موسوی، تکرار یک خطا در میانۀ جنگ ترکیبی
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-سید محمدحسین موسوی؛ در حالی که ایران در متن یک نبرد تمام عیار ترکیبی قرار دارد، تکرار مواضع شکست خوردۀ گذشته توسط چهرهای که نقشآفرین اصلی فتنه ۸۸ بود، چیزی جز پافشاری بر لجاجت سیاسی و همصدایی با پروژههای دشمن صهیونیستی و آمریکایی نیست؛ پروژههایی که هدف نهاییشان، فروپاشی انسجام داخلی و تضعیف قدرت ملی ایران است.
وحدت و انسجام ملی، از بدو شکلگیری جمهوری اسلامی تا امروز، همواره به عنوان ستون فقرات امنیت، اقتدار و ثبات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور شناخته شده است. این مؤلفه بنیادین، نه تنها ضامن پایداری ساختار حکمرانی است، بلکه به مثابۀ سد مستحکمی عمل کرده که در برابر امواج سهمگین تهدیدات بیرونی ایستادگی کرده و کشور را از بحرانهای متعدد داخلی و خارجی عبور داده است.
انسجام ملی، همان پیوند میان حاکمیت و مردم، همان همدلی میان اقوام و مذاهب، و همان یکپارچگی در برابر بیگانگان است که توانسته نقشههای شوم دشمنان را در بزنگاههای مختلف خنثی کند. تضعیف این عامل کلیدی، دقیقاً همان چیزی است که در اتاقهای فکر سرویسهای اطلاعاتی دشمن بارها و بارها طراحی شده و در قالب پروژههای جنگ شناختی، رسانهای، تحریم اقتصادی و حتی عملیات روانی دنبال شده است.
دشمنان منطقهای و فرامنطقهای ایران از واشنگتن و لندن تا تلآویو سالهاست دریافتهاند که شکست نظامی در برابر ایران ممکن نیست، مگر از طریق فروپاشی درونی. آنها برای رسیدن به این هدف، استراتژی ایجاد گسستهای اجتماعی، ترویج ناامیدی، تحریک شکافهای قومی و مذهبی، و القای بیاعتمادی میان مردم و نظام را در دستور کار قرار دادهاند. هرگاه که توانستند بر موجی از اختلافات داخلی سوار شوند، کوشیدهاند آن را به بحران سیاسی بدل کرده و ساختار ملی را به لرزه درآورند.از این رو، حفظ وحدت، نه یک شعار تکراری بلکه یک ضرورت راهبردی است.
کسانی که امروز با مواضع تحریکآمیز، واژهسازیهای شبهانقلابی و ژستهای شبهروشنفکری، عملاً در میدان دشمن بازی میکنند، باید بدانند که در حال سست کردن همان پایههایی هستند که از انقلاب اسلامی در برابر انواع تهاجمها حفاظت کردهاند. دشمن از درونِ تفرقه نیرو میگیرد و از شکافهای داخلی تغذیه میکند؛ و دقیقاً به همین دلیل است که هر سخن و موضعی که وحدت را نشانه برود، ولو با ظاهر اصلاحطلبانه و عدالتخواهانه، در نهایت بازی در زمین دشمن است خواه آگاهانه، خواه از سر ناآگاهی.
ایران، آماج جنگ ترکیبی است
امروز، ایران در معرض شدیدترین جنگ ترکیبی قرار دارد. جنگی ترکیبی که تمامی ابزارهای اقتصادی، امنیتی، اطلاعاتی، رسانهای و روانی را علیه مردم این سرزمین به کار گرفته است. در چنین شرایطی، کمترین انتظار از نخبگان، شخصیتها و چهرههای سیاسی آن است که با درک واقعیتهای میدان، مصالح کلان کشور را فدای اغراض شخصی و جناحی نکنند.
اما در میان این هیاهوی تهدید و تحریم، باز هم نامی از گذشته سربرآورده است: مهندس میرحسین موسوی؛ چهرهای که خاطره تلخ فتنه ۸۸ و انشقاق بزرگ ملی، بی نام او کامل نمیشود.
فتنهای که هنوز هزینهاش را میپردازیم در سال ۱۳۸۸، در حالی که ملت ایران مشارکتی کم نظیر در انتخابات از خود نشان دادند، موسوی با نادیده گرفتن رأی مردم و تمکین نکردن به سازوکار قانونی، آتش یک بحران عمیق داخلی را شعلهور کرد. از سر حب و بغض شخصی، او نه تنها از مسیر عقلانیت عبور نکرد، بلکه با لجاجتی چشمگیر، بستر تفرقه و بی ثباتی را در دل کشور فراهم آورد؛ تفرقهای که بلافاصله مورد استقبال و بهرهبرداری دشمنان دیرینه ایران آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار گرفت.
آنچه در آن سال گذشت، هنوز هم آثار زیانبارش بر پیکرهی سیاسی و اجتماعی کشور باقی است. تخریب اعتماد عمومی، تشدید شکافهای سیاسی، تهییج فضای اجتماعی و فراهم کردن بستر دخالت دشمن، میراث تلخی است که از آن فتنه باقی مانده است. تکرار مواضع شکست خورده، در بحبوحه نبرد تمام عیار با کمال تأسف، همان چهرهای که عامل یکی از پرهزینهترین مقاطع تاریخ انقلاب بود، امروز نیز در میانه میدان جنگی نابرابر، بازگشته و با بیانیهای سراسر انحراف و اغراض سیاسی، بار دیگر مواضع شکست خورده گذشته را تکرار کرده است.
همصدایی با رسانههای معاند، تأکید بر ادعاهای نخنما شده، و اصرار بر نگاهی ضدملی، نشان از آن دارد که موسوی نه تنها از اشتباهات گذشته درس نگرفته، بلکه به آن وفادار و نسبت به آن پافشاری میکند. در شرایطی که ایران هنوز از غبار جنگ ۱۲ روزه در منطقه عبور نکرده، و نیروهای مقاومت درگیر نبردی سرنوشتساز با صهیونیسم بینالملل هستند، انتشار چنین بیانیههایی، تنها میتواند به عنوان یک خدمت به دشمنان ایران تفسیر شود.
چه کسی در زمین دشمن بازی میکند؟
موسوی، همانگونه که در سال ۸۸ از حمایت و پشتیبانی مقامات آمریکایی ابراز برائت نکرد، امروز نیز در برابر موج حمایت رسانههای غربی و عبری از بیانیهاش سکوت کرده است. آیا این سکوت نشانه رضایت است؟ یا شراکت در پروژهای بزرگتر؟ لازم به یادآوری است که آقای موسوی در سال ۸۸ نیز در مقابله با حمایت مستقیم مقامات آمریکایی سکوت کرده بود.
وقتی محتوای یک موضع گیری، با خواستههای صهیونیسم جهانی همراستا میشود، وقتی صدای یک بیانیه از شبکههای بی بی سی و صدای آمریکا و اینترنشنال با آب و تاب منتشر میشود، آیا میتوان همچنان از دلسوزی ملی سخن گفت؟
وحدت، خط قرمز ماست
امروز، کشور بیش از هر زمان دیگری نیازمند وحدت، انسجام و عقلانیت است. صدای اختلاف، التهابآفرینی و انشقاق باید در برابر منافع ملی خاموش شود. در حالی که دشمن از هر فرصتی برای نفوذ و تخریب بهره میبرد، نباید اجازه داد کسانی که سابقهشان با فتنه و بحرانسازی گره خورده، بار دیگر فضای سیاسی کشور را مسموم و افکار عمومی را منحرف کنند. وحدت ملی، خط قرمز امنیت جمهوری اسلامی ایران است؛ و کسانی که آگاهانه یا ناآگاهانه به آن ضربه میزنند، بیتردید در معرض قضاوت تاریخ، مردم و نسل آینده قرار خواهند گرفت و دستگاه قضایی باید به صورت ویژه پیگیری نماید.
میرحسین موسوی نیزدرست همانند دشمنان قسمخوردهی ایرانِ یکپارچه نه در سال ۱۳۸۸ توانست رأی و مشارکت گستردهی مردم را بپذیرد، و نه امروز تاب دیدن انسجام ملی مثالزدنی در برابر تهدیدهای خارجی را دارد. او بار دیگر، به جای همراهی با ملت و درک شرایط خطیر کشور، ترجیح داده تا در جبهه جنگ روانی دشمن ظاهر شود. دست زدن به چنین رفتارهایی، نه تنها کمکی به موسوی نمیکند، بلکه تنها موجب فرو رفتن هرچه عمیقتر او در زباله دان تاریخ خواهد شدهمانجایی که فتنهگران، ماجراجویان سیاسی و همصداهای دشمنان ملت در آن جای دارند.
*انتشار یادداشتها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است
فراموش نمیکنیم: