گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، امسال بیست و چهارمین تجدید میثاق ملت با امام عظیم الشان(ره) با پنجاهمین سالگرد قیام یومالله پانزدهم خرداد، تقارن پیدا کرده است.
حدود ربع قرن از ارتحال حضرت روح الله (ره) و نیم قرن از آغاز قیام خدایی اش می گذرد، اما به راستی رمز توفیق و محبوبیت ایشان در قلوب میلیون ها انسان بی قرار و حق طلب در اقصی نقاط عالم چیست؟!
اگر بخواهیم نظرخواهی در این باره داشته باشیم، به یقین به فهرستی بلندبالا دست خواهیم یافت؛ اما آن چه بسیاری از بزرگان و نزدیکان و یاران امام (ره) و در راس آنها مقام معظم رهبری بارها بدان اشاره و تاکید داشته اند، ناظر به اخلاص والای امام(ره) در همه کارها و گفته هایشان است.
بی شک اخلاص یکی از مهمترین عوامل موفقیت امام (ره) بود؛ چه آن که بت شکن قرن ما در تمام مراتب چه در مقام گفتار و شنیدار و چه در عرصه عمل و تصمیم گیری، از روی اخلاص عمل میکرد.
تکیه کلام امام امت(ره) در بسیاری از سخنرانی های خویش و توصیه موکد ایشان همین جمله کوتاه بود؛ «برای خدا کار کنید».
اینکه همواره از اسلام سخن می گفت و از مصیبت هایی که بر اسلام و مسلمین وارد می شد، رنجیده خاطر می گشت، همه اش برای خدا و در جهت رضای او بود و به راستی که خدایی عمل کردن و اخلاص در کارها سخت است؛ اما با کارکردن بر روی نفسِ سرکش امری است شدنی و لذت بخش!
علماء در تعریف اخلاص، آن را پاکیزه نمودن عمل می گویند از اینکه در آن بهرهای برای غیر خدا باشد.
حرکت عظیم امام خمینی (ره) در پرتو اخلاص والای ایشان، ترجمان همان آیه نورانی است که می فرماید: « ... و خدا هر که دین او را یاری کند، یاری خواهد کرد.»
آری! وقتی کسی برای دین خدا قیام می کند و از آبرو و حیثیت و همه چیزش فداکارانه می گذرد، پروردگار نیز بر اساس همان عهد مقدس، بزرگترین یاریگرش خواهد بود و هم اوست که عزت می بخشد و آدمی را عزیز می کند و به راستی مگر درباره پیرجماران ما این گونه نبود.
کار برای خدا که باشد در استقبالش به ایران، شش میلیون نفر می آیند و در بدرقه عزایش برای همراهی تا بهشت ابدی، 10 میلیون انسان با چشم گریان بر سر و سینه می زنند و بدین سان در خرداد گرم سال 68، محشری کوچک به پا می کنند؛ رکوردی که تاکنون تاریخ بشریت دیگر همانند آن را به چشم خود ندیده است!
حسن ختام را به خاطره ای شنیدنی از آیت الله امینی اختصاص می دهیم که در عین کوتاهی، مملو از درس ها پندها برای همه ماست؛
«پس از درگذشت آیت الله العظمی بروجردی همه فقها و علمای بزرگ قم جلسه استفتا داشتند؛ ولی حضرت امام (ره) چنین جلسه ای نداشت. میدانستم که ایشان قبول نمیکنند. یک روز خدمت ایشان رسیدم و گفتم: اگر اجازه بدهید عدهای از فقها و فضلا را دعوت کنم تا بعضی از شبها به منزل شما بیایند و مسائل مشکل فقهی را با آنان در میان بگذارید تا بحث کنند و ورزیده شوند. البته منظور من همان جلسه استفتا بود؛ اما اسمش را نبردم تا مبادا امام(ره) قبول نکنند. پس از پایان یافتن حرفم، امام نگاهی به من کردند و فرمودند: «آقای امینی! از شما چنین انتظاری نداشتم! منتظر بودم که به من بگویی: تو دیگر پیر شدهای و مرگت نزدیک شده، به فکر خدا و معاد باش و خودت را اصلاح کن و با نفس اماره ات مبارزه کن!»