خسرو معتضد در خصوص اولين دور تهديد به تحريم نفتي از سوي بيگانگان گفت: در زمان رضا شاه پس از آنكه رضا خان پرونده نفت يك شركت نفتي را از روي عصبانيت درون بخاري انداخت، انگليس درصدد جبران برآمد و ايران را تهديد به تحريم خريد نفت كرد.
به گزارش خبرنگار سياسي «خبرگزاري دانشجو»، با توجه به انتشار خبر تحريم نفتي ايران از سوي اتحاديه اروپا در هفته گذشته بر آن شديم كه همراه خسرو معتضد با نگاهي به سير تاريخي تحريم هاي نفتي كه عليه كشورمان اعمال شده است، تحليلي مناسب از شرايط امروز به دست آوريم.
متن اين گفتگوي تفصيلي به شرح زير است:
تا كنون سه مرتبه از سوي كشورهاي خارجي تحريم نفتي شديم
پيش از اين سه بار تحريم شديم، اولين بار زمان رضاشاه بود در سال 1312 (هجري شمسي) برابر 1933 (ميلادي)، بعد از اينكه مسئله نفت پيش آمد و رضاشاه پرونده مربوط به شركت نفت انگليس و ايران را درون بخاري انداخت، كه كار بسيار غلطي هم بود.
دولت انگلستان بنابر مداركي كه در سال 1351 در انگلستان منتشر شد، در صدد تحريم ايران برآمد و قرار شد محاصره دريايي ايران انجام شود و در صورت لزوم به ايران حمله كرده و آبادان را بگيرند كه اين عين واقعيت است و طبق اسناد بريتانيا ميباشد و همه اسنادش در اداره اسناد محرمانه بريتانيا موجود است و هرچند هنوز در دسترس عموم نيست ولي در برخي كتابها نقل شده است.
وقتي آمدند ايران را محاصره دريايي كنند، فهميدند واردات عمده ايران شكر و قند است كه بيشتر از طريق روسيه تامين ميشد و كارخانهسازي در اين رابطه تازه در كشور آغاز شده بود.
در گزارشي كه وزارت دفاع انگلستان تهيه كرده نوشته شده است كه ايران نيازش فقط به شكر و قند است، البته در آن زمان مواردي همچون اتومبيل، موتور برق و كالاهاي صنعتي هم وارد ميشد و ايران به آنها احتياج داشت، اما آنچه كه مردم را تحت فشار قرار ميداد، قند و شكر بود كه از روسيه تامين مي شد چون روسيه توليد شكر زيادي داشت.
رضا شاه در برابر تهديد تحريم نفتي انگليسي ها به سرعت تسليم شد
اما قبل از اينكه كار به اينجا برسد، دولت ايران تسليم شد و رضاشاه به دليل ترس زيادي كه از انگليسيها داشت كوتاه آمد و مذاكراتي انجام شد و در 1312 رضاشاه تقريباً تسليم شد، يعني قرارداد «نفت دارسي» تا 1993 تمديد شد و آنها به خواستهاشان رسيدند و از تحريم صرفنظر كردند، اين اولين تحريم نفتي عليه ايران بود كه البته انجام نشد.
متاسفانه ما هميشه به اجناس خارجي احتياج داشتهايم براي اينكه از سال 1315 تا 1320 مرتب دولت ايران، گندم، غلات و حبوبات را به خارج به خصوص روسيه و آلمان صادر ميكرد و اين براي رضاشاه نفع شخصي داشت چون بيشتر اين غلات و حبوبات متعلق به خود رضا شاه و مربوط به املاك وي در شمال بود و باقي آن هم متعلق به مردم بود.
يعني تمام جنوب ايران پر از كشتيهاي آلماني بود كه اين محصول را ميبردند همينطور صادرات از طريق روسيه صورت ميگرفت.
در اين شرايط كشور دچار فقر و مسئله كمبود خوار و بار شد و كمبود خوار و بار در ايران از سال 1314 تا 1321 وجود داشت و در سال 1321 به اوج خود رسيد و اين سال به سال «قحطي يا تيفوسي» معروف شد و تعداد بسيار زيادي از ايرانيان از گرسنگي تلف شدند اين هم مرحله دوم تحريم نفتي ايران بود، كه تازه انجام نشده بود.
دور سوم تحريم نفت ايران در سال 1330 بعد از ملي شدن صنعت نفت بود. در آن زمان دولت انگلستان چندين پيشنهاد براي ايران داشت منتهي اين پيشنهادها مستلزم اين بود كه ايران از 9 اصل ملي شدن صنعت نفت صرفنظر كند.
مصدق بعد از تحريم سال 1330 با خواهش و تمنا از آمريكا درخواست واردات شكر مي كند
دولت ايران برخلاف آنچه برخي به اشتباه ميگويند در آن زمان بينياز نبود و متاسفانه مثلاً، معطل وارد كردن صدهزار تن شكر از آمريكا بود، نامههاي دكتر مصدق در اين رابطه موجود است و بنده هم مخالفتي با او ندارم و هميشه بيطرف هستم ولي آقاي مصدق خيلي خواهش و تمنا ميكند كه به ايران صدهزار تن شكر داده شود، براي آنكه شك و شبههاي به وجود نيايد، بنده منابع مربوطه را هم معرفي ميكنم.
كتابي هست با عنوان «دو سال اسناد ملي شدن صنعت نفت از سوي اسناد وزارت خارجه آمريكا» كه ترجمهاش در ايران هست اين كتاب توسط دوست من آقاي دكتر عبدالرضا هوشنگ مهدوي، ترجمه شده است و دو جلد است و مربوط به سالهاي 1330 تا 1332 مي باشد.
دولت ايران در فشار بسيار شديد مالي قرار ميگيرد و حتي براي صدهزار تن شكر كه قرار بود آمريكا به ايران بفروشد، بارها مكاتبه صورت گرفت مذاكرات دكتر مصدق كه تشريف مي بردند آمريكا با هری ترومن، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، موجود است.
لازم به ذكر است؛ بعضيها هميشه علاقه به خلق قهرمان و قهرمان پرستي دارد در صورتي كه تاريخ قهرمان نمي خواهد بلكه واقعيت ميخواهد.
آقاي دكتر مصدق در مذاكراتش با ترومن، رئيس جمهور آمريكا اصرار دارد كه 120 ميليون دلار به ايران وام داده شود و اين وام صرف پرداخت حقوق كارمندان، خوار و بار، شكر و كارهاي اصلاحي شود تا شورويها و حزب توده، نتوانند اوضاع ايران را به هم بزنند.
چون حزب توده مرتب عليه دكتر مصدق تبليغات ميكرد و ميگفت؛ او عامل آمريكا است و نفت را از انگليسها گرفته تا به آمريكا بدهد.
بنابراين با وجود خواهشهاي دكتر مصدق، متاسفانه در اواخر آبان 1330 آقاي ترومن، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا گفت: ما فعلاً نمي توانيم جواب بدهيم چون كنگره تعطيل است و از طرف ديگر پولي نداريم بدهيم اما راجع به موضوع مطالعه ميكنيم، اين يعني هيچ و ايران را سركار گذاشتند.