن مستند این حلقه ۲۳ نفر همدیگر را پیدا کردند و به هم وصل شدند. به تعبیری نطفه فیلم «۲۳ نفر» از آن زمان بسته شد. در حینی که مستند ساخته و پخش شد، فاصله ۱۴ سالهای ایجاد شد تا فیلم ساخته شود و بعدش کتاب نوشته شد؛ بنابراین اقتباس این نیست که حتما از یک متن مکتوب اقتباس کنی. میتوانی از یک واقعه کار را بسازی. به همین دلیل محتوای فیلم و کتاب «آن ۲۳ نفر» با هم متفاوت نیست و روح حاکم بر هر دو یکی است.
تهیهکننده سریال «سوران» ضمن توضیح درباره علت کم بودن کارهای اقتباسی، در پاسخ به این سوال که این سریال چقدر به متن کتاب وفادار مانده عنوان کرد: یکی از علتهایی که کمتر اقتباس میکنیم، به دلیل چالشی است که بین سازندگان اثر تصویری و نویسنده وجود دارد. هر کدام به نحوی موضوع را میبینند. در کار «سوران» خوشبختانه با مرد شریفی مثل کیانوش گلزار راغب طرف بودیم. ایشان نه تنها نویسنده خوبی است، بلکه آنچه در کتاب نقل کرده، چشیده و حسش کرده. در سه کتاب «برده سور»، «شنام» و «عصرهای کریسکان» یکی از شخصیتهای قصه خود گلزار راغب است. ایشان بسیار متواضعانه اعلام کرد که من میدانم مقتضیات ادبیات با فیلم متفاوت است. شما هم که نمیخواهید کار را خراب کنید و میخواهید اصلاح کنید. میخواهید کتاب من را به زبان دیگری نقل کنید. ما از این جهات با ایشان خیلی راحت بودیم. وفاداری به کتاب خیلی سخت است. میتوان به روح کتاب وفادار بود و نباید از آن تخطی کرد؛ اما به اجزایش نمیشود وفادار ماند.
فرآورده ادامه داد: موظفیم در اثر فضا را به ذهن مخاطب نزدیک کنیم. گمانم بر این است که ما در شیوه اقتباس از هر موضوعی، چه ادبیات چه واقعه تاریخی چه قصه انبیا و... حق نداریم از روح حاکم بر آن فضا تخطی کنیم؛ اما به واسطه اقتضائات درام هیچ راهی نداریم جز اینکه بخشی از قصه را ما پردازش کنیم.
تهیهکننده فیلم «۲۳ نفر» درباره اینکه چه داستانی قابلیت اقتباس دارد اظهار کرد: پیش از پاسخ به این سوال، به سازمان سینمایی سوره دست مریزاد میگویم که بنا گذاشت مجموعه کتابهای چاپشده در سوره را اقتباس کند و پای اقتباس را به حوزه تصویری باز کرد. امکان ندارد بشود ویژگیها را دستهبندی کرد. در طول سالیان طولانی که درام ایجاد شده و فیلم ساخته شده، قصههای مختلفی به زبانهای مختلف در ادبیات و سینما ارائه شده. ما عموما چه میکنیم؟ با آب و رنگ دیگری تعریف میکنیم. در اقتباس به سراغ افراد ناب و قهرمانان گمنامی میرویم که نمیتوان زندگیشان را در ذهنمان ترسیم و طراحی کنیم. به همین دلیل نمیشود گفت داستان باید چه خصوصیاتی برای اقتباس داشته باشد. باید با قصه بتوان ارتباط گرفت و قابلیتهای خود قصه باید بگوید که میتوان به تصویر تبدیلش کرد یا نه.
مینو خانی درباره ویژگی مثبت اقتباس عنوان کرد: این قوت اثر اقتباسی است که مخاطب داستان را میداند. وقتی یک اثر تصویری ساخته میشود که یک مخاطب ازپیشموجودی دارد که داستان را میداند و درکش میکند، آن اثر را دومرتبه میبیند. یکی از شاخصترین آثار سینمایی جهان «بربادرفته» است. موقعی که این فیلم را ساختند، از این نترسیدند که دارند کتاب را میسازند. نمونه چنین آثاری در سینمای ما و جهان وجود دارد؛ بنابراین یکی از مهمترین قوتهای اثر اقتباسی همین مخاطب ازپیشموجود و همین متن تاریخی ازقبلموجود است. در اثر اقتباسی دیگر نیاز نداریم داستانی را پیدا کنیم که حس خوبی به تماشاگر بدهد.
خانی ادامه داد: در نظریههایی که درباره اقتباس گفته شده، اینطور بیان شده که هنر عین یک نوزاد میماند که باید از آن مراقبت شود و از دیگران یاد بگیرد که رشد کند و سینما را یکی از انواع این هنرها میدانند و میگویند سینما باید از ادبیات کمک بگیرد تا رشد کند. داستان کتاب غیر از اینکه میتواند به قوت فیلمنامه کمک کند، میتواند به پرداخت شخصیتها هم کمک کند. یکی از مهمترین امتیازات اثر اقتباسی، خصوصا اگر رویکرد تاریخی داشته باشد، این است که به شناخت و سواد کلی مخاطب کمک کند. مخاطب امروز دیگر مخاطب گذشته نیست که برود ده جلد کتاب تاریخی را بخواند. اثر تصویری به ارتقای آگاهی مخاطب میانجامد.
این منتقد سینما با اشاره به غافل شدن از آثار باارزش تاریخ شفاهی گفت: تاریخ معاصر ما پر از آدمهایی است که هرکدام میتوانند یک بخش از انگیزه موفقیت را در مخاطب ایجاد و الگوسازی کنند و باید به سراغشان برویم. من ناراحتم از اینکه از این همه اثر باارزش تاریخ شفاهی اقتباس نکردهایم. دهه شصت ایران یک دهه پرتلاطم بوده و انقدر اتفاقات مهمی افتاده و آدمهایی در دل این اتفاقات زاده شده که هرکدام به تنهایی جذاباند. چرا سراغشان نمیرویم؟
فراورده درباره مدیران فرهنگی گفت: این مشکل که سراغ شخصیتهای بزرگ تاریخی نمیرویم، دلیلش مربوط به سینماگران نیست. مشکل از مدیران است. این را به واسطه تجربهام میگویم. مدیران فرهنگی ما جز تعداد انگشتشماری، بیربط سر کار آمدهاند و جا اشغال کردهاند. مدیر میزی را که در اختیارش قرار گرفته باید حفظ کند. آدم جسوری هم نیست که بخواهد بابت یک مقوله مهمتر هزینه کند. مدیر فرهنگی ما میخواهد تا وقتی سر کار است، مدال کار فرهنگی را بگیرد. به همین دلیل حاضر نیست حرکتی را آغاز کند که مدیران بعدی نتیجهاش را ببینند. به همین دلیل شرایط حوزه فرهنگ نابسامان است؛ چون آدمهای آیندهنگری نداریم.
او مکان تولید سریال گفت: برای تولید هر اثری قرار نیست حتما به همان جغرافیا مراجعه کنیم. مهم این است که بتوانیم آن جغرافیا را به مخاطب ارائه دهیم. به همین دلیل ما به کردستان نرفتیم و سریال آنجا تولید نشده. یکی از دلایلش این است که قصهای که ما روایت میکردیم، مربوط به چهل سال پیش بود و باید میرفتیم در سردشت و آن را تبدیل میکردیم به سردشت ۴۰ سال پیش. به همین دلیل به دنبال راههای دیگری رفتیم و سعی کردیم اطراف محیط فیلمبرداری، شرایط جغرافیایی مدنظر را ایجاد کنیم.
خانی درباره جذابیت موضوع دفاع مقدس گفت: هر اثری میتواند جذاب باشد؛ به شرطی که به فرم و محتوایش دقت کند. داریم از یک محتوای ارزشمندی میگوییم که بخش مهمی از تاریخ معاصر ماست و تا سالهای سال میتوانیم از این اتفاق حرف بزنیم. وقتی این دو با هم پیوند مناسبی داشته باشند، میتواند به هر شکل جذاب باشد. داستان جذاب و محتوای قابل توجه میتواند با یک ساخت بد مخدوش بشود. اما اگر یک ایده خوب را بتوانیم به زبان بصری خوب تولید کنیم، قطعا مخاطب را همراه میکند. یکی از مهمترین ویژگیهای اقتباس این است که بتوانیم ببینیم این اثر قابلیت تصوری شدن را دارد. اولین ویژگی انتخاب یک داستان برای تصویری شدن همین است.
وی افزود: روزگاری دبیر تحریریه یک نشریه خیلی کوچک در انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس به نام «ققنوس» بودم. این ویژهنامه مختص سینمای جنگ ایران و جهان بود. انتهای این مجله را که روی دکه عرضه نمیشد و ما مستقیما به اهالی سینما میدادیم، اختصاص داده بودیم به معرفی کتاب خاطرات دفاع مقدس تا بتوانیم به سینماگران تلنگر بزنیم و در جریان کتابهای جدید قرار بگیرند و ترغیب شوند از این آثار فیلم بسازند. از گنجینه بسیار پرارزش خاطرات شفاهی جنگ خیلی اسفاده نمیشود.
این منتقد ادامه داد: در جنگ چه اتفاقی میافتد؟ یک انسان با همه وجوهش ظهور و بروز پیدا میکند و خودش را در شرایط مرگ میبیند. این یعنی تمام صفات انسانی آنجا فرصت بروز مییابد. سینما هم میگردد چیزی را پیدا کند تا یک وجه انسانی را در اثرش نشان دهد؛ بنابراین بهتصویرکشیدن این انسانها قطعا مخاطب دارند. مثلا فیلم «غریب» حرف امروز است و داستان سال ۵۸ نیست. پس بدانیم که این داستانها نه تنها میتوانند الگو باشند، بلکه میتوانند برای امروز هم کارکرد داشته باشند.
فرآورده در ادامه صحبتهای خانی افزود: دکتر خانی درست فرمودند. اگر بخواهیم به تاریخ معاصر و دور بپردازیم، اگر کلام روز نداشته باشد، به درد نمیخورد. ما تلاش کردیم «سوران» و روایت کتاب «عصرهای کریسکان» روایتی بهروز باشد و به درد امروز بخورد.
او در خصوص استقبال تماشاگران از «سوران» گفت: استنباطم این است که فیلمی نیست که بشود بهراحتی از کنارش گذشت. بالاخره بعضی مجبورند در مقابلش موضع مثبت یا منفی بگیرند. انشاءالله سریال را امسال به پخش میرسانیم.
فرآورده در پایان گفت: در حوزه اقتباس که الان فضایش ایجاد شده، ما معمولا یا صفریم یا صدیم. یا سیاهیم یا سفید. یا در حوزه دفاع مقدس اصلا کار نمیکنیم، یا تمام هم و غممان میشود جشنواره و فیلم دفاع مقدس. هرچیزی تعادلش خوب است. طبق آمار، چهل پنجاه شهید را انتخاب کردهاند تا برایشان فیلم بسازند. جامعهای که با چهل فیلم درباره شهید طرف باشد، آن جامعه چگونه است؟ همه از این فیلمها درس نمیگیرند. آن شهید زمانی فیلمش جلوه خواهد کرد که در کنار فیلمها و ژانرهای دیگر پخش شود. باید تعادلی رعایت شود. جشنواره فجر امسال بیشتر به جشنواره فیلمهای دفاع مقدس شبیه بود تا فیلم فجر. در حوزه اقتباس هم باید متعادل بود. قرار نیست همیشه به سراغ شهدای معروف برویم یا فضایی را با توپ و تانک ترسیم کنیم. در این اقتباسها باید جانب تعادل را رعایت کرد تا بتوانیم کار را پیش ببریم. وگرنه شعلهای است که دو سه سال جلوه میکند و بعد خاموش میشود.