وقتی حقیقت صدا دارد

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، فرزاد آمرهای، در دنیای امروز، جنگها دیگر صرفاً با گلوله و موشک تعیین نمیشوند. میدان نبرد مدرن، ترکیبی از قدرت نظامی، روایتسازی رسانهای، جنگ روانی و تحرکات دیپلماتیک است. در درگیری اخیر میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی، که یکی از مهمترین و بیسابقهترین تقابلهای مستقیم دو طرف در دهههای اخیر بود، اگرچه توجه افکار عمومی به بُعد نظامی ماجرا جلب شد، اما آنچه بیش از همه قابل تأمل است، پیروزی ایران در عرصهی روایت و افکار عمومی است؛ عرصهای که امروز نقشی تعیینکننده در شکلدادن به حافظهی جمعی ملتها دارد.
ایران در این تقابل، نهتنها توانست پیام قدرت و بازدارندگی را با موفقیت به دشمن مخابره کند، بلکه در مدیریت رسانهای بحران نیز عملکردی مثالزدنی داشت. پخش منظم تصاویر دقیق از حملات، بیانیههای حسابشده سپاه پاسداران، استفاده مؤثر از رسانههای منطقهای همچون المیادین و حتی بهرهگیری از شبکههای اجتماعی، همگی بخشی از این مدیریت هوشمندانه بودند. اینها کمک کردند تا چهرهای منسجم، مقتدر و در عین حال مظلوم از ایران در برابر تجاوزات اسرائیل به نمایش گذاشته شود.
از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی که همواره تلاش میکرد خود را شکستناپذیر و دارای قدرت اطلاعاتی برتر جلوه دهد، با شوک حملات ایران و نمایش ضعف سامانههای پدافندیاش، در افکار عمومی متزلزل شد. تلاش برای سانسور اخبار، پنهانکاری دربارهی خسارات، و ناتوانی در شکلدادن به یک روایت قانعکننده، نشانههایی آشکار از شکست رسانهای اسرائیل بود.
اما در این میان، یکی از تلخترین واقعیتها، سکوت و انفعال جامعهی جهانی در برابر تجاوزات آشکار اسرائیل به خاک ایران بود. نهادهای بینالمللی که در برابر کوچکترین تنشها در برخی مناطق جهان، بلافاصله موضعگیری میکنند، در این مورد یا سکوت اختیار کردند یا با تکیه بر تفسیرهای جانبدارانه، جانب اسرائیل را گرفتند. سازمانهای مدعی حقوق بشر نیز نتوانستند از محکومیت صریح حملات و دفاع از ملت ایران سربلند بیرون آیند.
این رفتار، بار دیگر ماهیت سیاسیشده و دوگانهی استانداردهای حقوق بشری در نظام بینالملل را آشکار ساخت. مردمی که قربانی تروریسم دولتی، تحریمهای ظالمانه و حملات مستقیم نظامیاند، از ابتداییترین حمایتهای بشردوستانه محروم ماندهاند. این شکست اخلاقی جامعه جهانی، نهتنها مشروعیت نهادهای بینالمللی را زیر سؤال میبرد، بلکه بار مسئولیت رسانهها و نخبگان مستقل را سنگینتر میکند.
جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر توان بومی، هوشمندی راهبردی، و اعتماد به ظرفیتهای داخلی، توانست در این جنگ پیچیده، پیروزی خود را هم در میدان و هم در رسانه تثبیت کند. این پیروزی، صرفاً در قالب موشکهایی که از مرزها گذشتند تعریف نمیشود؛ بلکه در دلها و ذهنها ثبت شد، در اعتماد عمومی داخلی تقویت یافت و در افکار عمومی منطقهای ریشه دواند.
برای ما، بهعنوان دانشجومعلمان، درک ابعاد چنین تحولات تاریخی، بسیار فراتر از آگاهی سیاسی ساده است. وظیفهی معلم در عصر جنگ روایتها، تنها انتقال محتوا نیست؛ بلکه ایجاد بصیرت، پرورش تفکر انتقادی، و آموزش سواد رسانهای است. ما باید بتوانیم نسل آینده را طوری تربیت کنیم که قدرت تحلیل داشته باشد، روایتساز باشد، و در برابر موجهای تحریف و تحقیر، با هویت ملی و انقلابی خود بایستد.
جنگ امروز، جنگ تصویر و معناست؛ و معلمان، رزمندگان خط مقدم این نبرد نرماند.
فرزاد آمرهای، فعال دانشجویی دانشگاه فرهنگیان استان قزوین
انتشار یادداشتها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است