فریده دیبا میگوید: محمدرضا در حضور همه به انور سادات گفت که تاریخ مصرف من بسر آمده است و آمریکاییان مرا مثل دستمال مصرف شده دور انداختهاند!
گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو» - سیده حنانه حسینی؛ امروز 30 دی ماه 1357 است؛ در این روز انتشار خبر بازگشت حضرت امام خمینی به میهن اسلامی، شادی و شعف فراوانی در میان مردم ایران به وجود آورده است.
گفتوگو درباره مراجعت امام و کیفیت استقبال از ایشان، در میان مردم و اجتماعات کوچک و بزرگ، شور و هیجان غیرقابل وصفی ایجاد کرده است.
عوامل رژیم شاه؛ غرق در اضطراب
از طرف دیگر، اعلام تصمیم قطعی امام برای بازگشت به ایران، عوامل رژیم شاه را دچار بحران و اضطراب شدیدی کرده است؛ به طوری که آنها با تلاش بیوقفه سعی داشتند راهی برای نجات خود بیابند و حتی بسیاری از آنها ناچار به استعفا و فرار از ایران شدند.
بعضی از نظامیان وابسته رژیم نیز با حمله به مردم بیدفاع، آخرین تلاشهای خود را برای حفظ نظام طاغوت به کار بستند، اما این اقدامات نه تنها نتوانست خللی در اراده آهنین مردم ایران وارد کند، بلکه آنها را در ادامه راهشان تا حصول پیروزی نهایی، مصممتر کرد.
محمدرضا پهلوی؛ سردرگم و دربدر
مادر فرح در کتاب خود میگوید: در این روزها محمدرضا هم مشوش و سردرگم اوضاع مملکت بود و هم از بیماری سرطان رنج میبرد، لذا با وجود اینکه دکتر مصرف مشروبات الکلی را بر وی ممنوع کرده بود، به محض سرکشیدن گیلاسی پر از شراب، دوباره آن را پر میکرد.
همچنین در قسمت دیگری از این کتاب میخوانیم: نمیدانم در مخیله محمدرضا چه میگذشت که وقتی همه نشسته بودیم ناگهان با صورتی برافروخته فریاد زد: پدرم اشتباه بزرگی کرد... او فرصت کافی داشت تا مثل کمال آتاتورک همه روحانیون را از دم تیغ بگذراند.
فریده دیبا نیز میگوید: او (محمدرضا) در حضور همه ما به انور سادات گفت که تاریخ مصرف من بسر آمده است و آمریکاییان و پسرعموی انگلیسیام مرا مثل دستمال مصرف شده دور انداختهاند!
«علی امینی» از طرف شاه مامور بود تا با روحانیون تراز اول قم ارتباط برقرار کند، او مرتب به قم رفته و اخبار را به محمدرضا مخابره میکرد.
امینی در طول خدمت خود تلاش زیادی کرد تا روحانیون را از آیتالله خمینی جدا کرده تا او را در مبارزه علیه شاه تنها بگذارند.
منابع:
- من و دخترم فرح، فریده دیبا
- روزشمار انقلاب اسلامی ایران، میرزا باقر علیاننژاد
با سلام؛
از اين که به اين موضوع کليشه اي اين طور ريز و دقيق نگاه مي کنيد ممنونم، من به عنوان يک دانشجو بعد از ديدن مستند «از تهرات تا قاهره» سوال هاي خيلي زيادي در ذهن ام موج مي زد...خدا ازتون راضي باشه که داريد بهش پاسخ ميديد
ولي متآسفانه من نتونستم هنوز پدرم رو راضي کنم، اون هميشه دلش به حال پهلوي ها سوخته!!!
اگر بتونيد از اين سوژه هايي که سلسله وار کار مي کنيد عکس هم پيدا کنيد و گزارش تصويري هم بريد خيلي خيلي عالي مي شه.
اصلا به اين پيام ها اهميتي ميديد يا سر کاريم؟؟؟؟؟؟؟؟
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
از اين که به اين موضوع کليشه اي اين طور ريز و دقيق نگاه مي کنيد ممنونم، من به عنوان يک دانشجو بعد از ديدن مستند «از تهرات تا قاهره» سوال هاي خيلي زيادي در ذهن ام موج مي زد...خدا ازتون راضي باشه که داريد بهش پاسخ ميديد
ولي متآسفانه من نتونستم هنوز پدرم رو راضي کنم، اون هميشه دلش به حال پهلوي ها سوخته!!!
اصلا به اين پيام ها اهميتي ميديد يا سر کاريم؟؟؟؟؟؟؟؟