استکبار موکتی/ ایران، تاریخ و عبرتها
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-محمدمهدی ایزدی؛ سوءتفاهم نشود، تنها بسیج دانشجویی نیست که آزادگی دارد. درس گرفتن از تاریخ نه غیرمنطقی است و نه غیرعلمی که از دانشجو بعید باشد، دانشجوی آزاده میداند مذاکره با ایالات متحده به دوستی ختم نمیشود. ظاهرا تا پایان مذاکرات، ایالات متحده آمریکا، مستکبر نیست، ظالم نیست و همه چیز باید در جهت سفیدشویی و تلطیف اقدامات خصمانه و متواتر این حکومت در گذشته باشد.
ما دانشجوییم! گمان نکنید میتوانید دانشگاه را از نقش اصلی خود دور کنید، دانشجو را مستحیل کنید و او را در برابر تحولات کشور خاموش و بیدغدغه سازید. ما انسانیم، تفکر میکنیم، فهم میکنیم، اراده میکنیم، تصمیم میگیریم و انجام میدهیم. گمانم از یاد بردهاید روز دانشجو برای چه بود و در مقابل رفتار چه کسانی بود.
از ما انتظار نداشته باشید ۱۶ آذر را مانند شما فستیوالی قلمداد کنیم که بعداً ارائه گزارش آن را به نهادهای بالادستی بدهید تا عریضهتان خالی نباشد، ما از حوادث ۱۶ آذر عبرت میگیریم و به آن تکیه میکنیم. ما همچنان برای آرمان و برای الگوییهای مثل ۱۶ آذر، مرگ بر آمریکا میگوییم؛ امّا ظاهراً شما تصمیم گرفتهاید، ظلمهای استکبار را زیر موکت پنهان کنید. شما که دانشجو را جدی نمیگرفتید، چه شده اکنون از ترس کشیدن یک پرچم جلوی درب دانشکده توسط چند دانشجو، نگران آن شدهاید که به آمریکا بربخورد و مذاکرات به منزلگه مقصود نرسد؟
شروع روند مذاکرات این فرصت را فراهم کرده تا با رجوع به گذشته و تجربیات، روابط میان دو کشور را بررسی کنیم و در آخر مشخص شود ما بیدلیل بدبین هستیم یا دیگران بیش از اندازه در امید و البته شاید سراب به سر میبرند. هنوز مدت زیادی از شروع مذاکرات غیرمستقیم سپری نشده که هرکس حتی کمی مخالف روند جاری صحبت میکند، یا مقابل رهبری ایستاده است و یا همان برچسبهای همیشگی من جمله دلواپس و کاسب تحریم را حوالهاش میکنند.
عزیزان قدری آرامتر بتازید! در کجای منظومه فکری رهبری شما میبینید که به مذاکرات این گونه نگاه میکنند که با به ثمر نشستن آن، تمام مشکلات و دشمنیهای ما رفع میشود، طوریکه حتی باید پرچم آمریکا را از ورودی دانشکده پاک کرده و قدری یواشتر شعار مرگ بر آمریکا بگوییم که مبادا صدایمان بلند شود و به گوش واشنگتن برسد. مطلوب عزیزان این است تا پایان نتیجه راهی که متأسفانه به رم ختم شده، فریاد بیصدا باشیم.
تاریخ صرفاً برای پاس کردن واحدهای درسی نیست، باید از آن عبرت بگیرید. از مصدق که نمیتوانید، مصدقتر باشید؛ البته مصدق حداقل تجربه بدعهدی ایالات متحده را نداشت و نمیدانست روی اسب باخته شرط میبندد؛ درحالیکه شما میدانید. او تا میتوانست خود را به آمریکا بعنوان نیروی سوم نزدیک کرد، اما سرانجام اسیر کودتای آمریکایی-انگلیسی شد. پهلوی دوم هم همینطور. بعد از وقوع انقلاب اسلامی حتی اجازه ورود به ایالات متحده را به او و خانوادهاش ندادند و در کتاب خاطراتش از خیانت آمریکاییها به خود مینویسد. قصه برجام و گلابیهایش هم نیاز به بسط ندارد.
در کجا و چطور از اعتماد به آمریکا نتیجه گرفتید که دوباره تشنه آن هستید؟ اساس اصالت مذاکره قابل قضاوت نیست. در واقع مذاکره فیالنفسه نمیتواند بد یا خوب باشد و در واقع مذاکره متناسب با مقتضیات زمان است که وزن پیدا میکند. با این حال متأسفانه در کشور برخی گمان میکنند اینکه همواره میز مذاکره برقرار باشد، یک روند دیپلماتیک معمول و مزیت است. مذاکرهای مطلوب است که در آن دو طرف برابر باشند و یک طرف ابزاری برای تحمیل اراده خود بر دیگری نداشته باشد، مذاکرهای که مشت امنیتی کشور را باز نکند و آنرا به ثمن بخس حراج نکند تا در مقابل، برای دوران گذرایی امتیاز اقتصادی بگیرد.
اینکه امنیت، عاملی برای یک اقتصاد پویا و محرک است، گمان نمیکنیم نیاز به توضیح داشته باشد. اگر به حافظۀ تاریخی خود رجوع کنیم و منطق اینکه چرا ایالات متحده ترامپ پای میز مذاکرات آمده است را درک کنیم، اگر بخواهیم هم نمیتوانیم در حال حاضر دوباره به مذاکره دلبسته و امیدوار باشیم. کشوری که بعد از انجام تمام تعهدات و تأکید سی مرتبهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبنی بر انجام تعهدات، هیچ منفعتی از اقدامات متقابل طرف مقابل نصیبش نشد که هیچ، بلکه حتی از دستاوردهای برجام نافرجامش این است که مجدد، طرفهای مقابل چنین اختیاری دارند تا شکایت کنند و با تأیید شکایتشان ایران رسماً ذیل بند هفت قطعنامه سازمان ملل برود، نمیتواند به طرف مقابل خوشبین و امیدوار باشد.
نمیتوان به کشوری که در همه جا جمهوری اسلامی ایران را دشمن و خصم اصلی خود میداند و با انجام تحریمهای اولیه و ثانویه که حتی قبل و حین مذاکرات، هر شخص یا نهادی که با ایران رابطه داشته باشد را تحریم میکند، یمن و فلسطین و لبنان مقاوم را در میانه مذاکرات مورد حمله قرار میدهد، خوش بین بود و از او انتظار میز مذاکرهای عادلانه و برآیندی مطلوب از آن داشت.
کشور نباید معطل مذاکره بماند؛ یعنی نباید به این شکل باشد که درحال حاضر هیچ وزارتخانهای کار خود را انجام ندهد و همه، صرفاً منتظر نتیجه مذاکرات باشند. اگر تمام امور کشور به مذاکره گره بخورد و پایین آمدن ۲۰ هزار تومانی قیمت دلار دستاورد تلقی شود و اینطور مدیریت کشور مشروط به مذاکرات شود، پس قطعاً باید بدانید که پالس عدم توافق منجر به تصاعد غیرقابل کنترل نرخ ارز میشود که بلاشک اقتصاد کشور را دچار فروپاشی میکند.
کشور نباید طوری اسیر مذاکرات باشد که حتی فرماندهان نظامی هم هر روز از مذاکره صحبت کنند و در زمان تهدیدات سخت ایالات متحده، با لباس غیرنظامی درباره صلح صحبت کنند. فرماندهان نظامی در هیچ کجای دنیا به اندازه ایران به موضوعات روز نمیپردازند و سخنرانی ندارند؛ درحالیکه سخنرانیهایشان بیشتر باعث میشود اعتبار تهدید آنها کاهش بیابد. فرماندهان باید بدانند که دیپلمات نیستند و در زمانه فعلی نباید لبخند بزنند؛ بلکه باید اراده و توان جمهوری اسلامی ایران را به تصویر بکشند.
این دیدهای فاسد و برچسب زدنهای تکراری را کنار گذاشته و با مردم گفتوگو کنید؛ که اگر آن صحبتهای رهبری درباره برجام در همان دولت وقت، منعقد شده بود، باز یکسری از افراد با همان پررویی همیشگی جلوی مردم نایستاده بودند و حرف از نتایج مذاکرات نمیزدند و باز تجربه عقبماندگی دهه نود را برای عقبماندگی دهه ۱۴۰۰ رقم نمیزدند.
آمریکا دشمن ما است الی الابد. جمهوری اسلامی ایران هویت خود را با دیگری قرار دادن استکبار به دست میآورد. ایران اسلامی تا زمانی که ضد استکبار، ضد سلطه، ضد استعمار و حامی مظلومان است، هیچ وقت دشمنیاش با آمریکا تمام نمیشود. پرچم آمریکا هنوز باید زیر پای تمام انسانهای آرمانخواه و حقطلب باشد و شعار «مرگ بر آمریکا» هنوز هم باید در نمازهای جمعه، حتی بلندتر از قبل سر داده شود. مذاکره هیچ از دشمنیهای موجود نمیکاهد؛ انسان آمریکایی، مقاومت شما را خصم میپندارد، عقیده شما را تمسخر میکند و به ابتذال میکشاند و با وجود شما مشکلی ذاتی دارد. یک مذاکره دیپلماتیک در سطح سیاسی نباید ما را از هویتمان دور کند، در نهایت یا ما میمانیم یا آنها!
*انتشار یادداشتها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.