
ضرورت انتصاب مدیران بومی برای توسعه متوازن قم/مدیر پروازی ممنوع

به گزارش خبرنگار گروه استانهای خبرگزاری دانشجو، مهدی حاجیلو: استان قم را میتوان یکی از پایگاههای تولید و پرورش مدیران تراز انقلاب اسلامی دانست؛ استانی که طی سالیان متمادی، نیروهای توانمندی را در حوزههای مختلف علمی، فرهنگی، اجرایی و حتی امنیتی تربیت کرده و به سطح ملی ارائه داده است.
مدیرانی در قم بالیدهاند، تجربه اندوختهاند و در نهایت به استانها و پایتخت اعزام شدهاند تا در جایگاههای حساس، مدیریت کلان کشور را به دست بگیرند. اما با وجود این سابقه و توانمندی در پرورش مدیر، این پرسش مطرح میشود: چرا قم خود نتواند از این سرمایههای انسانی برای مدیریت امور استان استفاده کند؟
مدیریت صحیح و کارآمد هر منطقهای در گرو درک دقیق از جغرافیا، فرهنگ، ظرفیتها، چالشها، آسیبها و فرصتهای آن منطقه است. بدون شناخت از بافت اجتماعی و تاریخی یک استان، تصمیمگیریها رنگ واقعگرایی به خود نمیگیرند و نتیجهای جز اتلاف منابع و نارضایتی مردم نخواهند داشت. از همین روست که استفاده از مدیران بومی، نه تنها یک مزیت بلکه یک ضرورت برای رشد و توسعه متوازن در استانها به حساب میآید.
این در حالی است که یکی از اهداف مهم انقلاب اسلامی، ایجاد توازن و عدالت در توسعهیافتگی بین استانهاست و این هدف زمانی محقق میشود که استانهایی، چون قم بتوانند با اتکا به ظرفیت درونی و بومی خود، گامهای بلندی در مسیر پیشرفت بردارند.
مدیر بومی، آشنا با درد مردم و ظرفیتهای محلی
در هر سیستم اجرایی، زمانی میتوان تصمیمی درست اتخاذ کرد که تصمیمگیرنده در بطن ماجرا حضور داشته باشد. مدیری که در کوچههای این شهر رشد کرده، در مدارس و دانشگاههای آن تحصیل کرده، با لهجه و فرهنگ مردم آشناست و پیچوخمهای مسائل این شهر را با گوشت و پوست خود لمس کرده، قطعاً بهتر از مدیری است که از بیرون آمده و باید تازه با فضای شهر آشنا شود، میتواند تصمیماتی متناسب و دقیق بگیرد.
برای مثال در حوزه مدیریت شهری، مدیر بومی میداند که چه مناطقی از شهر دچار کمتوجهی بودهاند، کجاها نیاز به توسعه دارند، روحیه و ذائقه فرهنگی مردم مناطق مختلف چگونه است و چه راهحلهایی در گذشته موثر یا ناموثر بودهاند. این شناخت، بدون صرف هزینههای تحقیقاتی سنگین، در ناخودآگاه مدیر بومی نهادینه شده است.
شهردار یا مدیر ارشد شهری، باید کسی باشد که در کوچهپسکوچههای همین شهر قد کشیده، صبحهای زود قم را درک کرده، ترافیک میادین و مسیرهای فرعی را زیسته، و در صف نانواییها و اتوبوسها کنار مردم ایستاده است. او باید از فاصلهی طبقاتی بین مناطق مختلف شهر، از چالشهای بافت فرسوده، و از دغدغههای خانوادهها برای آموزش و بهداشت آگاه باشد. این تجربه مستقیم، چیزی نیست که با جلسات توجیهی یا گزارشهای آماری قابل جبران باشد.
قم، بینیاز از واردات مدیر
برخی معتقدند که به دلیل نبود مدیران شایسته، ناچار به انتصاب نیروهای غیربومی در قم هستیم. اما این دیدگاه نه با واقعیتهای تاریخی سازگار است و نه با وضعیت فعلی استان. نگاهی گذرا به رزومه نیروهای انسانی قم، چه در سطح جوانان تحصیلکرده و چه در میان مدیران میانرده فعلی که سالها در ساختارهای اجرایی حضور داشتهاند، نشان میدهد که استان قم نهتنها از فقدان مدیر شایسته رنج نمیبرد، بلکه سرمایه انسانی عظیمی دارد که اگر میدان یابد، میتواند تحولی واقعی ایجاد کند.
قم در دهههای اخیر صدها نیروی متخصص در رشتههای مدیریت، اقتصاد، مهندسی، علوم سیاسی، عمران، برنامهریزی شهری، آموزش، بهداشت و... تربیت کرده است. بسیاری از این نیروها اکنون در سایر استانها یا حتی خارج از کشور منشأ اثر هستند. این ظرفیت قابل اتکاست، به شرط آنکه نگاهها از بیرون به درون معطوف شود.
شایستهسالاری، اگرچه اصل بنیادین نظام اسلامی است، اما این شایستگیها را باید در بستر بومیگرایی نیز سنجید. مدیر شایستهای که با ظرفیتهای بومی آشنا نیست، در عمل نمیتواند شایستگی خود را به درستی بروز دهد.
اگر مدیر بومی نبود؛ مدیر غیر بومی چگونه باید باشد؟
اولین و مهمترین شرط برای این امر، استقرار کامل مدیر غیر بومی در قم است. مدیری که برای اداره قم منصوب میشود، باید بهطور کامل در این استان ساکن شود. نه صرفاً در حد ماموریتهای اداری، بلکه خانوادهاش نیز به قم منتقل شده و تمام زندگی او در همین شهر جاری باشد. چرا که تنها در این حالت است که مدیر میتواند با مردم، بافت شهری، فرهنگ و دغدغههای محلی ارتباط واقعی برقرار کرده و تصمیماتی مبتنی بر واقعیت اتخاذ کند.
همچنین باید اطمینان حاصل شود که این مدیر، پیش از انتصاب، به اندازه کافی درباره استان تحقیق کرده و برنامهای جامع برای اداره حوزه مدیریتی خود در استان قم دارد.
این حضور دائمی، باعث میشود ارتباطی واقعی میان مدیر و مردم شکل بگیرد. او در میدان با مردم در ارتباط خواهد بود، بازخورد مستقیم دریافت خواهد کرد، و در نهایت تصمیماتش نیز رنگ واقعگرایی بیشتری به خود خواهد گرفت. همچنین سکونت مدیر در استان، مسئولیتپذیری او را نسبت به تبعات تصمیماتش بیشتر میکند و از نگاههای پروازی و گذرا جلوگیری خواهد کرد.
دومین شاخصه، آشنایی نسبی با تاریخ، فرهنگ و ساختار اجتماعی قم است. مدیر غیربومی باید پیش از انتصاب، پژوهش و مطالعه دقیقی درباره ویژگیهای این استان انجام داده و برنامهای مشخص و متناسب با مختصات بومی ارائه کند. قم، به دلیل ترکیب خاص جمعیتی، جایگاه علمی و دینی، و مهاجرپذیری، دارای پیچیدگیهایی است که فهم آنها برای مدیریت موثر حیاتی است.
سومین ویژگی، قابلیت ارتباط مؤثر با نخبگان، علما، اقشار مردمی و گروههای مرجع محلی است. یک مدیر موفق باید بتواند میان دولت و بدنه اجتماعی شهر پلی ارتباطی برقرار کند. قم دارای طیف وسیعی از چهرههای مؤثر در عرصههای مختلف است که بدون جلب همراهی و اعتماد آنان، موفقیت مدیری دشوار خواهد بود.
در نهایت، شفافیت در اهداف، برنامهمحوری و پایبندی به عدالت در تصمیمگیریها نیز از ویژگیهایی است که باید به دقت در فرایند انتخاب مدیران غیربومی سنجیده شود. قم به دلیل موقعیت ویژهاش، بیش از بسیاری از استانها نیازمند مدیرانی است که هم در میدان باشند، هم مرد میدان.
در پایان؛ قم را با مدیران خودش بسازیم
قم دیگر نمیتواند تنها سکوی پرتابی برای مدیران ملی باشد. استانی با این سطح از اهمیت، با این جایگاه در ساختار دینی و فکری کشور، با این حجم از حضور جمعیت نخبه و متعهد، باید از نیروهای بومی خود برای مدیریت استفاده کند. این موضوع، فقط یک مطالبه اداری نیست، بلکه یکی از الزامات توسعه عدالتمحور و مردمی در نظام جمهوری اسلامی است.
مدیران بومی، سرمایههای خاموش استان هستند که باید کشف و فعال شوند؛ و اگر از بیرون مدیری وارد استان میشود، باید بهمعنای واقعی با قم زندگی کند؛ نه فقط در قم کار کند.