گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ اسفند ماه که می شود بی دلیل دل ها به سوی سرزمین نور پر می کشد؛ دانشجویان همیشه برای رفتن به راهیان نور پیشقدم هستند و ما خواستیم در این زمان و در مطالبی یادی از آن روزها بکنیم تا شاید دلمان کمی آسمانی شود:
اینجا شش کیلومتری شمال اندیمشک است؛ مهمترین پادگان در شمال خوزستان، پادگان عقبه، پادگان یگان های عمل کننده در عملیات فتح المبین و پادگان اختصاصی لشکر 27 محمد رسول الله(ص)؛ از دور که نگاه می کنی ساختمان هایی را می بینی که کنار هم ایستاده اند شانه به شانه هم و همچنان استوار.
دوکوهه بعضاً ورودی کاروان زائران به مناطق عملیاتی جنوب کشور است و به قول حاج حسین یکتا مسجد شجره ای ست برای خود. نیت کردیم به بهانه ایام راهیان نور امسال، روایتی کوتاه از مکان هایی که اعتبار خود را از انسان ها گرفته اند، نقل کنیم.
این چند سطر گوشه ای از روایت پادگان دوکوهه توسط حاج حسین یکتاست، جایی که به قول سید شهیدان اهل قلم سال ها با شهدا زیسته است.
آدم وقتی میره جبهه، یعنی یک جمع خدایی، یک کار خدایی، یک عمل خدایی مثل شهدا که یک جمع خدایی بودن و یک کار خدایی کردن با فرمانده های خدایی و آخرش هم یک مرگ خدایی داشتن. این سفر این جوریه. ما جمع خدایی قراره برای دیدن یک جای خدایی و شنیدن از یک آدم های خدایی، این سفر را شروع کنیم.
از آن سفرهاست که وقتی می خوای برگردی دوست داری برای همه تعریف کنی. فرق داره با خیلی وقت ها که شیطون گولمون میزنه و یک صحنه گناهی پیش میاد. اون وقت می خوایم هیچ کس نفهمه. تو این سفر باید گفت شهدا علاوه بر اینکه چی دیدن، چی ها نشون ما دادند.
ما به پادگان دوکوهه، ورودی به مناطق می گیم؛ این جا مسجد شجره است. انگار یه عده اومدن این جا احرام ببندن، محرم بشن به احرام زائری شهدا. ما معتقدیم اون هایی که این جا میان زائرند. زیارت آداب داره، زیارت اذن دخول داره. زیارت هر بخشی اش یا هر وقتی اش یا هر زمانی اش حرفی داره.
یکی میره مکه چی بهش می گن؟ میگن این جا مشعره، این جا مناست، این جا عرفات هست. هر کدام یک موقفی داره. ما در یادمان های خوزستان احساس می کنیم هر بخشی اش یک موقفی دارد.
یک توقفگاهی دارد. هم توقفگاه ماست برای تفکر. هم توقفگاه ماست برای بازدید و زیارت. هر کسی هم می تونه با یک افقی نگاه کند. دوکوهه برای ما مثل مسجد شجره است. این جا می گن همه محرم بشید، همه احرام ببندید. ای کاش به همه لباس خاکی می دادند. ای کاش همه یک تیپ و یکدست می شدیم. عین شهدا تیپ می زدیم. تیپ می شد تیپ خدایی.
این جا وقتی میایم، همه باید آماده بشیم که می خوایم بریم سفر، بریم زیارت. اگر انسان بیاد دوکوهه، اول میره حسینیه حاج همت دو رکعت نماز می خونه. یه تشکری از شهدا می کنه. می دونی چرا؟ اگه سال اولت باشه که می گی شهیدا ندیده خریدار شدید. اگه دفعه دوم، سوم باشه باید به شهدا بگی پارسال تا حالا خیلی کارها کردم که شما دوست نداشتید، ولی بازم ندید گرفتید و منو خریدید. این مهمه ما دو رکعت نماز شکر اول ورود به منطقه بخونیم. تو دوکوهه یک خلوتی کنیم.
اون جا دیدی گنجشک ها چه جیک جیکی تو حسینیه می کنند؟ اومدن تو حسینیه حاج همت پرواز یاد بگیرن. به خاطر همین شهدا اول از خدا پروا کردند، یعنی تقوا را رعایت کردند، بعد پر باز کردن و آخر هم پرواز کردند.
ما وقتی وارد دوکوهه می شیم باید یاد بگیریم آدم هایی که این جا بودند، آداب پرواز را یاد گرفتند. ما هم باید تو این سفر پرواز را یاد بگیریم. پس زبون بسته، هر چی به پاته وا کن، پرهاتم باز کن، پروا کن از خدا، تقوا رو رعایت کن ...