اینوتکس ۲۰۲۵؛ ویترینی پر زرقوبرق اما بیثمر برای نوآوری واقعی
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، چهاردهمین نمایشگاه بینالمللی نوآوری و فناوری (اینوتکس 2025) در پارک علم و فناوری پردیس، با حضور گسترده استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان، سرمایهگذاران، صندوقهای حمایتی و جمعی از مسئولان دولتی، به مدت چهار روز برگزار شد.
همزمانی برگزاری این رویداد با نمایشگاه اکسپو، شاید یکی از دلایل اصلی کمتر دیده شدن هر دو نمایشگاه باشد که نقدی اساسی را به شیوه سیاستگذاران وارد میکند.
این رویداد که با هدف ترویج فرهنگ نوآوری، گسترش شبکهسازی در زیستبوم فناوری و نمایش توانمندیهای جوانان ایرانی برگزار شد، امسال نیز در صدر اخبار علمی، اقتصادی و رسانهای کشور قرار گرفت. اما پرسشی بنیادین در ذهن بسیاری از فعالان، رسانهها و ناظران نقش بسته است: خروجی عملی این نمایشگاه چه خواهد بود و آیا فراتر از یک «نمایش» رفتهایم؟
هیاهو و وعدهها؛ خروجی ملموس کجاست؟
در طول این چهار روز، شاهد رونمایی از دهها طرح فناورانه، امضای تفاهمنامههای متعدد، پنلهای تخصصی و سخنرانیهای پرحرارت مسئولان بودیم. با این حال، نگرانیها درباره میزان تحقق این وعدهها پررنگتر از همیشه است. آیا مسئولانی که ربان بریدند، قرارداد امضا کردند و وعده دادند، چند ماه دیگر نیز همان سطح از مسئولیتپذیری و پیگیری را نشان خواهند داد؟ یا این نمایشگاه، مانند بسیاری دیگر، تنها در خاطره عکسهای خبری باقی خواهد ماند؟
هر ساله هزینههای هنگفتی صرف برگزاری نمایشگاه بینالمللی اینوتکس (INOTEX) میشود؛ نمایشگاهی که قرار است ویترینی از نوآوری، فناوری و توانمندیهای داخلی در عرصه علم و تکنولوژی باشد. با این حال، پرسش جدی و مکرری که در ذهن بسیاری از فعالان حوزه فناوری، شرکتهای دانشبنیان و حتی عموم مردم شکل میگیرد، این است که: دستاورد ملموس این نمایشگاه در زندگی روزمره مردم ایران و سفره فناوران چیست؟
غرفههای خالی، فناوران فراموششده
نمایشگاهها باید سکویی برای جهش فناوری، پیوند صنعت و دانشگاه، جذب سرمایهگذار، و در نهایت خلق ارزش افزوده برای جامعه باشند. اما وقتی خروجی آنها به چند سخنرانی رسمی، چند غرفه شکیل و چند عکس یادگاری خلاصه میشود، این گمان تقویت میشود که چنین رویدادهایی بیش از آنکه موتور محرکه توسعه فناوری باشند، به ویترینی نمایشی برای گزارش عملکرد و توجیه هزینهها تبدیل شدهاند.
فناوران واقعی، آنهایی که شبانهروز درگیر حل مسائل کشورند، اغلب از این نمایشگاهها سهمی درخور نمیبرند؛ نه حمایت مؤثر دریافت میکنند، نه صدایشان شنیده میشود، و نه محصولشان به بازار راه مییابد. این disconnect یا گسست میان نمایشهای رسمی و واقعیت میدانی، سبب شده است که چنین رویدادهایی از مسیر هدف اصلی خود فاصله بگیرند.
در نگاه نخست، بسیاری از غرفهها نه تنها خالی از بازدیدکننده، بلکه اساساً خالی از محتوا هستند؛ برخی حتی به شکل کاملاً نمادین پر شدهاند تا فقط چیدمان سالن کامل به نظر برسد. در مقابل، غرفههایی که هیچ ارتباطی با فناوری ندارند—از مؤسسات آموزشی عمومی گرفته تا نهادهایی که صرفاً به تبلیغ برند خود مشغولاند—در بهترین نقاط نمایشگاه جای گرفتهاند. گویی نوآوری در این میان، صرفاً یک شعار است نه محور اصلی.
بیشتر تأسفآور آنجاست که شرکتهای دانشبنیان نوپا، تیمهای فناور مستقل و محصولات واقعی و ارزشآفرین در گوشههای دورافتاده سالنها قرار دارند؛ جایی که نه بازدیدکنندهای از آنها عبور میکند و نه مسئول یا سرمایهگذاری به آنجا سر میزند. فناوریهایی که میتوانند بخشی از مسائل کشور را حل کنند، عملاً به حاشیه رانده شدهاند تا جایی برای "آراستگی صحنه" باز شود.
بخش قابلتأمل دیگر، میزان بیاعتمادی فناوران به نهادهای تصمیمگیر است. در گفتوگو با صاحبان فناوری و استارتاپها، بسیاری با تردید و سکوت از پاسخ به پرسش "چه انتظاری از مسئولان دارید؟" گذشتند. برخی گفتند که انتظار حمایت ندارند، تنها کافی است مانعتراشی نکنند. برخی دیگر حتی از حمایتها و تسهیلات موجود بیخبر بودند. این بیخبری و عدم اعتماد ریشه در تجربههای تلخ گذشته دارد؛ وعدههایی که عملی نشد، حمایتهایی که هرگز به مرحله پرداخت نرسید و قوانینی که بیشتر از آنکه مشوق باشند، بازدارندهاند.
در واقع، فاصله معناداری میان تصمیمگیران و فعالان زیستبوم نوآوری ایجاد شده است؛ فاصلهای که تنها با گفتگو، شفافیت، پاسخگویی و عمل به تعهدات میتوان آن را ترمیم کرد. اگر مسئولان به دنبال بازسازی این اعتماد هستند، باید بهجای ارائه سخنرانیهای کلیشهای، میزهای پیگیری پس از نمایشگاه ایجاد کنند، روند اجرای تفاهمنامهها را شفافسازی کرده و گزارشهای منظم عملکرد منتشر کنند.
از سوی دیگر، غیبت اکثر سفرای کشورهای خارجی در این نمایشگاه نیز بسیار معنادار بود. نمایشگاهی که نام «بینالمللی» را یدک میکشد، اما بدون حضور نمایندگان دیپلماتیک از سایر کشورها برگزار میشود، بیش از هر چیز ضعف در دیپلماسی فناوری ما را آشکار میکند. این غیبت نه فقط یک فقدان نمادین، بلکه هشداری جدی به سیاستگذاران کشور است؛ نشاندهنده اینکه تعاملات فناورانه ایران در سطح بینالملل همچنان جدی گرفته نمیشود یا بستر مناسبی برای جذب نگاه و اعتماد خارجیها فراهم نشده است.
کیفیت برگزاری نمایشگاه نیز همچون سالهای گذشته با انتقاداتی همراه بود. انتظار میرفت پس از سیزده دوره، سطح سازماندهی، محتوای علمی، کیفیت پنلها و تجربه بازدیدکنندگان ارتقا یابد؛ اما در بسیاری از موارد، شاهد مشکلات تکراری از جمله ضعف اطلاعرسانی، برنامهریزی فشرده و ناهماهنگی اجرایی بودیم.
در بسیاری از کشورهای پیشرو، رویدادهای نوآوری بهعنوان فرصتهایی برای الهامبخشی و جهتدهی نسل آینده مورد توجه قرار میگیرند، در این نمایشگاه خبری از برنامهریزی مشخص برای حضور نظاممند دانشآموزان نبود.
فاصله عمیق میان مسئولان و فعالان زیستبوم نوآوری
برخی از مسئولان آموزشوپرورش نیز در حاشیه رویداد، از بیاطلاعی و عدم هماهنگی میان برگزارکنندگان نمایشگاه و دستگاه تعلیم و تربیت گلایه کردند. به گفته آنها، میشد با برنامهریزی ساده و همکاری دوطرفه، دانشآموزان مستعد و علاقهمند از سراسر کشور را به این فضای علمی و فناورانه دعوت کرد. چنین کمتوجهی نهتنها فرصت انتقال تجربه و انگیزه به نسل نو را از بین میبرد، بلکه نشاندهنده خلأ ارتباطی میان نهادهای سیاستگذار حوزه آموزش و نوآوری است.
حضور هدفمند دانشآموزان در چنین رویدادهایی، میتواند پلی باشد میان آموزش رسمی و زیستبوم نوآوری، و به شکلگیری نسلی کنجکاو، مسئلهمحور و خلاق کمک کند. این غفلت، باید زنگ هشداری برای هر دو نهاد آموزش و فناوری باشد تا در آینده، همکاری و برنامهریزی دقیقی برای پیوند دادن این دو حوزه رقم بخورد.
یکی دیگر از نکاتی که نمیتوان بهسادگی از کنار آن گذشت، بینظمیهای مشهود در جریان برگزاری نمایشگاه است؛ وضعیتی که نهتنها تجربه بازدیدکنندگان را تحتتأثیر قرار داد، بلکه اعتبار رویداد را نزد شرکتکنندگان و مهمانان مخدوش ساخت. بسیاری از برنامههای اعلامشده در جدول رسمی نمایشگاه یا با تأخیرهای چشمگیر برگزار شدند یا اساساً بدون اطلاعرسانی قبلی لغو شدند. برخی از پنلهای تخصصی و نشستهای اعلامشده در وبسایت و پوسترها، نه تنها بهموقع برگزار نشدند، بلکه برگزارکنندگان نیز پاسخ روشنی درباره وضعیت آنها نداشتند.
این بینظمیها در کنار نبود راهنمای مناسب در سالنها، سردرگمی مهمانان خارجی و داخلی، و تغییرات دقیقه نودی در برنامهها، همگی نشاندهنده ضعف در مدیریت اجرایی نمایشگاه بود. چنین ناهماهنگیهایی، آن هم در چهاردهمین دوره این رویداد، این پرسش را جدیتر میسازد که آیا اینوتکس در مسیر حرفهای شدن حرکت کرده یا همچنان درگیر آزمون و خطاهای ابتدایی است.
در نهایت، باید گفت اینوتکس ظرفیت تبدیل شدن به یک سکوی واقعی برای جهش فناوری کشور را دارد. اکنون زمان آن رسیده که نهادهای برگزارکننده و مسئولان دولتی از «نمایش» عبور کنند و به «عمل» برسند. تفاهمنامهها باید از قاب عکس پایین بیایند و در قالب پروژههای اجرایی و ملموس تجلی یابند. تنها در این صورت است که اینوتکس به هدف اصلی خود—یعنی پیشبرد واقعی اکوسیستم نوآوری کشور—نزدیک خواهد شد.
راهکار روشن است: بازنگری در شیوه تعامل با بخش خصوصی، سادهسازی فرآیندهای حمایتی، کاهش قوانین دستوپاگیر، تقویت ارتباطات بینالمللی، و مهمتر از همه، بازسازی اعتماد فناوران با صداقت و پیگیری واقعی. تنها در این صورت است که میتوان به آینده این رویداد و نقش آن در اکوسیستم نوآوری ایران امیدوار بود.