گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو- فاطمه امی؛ نظرسنجیها و پژوهشها نشان میدهد که جامعه ایرانی هنوز خواهان فرزندآوری است، اما با اینوجود نرخ باروری افزایش چشمگیری نمییابد. درواقع محدودیتهایی که در بحث معیشت و ساختار اجتماعی جامعه توسط دولت ایجاد شده، مانعی بر سر راه مسیر جامعه برای افزایش فرزندآوری است.
اندیشه سازی کلید همراهسازی جامعه
در این گزارش با مسعود عالمی نیسی، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، رییس کارگروه جمعیت دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس سابق موسسه تحقیقات جمعیت کشور، راجعبه ضرورت اقناع و همراهساختن بدنه حکومتی با سیاستهای افزایش جمعیت گفتگو میکنیم. سوال اصلی که میتواند ما را در اصلاح مسیر راهنمایی کند این است که اساسا تفکرات تنظیم خانوادهای از کجا و چطور در تمام سطوح جامعه گسترش پیدا کرد؟
مسعود عالمی در پاسخ، از اندیشهسازی میگوید: «در دهه ۷۰ وقتی خواستند تنظیم خانواده را جا بیندازند و تغییر ریل و مسیر انجام دهند، یک اندیشه سازی اتفاق افتاد و مردم را از اینکه فرزند چراغ خانه است و مادر بودن یک ارزش است به سمتی بردند و اندیشههایی را مطرح کردند که فرزند کمتر یعنی زندگی بهتر یا اینکه فرزند بیشتر موجب فقر و بیکاری بیشتر است. یکی از ریشههای اصلی این تغییر در اندیشه و تفکر جامعه در ادبیات علمی است که توسط نهادهای بینالمللی به دست ما رسید و به نوعی توسط دانشگاهها و پژوهشگران وارد کشور و منتشر شد. درواقع این ادبیات علمی بود که رسانهها را پشتیبانی میکرد. نزدیک سی و خوردهای سال کشور در این مسیر بود و بدنه دستگاهها، کارشناسان و مدیران با همان تفکرات قبلی تنظیم خانوادهای فکر میکنند و قبول کردهاند که جمعیت بیشتر خوب نیست، زیرا منابع نداریم، مشکلات اقتصادی داریم و غذا کم میآوریم و... خلاصه اینکه در نهایت فرزند کمتر را رفاه بیشتر میدانند. زیرا سالها با این تفکر درس خواندند و رسانه نیز این موارد را برای آنها بازگو میکرد.»
حالا که سیاستهای کشور تغییر پیدا کرده و به این نتیجه رسیدهایم که باید افزایش جمعیت در کشور صورت بگیرد، اما هنوز شاهد انکاراصل مسئله و مقاومت در تغییر روشها هستیم. عالمی در این خصوص میگوید: «در حال حاضر اتفاقی که در کشور افتاده این است که چسبندگی نهادی داریم. دستگاهها و نهادها مسیری را آمدهاند و حالا میخواهیم تغییر دهیم. نکته ظریف این است که عامل کاهش فرزندآوری در ایران عملکرد دولتها بوده نه مردم. در کشورهای اروپایی، کاهش فرزندآوری حاصل تغییرات فرهنگی جامعه بوده و دولت¬ها سیاست کاهش موالید را اجرا نکرده¬اند، اما در ایران دولت با دست خویش باعث کاهش فرزندآوری شد. یعنی اقدامات مختلف دولت و حکومت در حوزه تنظیم خانواده بود و سیاستهای حوزه مسکن، زمین، معیشت و شهرنشینی و رسانه، مجموعا باعث کاهش فرزندآوری شد. درواقع سالها پیش تغییری در بدنه حاکمیت اتفاق افتاد که باید الان به مسیر خود برگردد. مردم تمایل به فرزندآوری دارند، اما محدودیتهایی که از سوی دولت اعمال میشود باعث میشود مردم نتوانند به سمت فرزندآوری بیشتر بروند.»
به نظر میرسد در شرایط فعلی و با سیاستهای افزایش جمعیتی، مخاطب اصلی از سمت مردم باید به سمت نهادها، سازمانها و مسئولان برگردد. درواقع زمانی مسئولان مربوطه میتوانند به اهداف قانون و سیاستهای افزایش جمعیتی برسند که اقناع شدهباشند و اینکار تنها با اندیشهسازی توسط نهادهای علمی مانند پژوهشگاهها، اندیشکدهها و دانشگاهها صورت میپذیرد. نمودار تغییرات و کاهش نرخ باروری در دنیا نشان میدهد، اتفاقی که طی ۹۵ سال در انگلستان افتاد، در ایران طی ۱۰ سال انجام شد. چطور ممکن است طی ده سال مردمی که فرزندآوری و مادر بودن را یک ارزش میدانند، ناگهان دیگر نخواهند بچه داشته باشند؟
محدودیتهای دولت مانع فرزندآوری
اگر تغییرات فرهنگی عمیق در جامعه ما اتفاق نیفتاده و مردم همراه با سیاستهای جمعیتی جدید هستند؛ پس درحال حاضر چه کسی این محدودیتها را اعمال میکند؟ عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبائی (ره) در پاسخ میگوید: «بدنه کارشناسان و مدیران، چون تفکرات قبلی برایشان حاکم است این کار را میکنند. شاهد و مدرک ما برای اینکه اقدامات دولت باعث کاهش فرزندآوری شده این است که کشورهای دیگر مثلا در آمریکا بیش از ۱۵۰ سال طول کشید تا نرخ باروری از ۷ به ۲ برسد درکشور ما از ۶.۷ تا زیر ۲ ظرف ۱۵ سال اتفاق افتاد. در این مدت کوتاه تغییر فرهنگی برای یک کشور غیرممکن است. پس مداخله و دستکاری به صورت همهجانبه از سوی حکومت صورت گرفت. چه به صورت مستقیم که قانون تنظیم خانواده و برنامه اول توسعه را با هدف کنترل جمعیت تصویب کردند و سپس اقدامات گسترده وزارت بهداشت در همراهی با WHO مانند گسترش وسایل پیشگیری از بارداری و عمل وازکتومی و مواردی از این قبیل. صدا و سیما، وزارت ارشاد و آموزش و پرورش نیز پشتیبانی فرهنگی از این موضوع انجام دادند. از طرف دیگر سیاستهای مسکن که باعث شد مسکن کوچک شود و مردم خودبخود به سمت فرزند کمتر بروند. سیاستهایی که منجر به افزایش شهرنشینی شد نیز موثر بود. ما قبلا ۳۰ درصد شهرنشین داشتیم و ۷۰ درصد روستانشین؛ الان برعکس است و ۷۰ درصد شهرنشینی داریم. اساسا تراکم جمعیت و شهرنشینی یکی از عوامل اصلی کاهش فرزندآوری است. سخت شدن معیشت مردم به ویژه در برنامه اول و دوم توسعه که به سمت خصوصی سازی حرکت کردیم و تعدیل ساختاری که اتفاق افتاد، تورمهای زیادی را به جامعه تحمیل کردو معیشت مردم را سخت کرد.»
سیاستهای غلط دولتها در طول چند دهه اخیر باعث شده فرزندآوری سختتر از همیشه شود. درواقع تمامی مواردی که روزی از خانوادهها جهت فرزندآوری بیشتر حمایت میکرد برداشته شده و به جای آن تفکر جمعیت یعنی فقر و مشکل، در بدنه حکومتی نفوذ کرده است و در قوانین نیز هنوز شاهد آن هستیم. موانع، قوانین و مقرراتی که طی سالها و بر اثر سیاستها و تفکرات کنترل جمعیتی ایجاد شد، این روزها اول از همه ازدواج جوانان را دشوار کرده و سن ازدواج را بالا برده است. به همین دلیل اختصاص بودجه و مشوقهای مالی تاکنون دردی را دوا نکرده است. راهحل موجود رفع قوانین مخالف افزایش جمعیت و اقناع بدنه حکومت با سیاستهای افزایش جمعیتی است.