به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، حجت الاسلام مهدی ابوطالبی دیروز در نشست علمی با عنوان «در حیاط کوچک پاییز» با هدف بررسی سیر تحول فکری جریان های روشنفکری پس از انقلاب در دانشگاه فردوسی مشهد، نیاز اول برای ورود به بحث علوم انسانی را مشخص کردن معنا و مفهوم کلید واِژه دانست و گفت: مفهوم روشنفکر از لحاظ لغوی، ذهنی است که از تعلقات غیر عقلی خارج است، اما این مفهوم در معنای خاص خود، روشنفکر را اصحاب اهل فکر تعریف می کند و به معنی خواسته است. روشنفکر فردی است که دارای توان فکری بالا بوده و به دنبال تحول در جامعه است.
عضو گروه پِژوهشی تاریخ و اندیشه موسسه امام خمینی(ره) افرادی چون میرزا ملکم خان را از پیشگامان و اشخاصی دانست که اولین بار اسم روشنفکر را روی خود گذاشته اند و افزود: گفتمان غالب نسل اول گرایش به غرب و ستیز با سنت بود، بنابراین تولد روشنفکری در ایران با یک بیماری همراه بوده است.
وی با بیان مولفه های بیماری روشنفکری نخست در ایران گفت: آنها با اعتقادت دینی دچار تقابل و تعارض بودند، علاوه بر آن در بین روشنفکران دوره اول، شیفتگی بالایی نسبت به غرب وجود داشته و جهان بینی آنها بر پایه علم و تولیدات علمی بوده است.
ابوطالبی نسل دوم روشنفکری در ایران را از جنگ ایران و روس دانست و خاطرنشان کرد: این نسل از تفکر در دوره ناصری و بعد از جنگ ایران و روس به وجود آمد و تا دوره مشروطه و ابتدای حکومت رضاخان پهلوی ادامه داشت و چهره هایی چون تقی زاده و دهخدا در آن حضور داشتند.
عضو گروه پِژوهشی تاریخ و اندیشه موسسه امام خمینی(ره) سومین دوره بروز روشنفکری در ایران را شروع حکومت رضاخان با افراد شاخصی چون فروغی و تقی زاده دانست و بیان داشت: فضای تجدد خواهی در قالب استبداد با تعابیری چون مشت آهنین در مجله کاوه و ایران شرق، گفتمان غالب فضای روشنفکری آن دوره بوده است؛ در دهه 40 روشنفکری دینی ظهور و بروز پیدا کرد و افرادی چون شریعتی با نگاه هایی نزدیک به طیف چپ و سوسیالیسم تا وقوع انقلاب وجود داشته است.
وی گفت: در دهه اول انقلاب تا اوایل دهه 70 فضای روشنفکری به سمتی رفت که به گفتمان انقلاب اسلامی نزدیک شد و نگاه بیمارگونه در این دوره کمرنگ شد، ولی در اواسط دهه 70 فضای روشنفکری جامعه به سمت دوره نخست آن پیش رفت، البته استثناء هایی وجود دارد، اما قالب تفکر آنها تفاوتی با دوره نخست روشنفکری ندارد؛ شباهت آنها در سنت ستیزی، غرب زدگی و جهان بینی علمی است که در همه دوره ها با خرافی دانستن اعتقادات دینی و پس از آن پذیرفتن دینی غیر از اسلام و در مرحله بعد اصلاح دینی یا پروتستانتیسم دینی مورد توجه روشنفکران هر دو دوره قرار گرفته است؛ این مسئله در نشریات روشنفکران در دهه 70 و 80 زیاد به چشم می خورد که در آن روشنفکران به تمجید از فرهنگ غرب پرداخته و اعتقادات و باورهای ایرانیان و مسلمانان را تحقیر کرده اند، این نیز در هر دو دوره ابتدایی و انتهایی روشنفکران در ایران مشترک بوده است.
ابوطالبی افزود: برای شناخت جریان های روشنفکری باید مبانی معرفت شناختی و هستی شناسی را مورد بررسی قرار داد که آیا انسان حق دارد هر آئینی را انتخاب کند یا در این انتخاب خود اختیار دارد؟ بنابراین آزادی اندیشه حدودی دارد که حدود آن با توجه به مبانی فوق مشخص می شود و دیگر در مباین معرفت شناختی تعدد قرائت در دین وجود ندارد.
عضو گروه پِژوهشی تاریخ و اندیشه موسسه امام خمینی(ره) افزود: مبانی افرادی چون سروش و حجاریان در دوران مدرنیته در غرب شکل گرفته است و خواه و ناخواه تفکرات اسلام ستیزی در دل آن وجود دارد؛ اگر مبنای انسان شناسی را حق داشتن بدانیم تمامی محدودیت ها از بین می رود، اما در مبانی اسلامی انسان اختیار دارد و این بدان معناست که مجبور نیست و می تواند بد یا خوب را انتخاب کند و این باعث می شود که حکومت به همه خواسته های افراد جامه عمل نپوشاند و حکومت تنها آنچه حق است را معرفی می کند.
پرسش از سنت نقطه پایان آن است
در ادامه مراد ثقفی با بررسی تاثیر انقلاب در تفکر افراد جامعه گفت: انقلاب در تفکرهای افراد جامعه نیز دگرگونی ایجاد می کند و این دگرگونی در حوزه های مختلف و منطق های متفاوتی بروز پیدا می کند که این تغییرات به سمتی می رود که به دنبال پاسخ هایی عمیق برای پرسش هایی است که در ذهن افراد جامعه به وجود می آید، اما در این قسمت سهل انگاری هایی در پاسخ به این سوالات صورت می گیرد.
مدیر مسئول فصلنامه گفتگو بیان داشت: نیاز به پاسخ هایی که انقلاب برای اذهان عمومی در برخواهد داشت با موضوعاتی همچون استقلال و بازگشت به خویشتن از روزهای پس از انقلاب به وجود می آید، اما مشکلی که وجود دارد این است که سردمدارانی که به دنبال پاسخ برای پرسش های جامعه جدید هستند، خود در محیط اجتماعی دیرگی رشد یافته اند و این مشکلی بر سر راه روشنفکری است.
وی افزود: مشکل دیگری که پس از انقلاب گریبان گیر جریان روشنفکری بود، فضای خشونت بار جامعه بود که از طریق جنگ های داخلی و یا تهاجم خارجی بر جامعه حاکم شده بود و اجازه کار را از روشنفکران گرفته بود، اما امروز جریان روشنفکری به دنبال این امر است که در نگاه به اسلام، کدام قرائت از آن را باید مورد توجه قرار داد که این آغاز پروسه ای دیگر در سیر تحول روشنفکری است.
ثقفی گفت: در این دوره جریان روشنفکران بر سر اینکه چه سوالاتی مهمتر است تا در فضای عمومی جامعه به پاسخ برسد، اتحادی به وجود آورد که پس از آن مورد مخالفت شدید افراد دیگر قرار گرفت.
مدیر مسئول فصلنامه گفتگو بیان داشت: اگر ما از سنت پرسش استفاده کنیم، دیگر سنت پایان یافته است و ما به مفاهم جدیدی دست پیدا کرده ایم. اگر سنت توان پاسخ از درون خود را به سوالات داشته باشیم، سوالی به وجود نمی آمد، بنابراین تفکر برخی افراد که می توان از سنت پاسخ پرسشهای جدید را پیدا کرد، اشتباه است.
روشنفکر دینی نقادی روشمند و دارای دستگاه فکری است واسطی بیان کرد: اصطلاح روشنفکر دینی به هیچ عنوان دارای تناقض درونی نیست؛ زیرا براساس عقلانیت پایه بر پارادایم محکمات دین بنا یافته است و براساس همان عقلانیت به نقادی و اصلاح گری می پردازد و این عقل تجربی برگرفته از خرد جمعی است، این تعریف از روشنفکری باعث می شود یکسری افراد از این مجموعه بیرون قرار گیرند؛ زیرا هر نقادی بدون شاخصه نمی تواند روشنفکر باشد. تقابل با روشنفکران در دهه نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی علیرضا علوی تبار، استاد دانشگاه نیز در ادامه این نشست گفت: در درگیری هایی که بعد از انقلاب در دهه نخست آن با افرادی که ارتباط با روشنفکری داشتند و یا به نوعی روشنفکر بودند نوعی تقابل به وجود آمد؛ اما به مرور تغییر کرد. وی افزود: در بین تفاسیری که از اسلام به وجود می آمد جامعه فقاهتی مطرح شد و این تعبیر از اسلام به صورت تعبیری حداکثری بود؛ بدان معنا که همه سوالات را می شود به کمک دین پاسخ داد. علوی تبار افزود: البته در آن دوران گرایش هایی وجود داشت که می گفت حکومت حق دارد پیش بینی پذیر نباشد و یا در زندگی خصوصی مردم نظارت داشته باشد؛ البته این گرایش قالب نبود، ولی این اتفاقات تحولات اساسی را در فضای جامعه به وجود آورد و در دهه 40 جریان شناسی فکری روشنفکران براساس وفاق اجتماعی با جامعه غرب بود، این دیدگاه در دوران پس از انقلاب به ستیز اجتماعی با غرب تبدیل شد؛ اما رفته رفته دیدگاه روشنفکران به سمت تلفیقی از وفاق و ستیز اجتماعی با غرب دست زد. این استاد دانشگاه ادامه داد: پدیده روشنفکری مدرن است و از مواجهه ایرانیان با غرب شکل گرفته است و برخوردش از دیدگاه انسان به مسائل تعریف می شود، حتی در مواجهه با دین نیز از دید انسان به همه چیز نگاه می کند و نگاه نقادانه دارد. وی بیان داشت: روشنفکران دینی در سه کارکرد به ظهور و بروز پرداختند، ابتدا تفسیر متناسب با مقتضیات زمان با دین ارائه کردند و بعد از آن به تصحیح و ممکن سازی زیست مومنان در دنیای مدرن پرداختند و در گام بعدی بر مبنای موارد قبلی به نقادی دست می زدند. علوی تبار خاطرنشان کرد: تفکرات یا عقل ستیزند و یا عقل پذیر و برخی دیگر عقل گریزند و روشنفکران دینی معتقدند مفاهیم نباید عقل ستیز باشد، ولی اگر عقل گریز بودند مانعی ندارد.
حجت الاسلام عبدالحمید واسطی، معاون پِژوهشی موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام نیز در ادامه این نشست گفت: باید بین روشنفکر تحلیل گر، فیلسوف و نقاش تمایز قائل شد و به معنای دیگر روشنفکر یک نقاد روشمند و دارای دستگاه فکری است و به اصطلاح وضعیت یک پدیده است روشنفکر تنها به حوزه مخالفت های سیاسی تعلق ندارد، بلکه در تمامی حوزه های فکری اگر براساس روش، نقدی صورت بگیرد و در پی اصلاح آن پدیده باشد، روشنفکر محسوب می شود.
وی با بیان اینکه تعریف فیلسوف دین با روشنفکر متفاوت است، بیان کرد: روشنفکر دینی نیز نقادی روشمند و دارای دستگاه فکری که برای اصلاح باورها دینی با توجه به محکمات آن به اصلاح دست می زند.